شنبه 16 شهریور 1392 7 آگوست 2013
آمریکا به عنوان سردمدار یا قهرمان آنچه تمدن غرب نامیده میشود مجبور است برای حفظ حیات این نظام اقتصادی ، سیاسی ، و فرهنگی بجنگد . آمریکا محصول این تمدن با همه خوبی و بدیهایش هست .
همه مردم دنیا در ساختن و پرداختن آمریکا نقش بازی کرده اند و به سهم خود خواهان برآورده شدن منویات متناقض شان توسط این ابر قدرت دست ساز شده اند . آمریکا مصول ویژه این دنیای به اوج رسیده است . عنوان کشور و ملت را به آمریکا اهدا کرده اند وگرنه حتا اسمش هم ایالات متحد آمریکا است که قانونن هر وقت بخواهند میتوانند از هم جدا شوند . به همین خاطر است که اراده ملی و منافع ملی و سیاست خارجی و داخلی معنا دار و منسجمی در آمریکا یافت نمیشود . آمریکا را میتوان مجمع الجزایر یا کلکسیونی از هفت رنگ هفتاد و دوملت دنیا دانست . جائیست که هر ملت و نژاد و طایفه ای ساز خود را بنفع وطن اجدادی میزنند . به همین خاطر آمریکا بهشت لابی ها ست . مسابقه طناب کشی در همه امور داخلی و خارجی آن در جریان هست که تا اینجا اغلب اروپا و اسرائیل برنده رقابت بودند .
با این همه این قانون طبیعت است که هر عنصری که غلبه دارد از برتری خودش دفاع کند و در روزگاری هم که سیادتش به پایان رسیده باشد باز تتمه نیرویش را برای زنده ماندن بسیج کند . در تمام عناصر جاندار و بی جان میتوان عملکرد این قانون را مشاهده کرد . این راه کار طبیعتست که در نهایت با جنگ تکلیف موجود رو به زوال و نوظهور را مشخص میکند و نوع بشر هم شامل همین قانون است .
آمریکا بطور تمام و کمال همه عناصر مرحله پایانی نظام کنونی جهان را در خود جمع کرده .
از طرفی به اکثریت قاطع دولتها و ملتهای جهان بدهکاری سرسام آور پولی دارد و از جانب دیگر اقتصادش دیگر جای رشد و درآمد زائی واقعی ندارد . از ابتدای قرن بیست ویکم بانک مرکزی آمریکا دست به چاپ اسکناس و وام بی پشتوانه بگونه ای ششدانگ زده به امید اینکه فرجی بشود که نشد . رشد انواع تضاد ها و نابسامانیها و تنش های داخلی گویای ناپایداری درونی آمریکاست . تنها چاره موقتی آمریکا جنگ و بدست آورد منابع و در آمد احتمالی به اتکاء نیروی نظامی است . البته مردم آمریکا هیچ منافعی در جنگ با کشورهای هزاران کیلومتر دور تر از مرزشان ندارند . ولی دولت آمریکا بیشتر مجری اراده حکومت پنهان جهانی است تا مردم آمریکا . منافعی را که رهبران آمریکا از آن دم میزنند بیشتر منافع کمپانی های بزرگ است که به عنوان منافع ملی جا زده میشود .
از اینها گذشته تجهیزات و سازمان نظامی آمریکا با همه نوآوری هایش امروزه دیگر کارائی ندارد .
در واقع ارتش امروزی به لحاظ ابزار و نه اهداف و شیوه رفتار همان است که سازمانهای تروریست و در رآس آنها القاعده دارند . این گونه گروهک های نظامی به مراتب کارائی بیشتری از ارتشهای بزرگ دنیا دارند . این مطلب چون و چرای فراوان دارد که بماند برای بعد . ناکام ماندن آمریکا در ویتنام و سپس در عراق و افغانستان و همچنین اسرائیل در لبنان گواه است که این ارتشهای منظم مربوط به عهد سابق هستند و توانائی مبارزه با ارتشهای نامرئی امروزی را ندارند .
با این وجود آمریکا و دوستان دیگرش در سوریه و جاهای دیگر وارد جنگ خواهند شد و تا
شکستهای بزرگتر ی نخورند به سرنوشت خود تسلیم نخواهند شد .
نظر