سوالی خدمتتون داشتم
بالاخره شما از سیستم مبتنی بر هوش مصنوعی استفاده میکنین یا خیر ؟؟
مرداد ماه سیستمی بر این اساس در سایت همسایه معرفی کردین که براساس ترید تصادفی بود
در اون تاپیک تریدر بسیار حرفه ای (با سابقهء کار در یکی از هدج فاندهای انگلیس) به نام pit bull به شما یاداور شد که سیستم ترید شما بر پایه های
اشتباه بنا شده و باید روی بکار گیری داینامیک و هوشمندانهء حد سود و ضرر تجدید نظر جدی کنید .
اتفاقا پیش بینی ایشون آن هم درست چند هفته قبل از مارجین کال شدن حساب دموی شما درست از آب درامد و از آن طرف چشمان گرد شدهء (ایضاً)
ولی دریغ از گوش شنوا . از یک طرف تمایل به بحث و مباحثه از خودتون نشان میدادید و از طرف دیگه حرفهای منطقی افراد رو به راحتی نادیده میگرفتید
در نهایت کار به جائی کشید که حساب بعدی و بعدی هم منجر به کال میشد و شما تقصیر دوشنبهء سیاه (!!!) و وضعیت بد اقتصادی و دلایل دیگه میگذاشتید
البته در لابلای حرفهای شما نکات آموزنده هم وجود داشت ، کلماتی مانند اپوفیا و افتادن تریدر به دام تاثیر نشانه ها و ایجاد وسواس فکری نا لازم برای مثال
استفاده از علم نوجوم و تاثیر اون در حرکت قیمت و ملزم کردن آموزه های مربوط به اون یا مدیریت سرمایهء مونت کارلو و استفاده از اون در بازار تصادفی و ...ت
با اینحال نوع رفتار یک طرفهء شما ، از تهدید ضمنی افراد به سکوت در تاپیک گرفته (ابتدا تشویق به مباحثه!) تا بی توجهی به تحلیلهای pit bull از حساب و
پوزیشنهای شما ، خلاصه همه و همه حکایت از این داشت که ... نه ... شما قریب به یقین به دنبال چیز دیگری بودید . از مدیریت سرمایه گرفته تا توهین
یا بهتره بگیم نقد هدف دار قشری خاص (الیوت کار ، تکنیکال ، تریدر دستی ...) و ... در نهایت ارائهء (فروش) سیستم معاملاتی مبتنی بر اکسپرت به
افراد نا آگاه و مبتدی بصورت پیام خصوصی و ...
اما شگرد کاری جالبی هم ، به هر حال طی این مدتی که مشغول یادگیری فنون تریدری آنلاین ، به هر جال باید صرف میکردید و متاسفانه به راه دیگری
افتادید و مشغول شدید ، دارید و به نوعی ، به نظر ، به امضای شما تبدیل شده اینه که ، ابتدا مفاهیم فرضی رو طبق شگرد نشان دادن عکس مار به
عامهء نا آگاه و مبتدی ، به همراه کلی گویی های دیگه به خورد خلق الله داده (مرحلهء فریز ذهنی) ، سپس چند حساب دمو از قبل آماده کرده
و طی ارائه های بعدی (جای گزین حسابهای کال شده) ، حسابهای دموی دیگری هم زمان با استراتژی های مختلف (اکثرا بروش ترید مخالف)
اجرا و آمادهء جای گزینی بصورت نامحسوس میشوند . (البته اگر خدا یار بود و حساب تا یک مدتی به مشکل بر نخورد که چه بهتر !!)
دلیل آوردن برای کال شدن حساب (دمو!) هم موارد زیاد هست ، از شرایط اقتصادی نابهنجار (موردی که در مورد ترید آنلاین بازار اسپات محلی از
اعراب ندارد !!!) گرفته تاااا ایراد از سرور دموی بروکر ( !!!!whaaaaaaaaaat ) و مقایسهء بروکرها از این منظر !
آخه خواهر من ، عزیز ، قربان ، ..... ! استغفرالله ... شما که میای در یک سایت تخصصی فروم نویسی میکنی ، کمی هم توجه به افراد صاحب الامر
متخصص ، دارای دانش کامل در زمینهء مربوطه بکن . حالا اصلا بنده هیچ . طی این مدت مختصات کاری که باید دستتون اومده باشه
تنها توصیه ای که بنده به شما میکنم این هست ، به جای اینکه بعنوان منبع و مرجع بیاید و قصد آموزش افراد رو داشته باشید ، بیایید و از حرفه ای های
سایت ، خالصانه و از روی حسن نیت ، روش درست ترید کردن رو جویا بشید . یا حتی در حوزهء ترید اوتوماتیک هم به همین شکل ، از قرار معلوم علاقهء
خاصی هم به این روش دارید و فکر میکنید موفقیتتون در این روش حتمیست ، خوب چرا که نه ، ولی باید بدونید روش مخصوص به خود داره از برنامه نویسی
کد گرفته تا اوپتیمایز پویا و طبق شرایط بازار . کار با وی پی اس . کار با حسابهای مختلف ، کوچک و بزرگ ، در بروکرهای مختلف (شرایط اجرای پوزیشن) .
خوب به هر حال زحمت داره . کار راحتی نیست . هیچ کاری راحت نیست . حتی ترید اوتوماتیک !!!
در جایی از هدج فاندها نام بردید . هدج فاند طبق تحقیق کاملی که بنده کردم ، سیستم معاملاتی و مقولش فرق میکنه . اونها طبق یک سیستم تعریف
شدهء ، مهندسی شدهء ، طبق ابزارهای مالی خاص دیگری کار میکنن که با ترید اسپات پلتفرمهای تک نفرهء (شخصی) ما زمین تا آسمان فرق داره .
چرا اگر شما دارای مهارت کامل تحت پلتفرم متاتریدر یا پلتفرمهای ECN شخصی دیگه ، به شرط آگاهی کامل از شرایط بازار (fundamental) و مکانیزمهای
اقتصادی معاملات کالاها و ابزارهای معاملاتی (آپشن،آتی،...) و داشتن مدرک مالی مرتبط (NBA مالی ، ..) و به شرط گذراندن دوره های مورد نظر هدج
فاند ، میتونید تازه بعنوان اوپراتور ، مشغول به کار بشید . یعنی طبق برنامهء از پیش تعیین شده به معامله گری تعداد کاملا مشخص (حجم پوزیشن) که
طبق یک سیستم و برنامه های پیش رفته محاسبه گر ، و طبق نقشهء راه (استراتژی معاملاتی !!!!) به دقت تعیین شده ، اقدام به پوزیشن گیری کنید .
آخر سر هم طبق عملکردی که از خودتون نشون دادید حقوقی مشخص و در صورت عملکرد قابل توجه پورسانت و پاداشی دریافت خواهید کرد .
همین ، نه بیشتر نه کمتر . شاید جزئیات دیگری هم باشه . پس نام بردن و مقایسهء سیستم هدج فاندها با سیستمهای معاملاتی ما ، از پلتفرم گرفته
تا موارد دیگه ، کلا اشتباه هست مگر اینکه یا اطلاعی از این زمینهء کاری نداشته باشیم یا خدای نکرده قصد بازار گرمی و منحرف کردن اذهان رو داشته باشیم
که به نظر من در هر صورت دور از انصاف و اخلاق کاریست .
در مورد هوش مصنوعی که در بالا ذکر کردید ، متاسفانه یا خوشبختانه (!) زمینهء کاری بنده تمام و کمال در همین زمینه هست .
بنده خودم فارغ التحصیل دانشکدهء آموزش عالی ایران هستم و زمینهء تحقیقی و به قولی تزی هم که به قصد ادامهء تحصیل در
دانشگاه استنفورد و گرفتن بورسیه (که البته مورد قبول واقع نشد) دادم در زمینهء ابر سیستمهای آینده بوده .
خلاصه ای از زمینهء تحقیقی که بکمک جمعی از همکلاسیها و به نوعی همکاران بنده بوده به این شرح هست .
طبق تحقیقات فراوان (ایده و در ادامه مشوق اصلی خود بنده) ، طبق یک الگوریتم تقریبا پیچیده ، مدلی رو طراحی کردیم که در صورت اجرا مدیریت انسانی رو یکبار و برای همیشه حذف و در اختیار ابر سیستم مادر قرار میده . من برای اینکه پست زیاد طولانی نشه در ادامه سطرها رو بصورت پشت سرهم (سطر بندی اوتوماتیک)قرار میدم . اگر نا خوانا شد دوستان باید ببخشن . طبق تعریف یا بهتره بگیم باز تعریفی که از سستمهای هوشمند غیر بایولوژیکال داشتیم و طبق برآوردها ،به تقریب ، با ششصد ابر کامپیوتر متعارف امروزی (کلا به قیمت هفتاد تا یکصد میلیارد ریال [دلار سال 2014]) و به شرط فراهم شدن نرم افزار بسیار پیشرفته (حد الامکان نزدیک به زبان ماشین ، با الگوریتمهای واکنشی عملگرهای دستورات 8086 پردازشگرهای اینتل،آی بی ام ... ) پیاده سازی شده براساس مفاهیم و مدلهای آشوبی ، فازی ، شبکهء عصبی پرسلولی با ساختار پیچیده (انسان ، دلفین ...) و حتی بهینه شده ، با امکان و قابلیت توسعهء سیستمهای نامحدود ، با محوریت توسعه و پیاده سازی براساس معماری و بستر پردازشی آینده (فوتونیک،واکنشی ،شبه کوانتومیک، کوانتومیک ...) با جزئیاتی که مقالهء تکمیلی اون فعلا قابل نشر نیست ، میشه کل امورات بشر رو از اقتصاد و مدیریت معیشتی گرفته، تا مدیریت اجتماعی و آموزشی و حتی سیاسی و هر آنچه که فکر کنید همه و همه توسط ابر سیستم (ها) قابل پردازش ، برنامه ریزی ، بصورت مدیریت فرا استراتژیک مبتنی بر محاسبهء آینده نگرانه ، طبق سرنوشت غایی تمامی موجودات روی زمین خواهد بود . جالب اینجاست طی محاسبه ای که انجام شد با سی برابر این مقدار (واحد اول پردازشی معادل ششصد ابر رایانه) که تقریبا معادل سه تریلیون دلار میباشد، به ابر سیستمی متفکر خواهیم رسید که قابلیت تصمیمگیری به جای رهبران سیاسی تمامی کشورها را ، از راه حل بحرانهای بین کشورها گرفته تا خلع سلاح کامل هسته ای کشورهای ابرقدرت بلوک شرق و غرب (ارائهء راه حل کامل و جامع همیشگی) و صلح پایدار در جهان عاری از تفکرات ناسیونالیستی (ناسیونالیسم صنعتی و یکپارچهء نوین) آمیخته با تفکرات و تعارضات و تمایلات شخصی .
مختصات اقتصاد در چنین ابرسیستمی بدین شرح خواهد بود : 1. نظام مالی واحد . سیستم مالی مبتنی بر نوعی سیستم ارزشیابی یکپارچه و مشترک. پول یکبار وبرای همیشه حذف خواهد شد ، حتی به شکل الکترونیک !!! در عوض سیستمی خلل ناپذیر جای آن را خواهد گرفت . این بدان معناست که تمامی سیستمهای مالی جهانی تحت ابر سیستم جهانی باز تعریف ، پردازش و مدیریت خواهد شد .
2. پایان مدیریت شرکتی و برپایهء تاسیس شرکت . تمامی واحدهای اقتصادی جهان تحت مدیریت سیستم خواهد بود . تاسیس شرکت توسط افراد معنایی نخواهد داشت . تجارت جهانی تحت ابر سیستم به کار خود ادامه خواهد داد . پایان انحصار شرکتی و در نهایت اقتصاد برپایهء پاسداشت و نگهداشت محیط زیست با کمترین آسیب وارده .
سیستم آموزش و پرورش به شکل فعلی هم ممنوع . تا به الان سیستم فعلی متاسفانه هزینه بر و برای عدهء مشخصی قابل اجرا بوده . از سیستم نوشتاری فعلی که کلا حذف خواهد شد تا تعامل بین مدرسین و دانش آموزان و دانشجویان برای همیشه فرق خواهد کرد . سیستم مبتنی بر آموزش یک طرفه جای خود را به آموزش پویا ، کاملا نامحسوس ، بدون استفاده از کتاب و قلم و از ابتدای سنین تولد تا انتهای عمر انسانها و بر طبق آموزش مستمر ، حتی بدون گرایشی خاص ، که این بمفهوم حذف کامل رشته های دانشگاهی معین فعلی (با محوریت تعیین رشته و مرزبندی خاص) و جایگزینی آن با ارائهء دانش زندگی ، دانش راستین با محوریت داخل کردن افراد در سرنوشت خود ، طبق علاقه و گرایشات فکری (توجه به خرده گرایشات زندگی انسان توسط ابر سیستم و همگام شدن با آنها ) و توجه به ایده های آینده (بدور از تعصب و ایجاد خط فکری) ، همفکری با انسانها در حوزه های علمی ، و ظاهر شدن بشکل دستیار تمام عیار فکری (کمک ابزار فکری) تماما برای فراهم آوردن و ایجاد زندگی بهتر برای تمامی انسانهای روی زمین از انسان آفریقایی تا نوع آمریکایی همه در خدمت بشریت .
جالبه طبق محاسبات کم وبیش داخل و خارج از حوزهء مورد بحث به این نتیجه رسیدیم که برای اجرای درست و اصولی لازم هست که تعداد انسانهای روی زمین طی یکصد سال آینده به یک دهم فعلی و یکصد سال بعد هم یک سوم برسه .یعنی یک سی ام جمعیت امروزی کره زمین. در نظر اول چنین چیزی کاملا بی مفهوم هست ولی بکمک ابر سیستم یاد شده قطعا شدنیست . شرط دو طرفه . جمعیت کمتر برای مدیریت بهتر . مدیریت بهتر برای نگهداری جمعیت تندرست از نژاد انسانی البته توسط ابرسیستم . یک حالت دو طرفه .
اما هر سیستم مزایا و معایبی داره حتی ابر سیستم یاد شده .
الف . محسوس بودن هزینه ء ادوات و نظام پردازشی اولیه . از تامین برق و انرژی سیستم تا هزینهء اجرائی برپایی ابر سیستم و جای گزینی آن با نظام فعلی .
راه حل بهینه . رفتن بسوی پردازش فوتونیک ( و نه ال1زاما کوانتومیک ). متاسفانه شواهد و قرائن موجود نشان از عدم توفیق پردازش مبتنی بر کوانتوم بوده . از تبیین سخت افزاری تا الگوریتمهای نرم افزاری همه حاکی از این حقیقت میباشد که قبل از نایل شدن به سیستمهای کوانتومیک باید به سوی سیستمهای شبه کوانتومیک البته با محوریت جایگزینی با اکتشافات آینده (پردازش مبتنی بر کوانتوم) باشد . اصطلاح نزدیک را بگیر و غنیمت شمار !
سیستمی که ما طراحی کردیم به خوبی در آینده (حتی آینده ای دور ) با پردازشگرهای کوانتومیک محض قابل جای گزین خواهد بود ، ضمن اینکه خط فکری نرم افزاری آن را هم تا آن موقع تبیین و تعریف خواهد کرد .
قویا معتقدیم بهترین راه حل بینابینی پردازشگرهای سیلیکونی مسی (الکترونیکی) فعلی و پردازشگرهای کوانتومیک آینده ، سیستمهای مبتنی بر فوتون جواب گو خواهد بود .
حتی در طرحی پیشرو که توسط یکی از همکاران پیشنهاد شد ، نور خورشید جای گزین انرژی لازم برای توان پردازشی شده ، سیستمهای پردازشی فوتونیک در 8 نقطهء خاکی نصف النهار زمین قرار گرفته و پردازش لازم برای ابر سیستم را فراهم و اطلاعات لازم از طریق کابل نوری و یا امواج به سرتاسر زمین فرستاده شده و یا در قسمت تاریک زمین هم انرژی لازم از طریق باطریهای تعبیه شده قابل دستیابی خواهد بود .
ب . عدم وفاق سیاسی فکری برای برپایی ابر سیستم یاد شده . امروزه ما در دنیایی زندگی میکنیم که همه دوست دارند به مدیریت آن بپردازند . از افرادی مانند آلون ماسک و استیون هاوکینگ! گرفته تا سردمداران سیاسی کشورها ، گروههای مستقل و ... همه دوست دارند به سبک و روش خود ، طبق گرایشات فکری خود ، هر گونه که دوست دارند بصورت شخصی و انفرادی (غیر یکپارچه ) ، جهان را مدیریت کنند !
ج . ابر سوسیالیسم جهانی ! این موردیست که باید طی مباحثه های فراوان به تجزیه و تحلیل آن پرداخته شود . حتمی کارتون WALII یادتان است . سفینه ای مملو از انسانها که یک پردازشگر هوشمند آن را اداره میکرد . انسانهای داخل سفینه که بالاخره حرف استیون هاوکینگ را گوش کرده و زمین را ترک کرده بودند ، بصورت سند باکس و بدور از هر گونه تعاملی خاص با یکدیگر در تخت خود بصورت درازکش قرار گرفته و به نوعی ابر سیستم امورات آنها را انجام میداد . همه در اثر عدم تحرک به افرادی منفعل تبدیل شده و فلسفهء زندگی از نوع زمینی آن ، به نوعی به فراموشی سپرده شده بود . ماجرا وقتی جالب شد که موجودی قصد شکستن این نظام را داشته و از طرفی دیگر سیستم (ابر سیستم هوشمند) به سختی امتناع میکرد!
سالها پیش دانشمندی روس تبار (آسیموف) به خطر استیلای ابر اسیستمهای هوشمند اشاره کرده بود . سالها بعد ،اما ، خود شاهد فروپاشی نظام کشور خود بود اینبار به خاطر اینکه از عدم داشتن همین ابر سیستم ،برای مدیریت آنچه سیستم سوسیالیستی بدان محتاج بود ، یعنی سوسیالیسم صنعتی ، رنج میبرد . از آن جالبتر سالهای نه چندان دور بعد از آن ، نظام غربی آمریکایی ، بی اعتنا به تحقیقات نظام مند بنیادین ، و با محوریت خصوصی سازی نظام سایبرنتیکی نوین ، بر پایه شرکتهای نوپای خصوصی مانند مایکروسافت و میکرو کامپیوترها ، جای خود را به تفکرات آسیموفی به عنوان مکتب و انچیل مقدس نهی از نیل به ابر سیستمهای هوشمند یا همان سوسیالیسم ماشینی داده بود و فیلمهایی نظیر ادیسه و آی روبوت . البته با رضایت کامل سردمداران سیاسی وقت .
حقیقت ماجرا اینجاست که تحقیقات مرتبط با هوش مصنوعی باید سالها قبل یعنی از دههء شصت و با تاسیس سازمانی در قد و اندازه های ناسا و حتی بزرگتر و گسترده تر با صرف هزینه های حساب شدهء مربوط به آن شکل میگرفت به طوری که در دهه های بعد و در نهایت دههء هشتاد به بازده و نتیجه ء لازم میرسید . غولهای تجاری آن زمان یعنی آی بی ام و اینتل هم به تدریج یا ادغام و یا تغییر کاربری میدادند .
اشکال کار متاسفانه آنجا بود که رهبران سیاسی وقت اهداف عینی را بهتر درک میکردند تا غیر عینی . موضوع سختی کار نبود حتی رفتن به کرهء ماه .
سخن آخر اینکه اگر سازمان تحقیقاتی مبتنی بر سایبرنتیک نوین ، سالها قبل شکل گرفته بود ، ما در دنیایی به مراتب بهتر ، منظمتر ، حساب شده تر زندگی میکردیم .
نظامی مبتنی بر ' ابر سیستم جهانی '
بالاخره شما از سیستم مبتنی بر هوش مصنوعی استفاده میکنین یا خیر ؟؟
مرداد ماه سیستمی بر این اساس در سایت همسایه معرفی کردین که براساس ترید تصادفی بود
در اون تاپیک تریدر بسیار حرفه ای (با سابقهء کار در یکی از هدج فاندهای انگلیس) به نام pit bull به شما یاداور شد که سیستم ترید شما بر پایه های
اشتباه بنا شده و باید روی بکار گیری داینامیک و هوشمندانهء حد سود و ضرر تجدید نظر جدی کنید .
اتفاقا پیش بینی ایشون آن هم درست چند هفته قبل از مارجین کال شدن حساب دموی شما درست از آب درامد و از آن طرف چشمان گرد شدهء (ایضاً)
ولی دریغ از گوش شنوا . از یک طرف تمایل به بحث و مباحثه از خودتون نشان میدادید و از طرف دیگه حرفهای منطقی افراد رو به راحتی نادیده میگرفتید
در نهایت کار به جائی کشید که حساب بعدی و بعدی هم منجر به کال میشد و شما تقصیر دوشنبهء سیاه (!!!) و وضعیت بد اقتصادی و دلایل دیگه میگذاشتید
البته در لابلای حرفهای شما نکات آموزنده هم وجود داشت ، کلماتی مانند اپوفیا و افتادن تریدر به دام تاثیر نشانه ها و ایجاد وسواس فکری نا لازم برای مثال
استفاده از علم نوجوم و تاثیر اون در حرکت قیمت و ملزم کردن آموزه های مربوط به اون یا مدیریت سرمایهء مونت کارلو و استفاده از اون در بازار تصادفی و ...ت
با اینحال نوع رفتار یک طرفهء شما ، از تهدید ضمنی افراد به سکوت در تاپیک گرفته (ابتدا تشویق به مباحثه!) تا بی توجهی به تحلیلهای pit bull از حساب و
پوزیشنهای شما ، خلاصه همه و همه حکایت از این داشت که ... نه ... شما قریب به یقین به دنبال چیز دیگری بودید . از مدیریت سرمایه گرفته تا توهین
یا بهتره بگیم نقد هدف دار قشری خاص (الیوت کار ، تکنیکال ، تریدر دستی ...) و ... در نهایت ارائهء (فروش) سیستم معاملاتی مبتنی بر اکسپرت به
افراد نا آگاه و مبتدی بصورت پیام خصوصی و ...
اما شگرد کاری جالبی هم ، به هر حال طی این مدتی که مشغول یادگیری فنون تریدری آنلاین ، به هر جال باید صرف میکردید و متاسفانه به راه دیگری
افتادید و مشغول شدید ، دارید و به نوعی ، به نظر ، به امضای شما تبدیل شده اینه که ، ابتدا مفاهیم فرضی رو طبق شگرد نشان دادن عکس مار به
عامهء نا آگاه و مبتدی ، به همراه کلی گویی های دیگه به خورد خلق الله داده (مرحلهء فریز ذهنی) ، سپس چند حساب دمو از قبل آماده کرده
و طی ارائه های بعدی (جای گزین حسابهای کال شده) ، حسابهای دموی دیگری هم زمان با استراتژی های مختلف (اکثرا بروش ترید مخالف)
اجرا و آمادهء جای گزینی بصورت نامحسوس میشوند . (البته اگر خدا یار بود و حساب تا یک مدتی به مشکل بر نخورد که چه بهتر !!)
دلیل آوردن برای کال شدن حساب (دمو!) هم موارد زیاد هست ، از شرایط اقتصادی نابهنجار (موردی که در مورد ترید آنلاین بازار اسپات محلی از
اعراب ندارد !!!) گرفته تاااا ایراد از سرور دموی بروکر ( !!!!whaaaaaaaaaat ) و مقایسهء بروکرها از این منظر !
آخه خواهر من ، عزیز ، قربان ، ..... ! استغفرالله ... شما که میای در یک سایت تخصصی فروم نویسی میکنی ، کمی هم توجه به افراد صاحب الامر
متخصص ، دارای دانش کامل در زمینهء مربوطه بکن . حالا اصلا بنده هیچ . طی این مدت مختصات کاری که باید دستتون اومده باشه
تنها توصیه ای که بنده به شما میکنم این هست ، به جای اینکه بعنوان منبع و مرجع بیاید و قصد آموزش افراد رو داشته باشید ، بیایید و از حرفه ای های
سایت ، خالصانه و از روی حسن نیت ، روش درست ترید کردن رو جویا بشید . یا حتی در حوزهء ترید اوتوماتیک هم به همین شکل ، از قرار معلوم علاقهء
خاصی هم به این روش دارید و فکر میکنید موفقیتتون در این روش حتمیست ، خوب چرا که نه ، ولی باید بدونید روش مخصوص به خود داره از برنامه نویسی
کد گرفته تا اوپتیمایز پویا و طبق شرایط بازار . کار با وی پی اس . کار با حسابهای مختلف ، کوچک و بزرگ ، در بروکرهای مختلف (شرایط اجرای پوزیشن) .
خوب به هر حال زحمت داره . کار راحتی نیست . هیچ کاری راحت نیست . حتی ترید اوتوماتیک !!!
در جایی از هدج فاندها نام بردید . هدج فاند طبق تحقیق کاملی که بنده کردم ، سیستم معاملاتی و مقولش فرق میکنه . اونها طبق یک سیستم تعریف
شدهء ، مهندسی شدهء ، طبق ابزارهای مالی خاص دیگری کار میکنن که با ترید اسپات پلتفرمهای تک نفرهء (شخصی) ما زمین تا آسمان فرق داره .
چرا اگر شما دارای مهارت کامل تحت پلتفرم متاتریدر یا پلتفرمهای ECN شخصی دیگه ، به شرط آگاهی کامل از شرایط بازار (fundamental) و مکانیزمهای
اقتصادی معاملات کالاها و ابزارهای معاملاتی (آپشن،آتی،...) و داشتن مدرک مالی مرتبط (NBA مالی ، ..) و به شرط گذراندن دوره های مورد نظر هدج
فاند ، میتونید تازه بعنوان اوپراتور ، مشغول به کار بشید . یعنی طبق برنامهء از پیش تعیین شده به معامله گری تعداد کاملا مشخص (حجم پوزیشن) که
طبق یک سیستم و برنامه های پیش رفته محاسبه گر ، و طبق نقشهء راه (استراتژی معاملاتی !!!!) به دقت تعیین شده ، اقدام به پوزیشن گیری کنید .
آخر سر هم طبق عملکردی که از خودتون نشون دادید حقوقی مشخص و در صورت عملکرد قابل توجه پورسانت و پاداشی دریافت خواهید کرد .
همین ، نه بیشتر نه کمتر . شاید جزئیات دیگری هم باشه . پس نام بردن و مقایسهء سیستم هدج فاندها با سیستمهای معاملاتی ما ، از پلتفرم گرفته
تا موارد دیگه ، کلا اشتباه هست مگر اینکه یا اطلاعی از این زمینهء کاری نداشته باشیم یا خدای نکرده قصد بازار گرمی و منحرف کردن اذهان رو داشته باشیم
که به نظر من در هر صورت دور از انصاف و اخلاق کاریست .
در مورد هوش مصنوعی که در بالا ذکر کردید ، متاسفانه یا خوشبختانه (!) زمینهء کاری بنده تمام و کمال در همین زمینه هست .
بنده خودم فارغ التحصیل دانشکدهء آموزش عالی ایران هستم و زمینهء تحقیقی و به قولی تزی هم که به قصد ادامهء تحصیل در
دانشگاه استنفورد و گرفتن بورسیه (که البته مورد قبول واقع نشد) دادم در زمینهء ابر سیستمهای آینده بوده .
خلاصه ای از زمینهء تحقیقی که بکمک جمعی از همکلاسیها و به نوعی همکاران بنده بوده به این شرح هست .
طبق تحقیقات فراوان (ایده و در ادامه مشوق اصلی خود بنده) ، طبق یک الگوریتم تقریبا پیچیده ، مدلی رو طراحی کردیم که در صورت اجرا مدیریت انسانی رو یکبار و برای همیشه حذف و در اختیار ابر سیستم مادر قرار میده . من برای اینکه پست زیاد طولانی نشه در ادامه سطرها رو بصورت پشت سرهم (سطر بندی اوتوماتیک)قرار میدم . اگر نا خوانا شد دوستان باید ببخشن . طبق تعریف یا بهتره بگیم باز تعریفی که از سستمهای هوشمند غیر بایولوژیکال داشتیم و طبق برآوردها ،به تقریب ، با ششصد ابر کامپیوتر متعارف امروزی (کلا به قیمت هفتاد تا یکصد میلیارد ریال [دلار سال 2014]) و به شرط فراهم شدن نرم افزار بسیار پیشرفته (حد الامکان نزدیک به زبان ماشین ، با الگوریتمهای واکنشی عملگرهای دستورات 8086 پردازشگرهای اینتل،آی بی ام ... ) پیاده سازی شده براساس مفاهیم و مدلهای آشوبی ، فازی ، شبکهء عصبی پرسلولی با ساختار پیچیده (انسان ، دلفین ...) و حتی بهینه شده ، با امکان و قابلیت توسعهء سیستمهای نامحدود ، با محوریت توسعه و پیاده سازی براساس معماری و بستر پردازشی آینده (فوتونیک،واکنشی ،شبه کوانتومیک، کوانتومیک ...) با جزئیاتی که مقالهء تکمیلی اون فعلا قابل نشر نیست ، میشه کل امورات بشر رو از اقتصاد و مدیریت معیشتی گرفته، تا مدیریت اجتماعی و آموزشی و حتی سیاسی و هر آنچه که فکر کنید همه و همه توسط ابر سیستم (ها) قابل پردازش ، برنامه ریزی ، بصورت مدیریت فرا استراتژیک مبتنی بر محاسبهء آینده نگرانه ، طبق سرنوشت غایی تمامی موجودات روی زمین خواهد بود . جالب اینجاست طی محاسبه ای که انجام شد با سی برابر این مقدار (واحد اول پردازشی معادل ششصد ابر رایانه) که تقریبا معادل سه تریلیون دلار میباشد، به ابر سیستمی متفکر خواهیم رسید که قابلیت تصمیمگیری به جای رهبران سیاسی تمامی کشورها را ، از راه حل بحرانهای بین کشورها گرفته تا خلع سلاح کامل هسته ای کشورهای ابرقدرت بلوک شرق و غرب (ارائهء راه حل کامل و جامع همیشگی) و صلح پایدار در جهان عاری از تفکرات ناسیونالیستی (ناسیونالیسم صنعتی و یکپارچهء نوین) آمیخته با تفکرات و تعارضات و تمایلات شخصی .
مختصات اقتصاد در چنین ابرسیستمی بدین شرح خواهد بود : 1. نظام مالی واحد . سیستم مالی مبتنی بر نوعی سیستم ارزشیابی یکپارچه و مشترک. پول یکبار وبرای همیشه حذف خواهد شد ، حتی به شکل الکترونیک !!! در عوض سیستمی خلل ناپذیر جای آن را خواهد گرفت . این بدان معناست که تمامی سیستمهای مالی جهانی تحت ابر سیستم جهانی باز تعریف ، پردازش و مدیریت خواهد شد .
2. پایان مدیریت شرکتی و برپایهء تاسیس شرکت . تمامی واحدهای اقتصادی جهان تحت مدیریت سیستم خواهد بود . تاسیس شرکت توسط افراد معنایی نخواهد داشت . تجارت جهانی تحت ابر سیستم به کار خود ادامه خواهد داد . پایان انحصار شرکتی و در نهایت اقتصاد برپایهء پاسداشت و نگهداشت محیط زیست با کمترین آسیب وارده .
سیستم آموزش و پرورش به شکل فعلی هم ممنوع . تا به الان سیستم فعلی متاسفانه هزینه بر و برای عدهء مشخصی قابل اجرا بوده . از سیستم نوشتاری فعلی که کلا حذف خواهد شد تا تعامل بین مدرسین و دانش آموزان و دانشجویان برای همیشه فرق خواهد کرد . سیستم مبتنی بر آموزش یک طرفه جای خود را به آموزش پویا ، کاملا نامحسوس ، بدون استفاده از کتاب و قلم و از ابتدای سنین تولد تا انتهای عمر انسانها و بر طبق آموزش مستمر ، حتی بدون گرایشی خاص ، که این بمفهوم حذف کامل رشته های دانشگاهی معین فعلی (با محوریت تعیین رشته و مرزبندی خاص) و جایگزینی آن با ارائهء دانش زندگی ، دانش راستین با محوریت داخل کردن افراد در سرنوشت خود ، طبق علاقه و گرایشات فکری (توجه به خرده گرایشات زندگی انسان توسط ابر سیستم و همگام شدن با آنها ) و توجه به ایده های آینده (بدور از تعصب و ایجاد خط فکری) ، همفکری با انسانها در حوزه های علمی ، و ظاهر شدن بشکل دستیار تمام عیار فکری (کمک ابزار فکری) تماما برای فراهم آوردن و ایجاد زندگی بهتر برای تمامی انسانهای روی زمین از انسان آفریقایی تا نوع آمریکایی همه در خدمت بشریت .
جالبه طبق محاسبات کم وبیش داخل و خارج از حوزهء مورد بحث به این نتیجه رسیدیم که برای اجرای درست و اصولی لازم هست که تعداد انسانهای روی زمین طی یکصد سال آینده به یک دهم فعلی و یکصد سال بعد هم یک سوم برسه .یعنی یک سی ام جمعیت امروزی کره زمین. در نظر اول چنین چیزی کاملا بی مفهوم هست ولی بکمک ابر سیستم یاد شده قطعا شدنیست . شرط دو طرفه . جمعیت کمتر برای مدیریت بهتر . مدیریت بهتر برای نگهداری جمعیت تندرست از نژاد انسانی البته توسط ابرسیستم . یک حالت دو طرفه .
اما هر سیستم مزایا و معایبی داره حتی ابر سیستم یاد شده .
الف . محسوس بودن هزینه ء ادوات و نظام پردازشی اولیه . از تامین برق و انرژی سیستم تا هزینهء اجرائی برپایی ابر سیستم و جای گزینی آن با نظام فعلی .
راه حل بهینه . رفتن بسوی پردازش فوتونیک ( و نه ال1زاما کوانتومیک ). متاسفانه شواهد و قرائن موجود نشان از عدم توفیق پردازش مبتنی بر کوانتوم بوده . از تبیین سخت افزاری تا الگوریتمهای نرم افزاری همه حاکی از این حقیقت میباشد که قبل از نایل شدن به سیستمهای کوانتومیک باید به سوی سیستمهای شبه کوانتومیک البته با محوریت جایگزینی با اکتشافات آینده (پردازش مبتنی بر کوانتوم) باشد . اصطلاح نزدیک را بگیر و غنیمت شمار !
سیستمی که ما طراحی کردیم به خوبی در آینده (حتی آینده ای دور ) با پردازشگرهای کوانتومیک محض قابل جای گزین خواهد بود ، ضمن اینکه خط فکری نرم افزاری آن را هم تا آن موقع تبیین و تعریف خواهد کرد .
قویا معتقدیم بهترین راه حل بینابینی پردازشگرهای سیلیکونی مسی (الکترونیکی) فعلی و پردازشگرهای کوانتومیک آینده ، سیستمهای مبتنی بر فوتون جواب گو خواهد بود .
حتی در طرحی پیشرو که توسط یکی از همکاران پیشنهاد شد ، نور خورشید جای گزین انرژی لازم برای توان پردازشی شده ، سیستمهای پردازشی فوتونیک در 8 نقطهء خاکی نصف النهار زمین قرار گرفته و پردازش لازم برای ابر سیستم را فراهم و اطلاعات لازم از طریق کابل نوری و یا امواج به سرتاسر زمین فرستاده شده و یا در قسمت تاریک زمین هم انرژی لازم از طریق باطریهای تعبیه شده قابل دستیابی خواهد بود .
ب . عدم وفاق سیاسی فکری برای برپایی ابر سیستم یاد شده . امروزه ما در دنیایی زندگی میکنیم که همه دوست دارند به مدیریت آن بپردازند . از افرادی مانند آلون ماسک و استیون هاوکینگ! گرفته تا سردمداران سیاسی کشورها ، گروههای مستقل و ... همه دوست دارند به سبک و روش خود ، طبق گرایشات فکری خود ، هر گونه که دوست دارند بصورت شخصی و انفرادی (غیر یکپارچه ) ، جهان را مدیریت کنند !
ج . ابر سوسیالیسم جهانی ! این موردیست که باید طی مباحثه های فراوان به تجزیه و تحلیل آن پرداخته شود . حتمی کارتون WALII یادتان است . سفینه ای مملو از انسانها که یک پردازشگر هوشمند آن را اداره میکرد . انسانهای داخل سفینه که بالاخره حرف استیون هاوکینگ را گوش کرده و زمین را ترک کرده بودند ، بصورت سند باکس و بدور از هر گونه تعاملی خاص با یکدیگر در تخت خود بصورت درازکش قرار گرفته و به نوعی ابر سیستم امورات آنها را انجام میداد . همه در اثر عدم تحرک به افرادی منفعل تبدیل شده و فلسفهء زندگی از نوع زمینی آن ، به نوعی به فراموشی سپرده شده بود . ماجرا وقتی جالب شد که موجودی قصد شکستن این نظام را داشته و از طرفی دیگر سیستم (ابر سیستم هوشمند) به سختی امتناع میکرد!
سالها پیش دانشمندی روس تبار (آسیموف) به خطر استیلای ابر اسیستمهای هوشمند اشاره کرده بود . سالها بعد ،اما ، خود شاهد فروپاشی نظام کشور خود بود اینبار به خاطر اینکه از عدم داشتن همین ابر سیستم ،برای مدیریت آنچه سیستم سوسیالیستی بدان محتاج بود ، یعنی سوسیالیسم صنعتی ، رنج میبرد . از آن جالبتر سالهای نه چندان دور بعد از آن ، نظام غربی آمریکایی ، بی اعتنا به تحقیقات نظام مند بنیادین ، و با محوریت خصوصی سازی نظام سایبرنتیکی نوین ، بر پایه شرکتهای نوپای خصوصی مانند مایکروسافت و میکرو کامپیوترها ، جای خود را به تفکرات آسیموفی به عنوان مکتب و انچیل مقدس نهی از نیل به ابر سیستمهای هوشمند یا همان سوسیالیسم ماشینی داده بود و فیلمهایی نظیر ادیسه و آی روبوت . البته با رضایت کامل سردمداران سیاسی وقت .
حقیقت ماجرا اینجاست که تحقیقات مرتبط با هوش مصنوعی باید سالها قبل یعنی از دههء شصت و با تاسیس سازمانی در قد و اندازه های ناسا و حتی بزرگتر و گسترده تر با صرف هزینه های حساب شدهء مربوط به آن شکل میگرفت به طوری که در دهه های بعد و در نهایت دههء هشتاد به بازده و نتیجه ء لازم میرسید . غولهای تجاری آن زمان یعنی آی بی ام و اینتل هم به تدریج یا ادغام و یا تغییر کاربری میدادند .
اشکال کار متاسفانه آنجا بود که رهبران سیاسی وقت اهداف عینی را بهتر درک میکردند تا غیر عینی . موضوع سختی کار نبود حتی رفتن به کرهء ماه .
سخن آخر اینکه اگر سازمان تحقیقاتی مبتنی بر سایبرنتیک نوین ، سالها قبل شکل گرفته بود ، ما در دنیایی به مراتب بهتر ، منظمتر ، حساب شده تر زندگی میکردیم .
نظامی مبتنی بر ' ابر سیستم جهانی '
نظر