اطلاعیه

بستن

راهنمای فروم - حتما بخوانید

با سلام

قابل توجه کاربران محترم تالار گفتگو

قبل از ارسال پست یا ایجاد موضوع جدید، تاپیک قوانین و راهنمای فروم را مطالعه نمائید.

کاربران و مخصوصا تازه واردین لطفا دقت باشید که هرگونه پیشنهاد مدیریت سرمایه یا فروش تحلیل و یا برگزاری کلاس و ... که خارج از محیط عمومی فروم باشد را به هیچ عنوان بدون تحقیق و کسب اطلاعات کامل و کافی دنبال نکنید در غیر این صورت مسئولیت و عواقب آن بر عهده خود شخص می باشد.

همچنین لازم به ذکر است مسئولیت ارتباطات خارج از پست های عمومی فروم اعم از پیام خصوصی یا چت یا دیداری یا شنیداری با سایر اعضای فروم کاملا با خود اعضا هست و وارد کردن آن به صورت عمومی در فروم ممنوع است. برای امنیت بیشتر جهت گرفتن پاسخ سوالات خود از انجمنها استفاده نمایید.

دوستان توجه داشته باشند که تمامی بخش های اختصاصی و عمومی فروم کاملا رایگان بوده و به هیچ عنوان نیاز به پرداخت وجه به هیچ کس برای باز شدن دسترسی نیست.

منتها به این دلیل که در این بخش ها معمولا کار تیم ورک و گروهی انجام میشود، مناسب ورود افراد با شرایط خاصی است که مدیر آن بخش تعیین میکند و برای همه افراد کارایی ندارد چون مستلزم بر عهده گرفتن مسئولیت یا دانش کافی در آن حوزه می باشد.

لذا ضمن پوزش از کاربرانی که تقاضای دسترسی آن ها به بخش های اختصاصی توسط مدیران بخش رد میشود، توصیه میکنیم که پس از فراگیری موضوعات عمومی و تخصصی فراوانی که در روی فروم قرار دارد چنانچه برنامه ویژه ای برای کار در بخش های اختصاصی و کار گروهی دارند آن را مکتوب برای مدیران هر بخش بنویسند و سپس اقدام به درخواست دسترسی بکنند.


با احترام
مشاهده بیشتر
مشاهده کمتر

زنگ تفریح

بستن
X
 
  • فیلتر کردن
  • زمان
  • نمایش
پاک کردن همه
پست های جدید


  • پادشاهی که یک کشور بزرگ را حکومت می کرد، باز هم از زندگی خود راضی نبود؛
    اما خود نیز علت را نمی دانست.
    روزی پادشاه در کاخ امپراتوری قدم می زد. هنگامی که از آشپزخانه عبور می کرد، صدای ترانه ای را شنید.
    به دنبال صدا، پادشاه متوجه یک آشپز شد که روی صورتش برق سعادت و شادی دیده می شد.
    پادشاه بسیار تعجب کرد و از آشپز پرسید: ‘چرا اینقدر شاد هستی؟’
    ... آشپز جواب داد: ‘قربان، من فقط یک آشپز هستم، اما تلاش می کنم تا همسر و بچه ام را شاد کنم.
    ما خانه ای حصیری تهیه کرده ایم و به اندازه کافی خوراک و پوشاک داریم.
    بدین سبب من راضی و خوشحال هستم…’
    پس از شنیدن سخن آشپز، پادشاه با نخست وزیر در این مورد صحبت کرد.
    نخست وزیر به پادشاه گفت : ‘قربان، این آشپز هنوز عضو گروه 99 نیست!!!
    اگر او به این گروه نپیوندد، نشانگر آن است که مرد خوشبینی است.’
    پادشاه با تعجب پرسید: ‘گروه 99 چیست؟؟؟’
    نخست وزیر جواب داد: ‘اگر می خواهید بدانید که گروه 99 چیست،
    باید این کار را انجام دهید: یک کیسه با 99 سکه طلا در مقابل در خانه آشپز بگذارید.
    به زودی خواهید فهمید که گروه 99 چیست!!!’
    پادشاه بر اساس حرف های نخست وزیر فرمان داد یک کیسه با 99 سکه طلا را در مقابل در خانه آشپز قرار دهند..
    آشپز پس از انجام کارها به خانه باز گشت و در مقابل در کیسه را دید. با تعجب کیسه را به اتاق برد و باز کرد.
    با دیدن سکه های طلایی ابتدا متعجب شد و سپس از شادی آشفته و شوریده گشت.
    آشپز سکه های طلایی را روی میز گذاشت و آنها را شمرد. 99 سکه؟؟؟
    آشپز فکر کرد اشتباهی رخ داده است. بارها طلاها را شمرد؛ ولی واقعاً 99 سکه بود!!!
    او تعجب کرد که چرا تنها 99 سکه است و 100 سکه نیست!!!
    فکر کرد که یک سکه دیگر کجاست و شروع به جستجوی سکه صدم کرد. اتاق ها و حتی حیاط را زیر و رو کرد؛
    اما خسته و کوفته و ناامید به این کار خاتمه داد!!!
    آشپز بسیار دل شکسته شد و تصمیم گرفت از فردا بسیار تلاش کند تا یک سکه طلایی دیگر بدست آورد
    و ثروت خود را هر چه زودتر به یکصد سکه طلا برساند.
    تا دیروقت کار کرد. به همین دلیل صبح روز بعد دیرتر از خواب بیدار شد و از همسر و فرزندش انتقاد کرد
    که چرا وی را بیدار نکرده اند!!! آشپز دیگر مانند گذشته خوشحال نبود و آواز هم نمی خواند؛
    او فقط تا حد توان کار می کرد!!!
    پادشاه نمی دانست که چرا این کیسه چنین بلایی برسر آشپز آورده است و علت را از نخست وزیر پرسید.
    نخست وزیر جواب داد: ‘قربان، حالا این آشپز رسماً به عضویت گروه 99 درآمد!!!
    اعضای گروه 99 چنین افرادی هستند: آنان زیاد دارند اما ...راضی نیستند --
    خوشبختی ما در سه جمله است : تجربه از دیروز، استفاده از امروز، امید به فردا ولی ما با سه جمله دیگر زندگی مان را تباه می کنیم :حسرت دیروز، اتلاف امروز، ترس از فردا.

    نظر


    • داستان تابوی زندگی خیلی از ماها
      از این مدل تابو در زندگی همه ما به وفور یافت می شود...

      روزی دانشمندی آزمایش جالبی انجام داد… او آکواریومی شیشه ای ساخت و با دیواری شیشه ای دو قسمت کرد . در یک قسمت ماهی بزرگی انداخت و در قسمت دیگر ماهی کوچکی که غذای مورد علاقه ی ماهی بزرگ بود .
      ماهی کوچک تنها غذای ماهی بزرگ بود و دانشمند به آن غذای دیگری نمی داد… او برای خوردن ماهی کوچک بارها و بارها به طرفش حمله کرد ، اما هر بار به دیواری نامرئی می خورد . همان دیوار شیشه ای که او را از غذای مورد علاقش جدا می*کرد .
      بالا خره بعد از مدتی از حمله به ماهی کوچک منصرف شد . او باور کرده بود که رفتن به آن طرف اکواریوم و خوردن ماهی کوچک کاری غیر ممکن است .
      دانشمند شیشه وسط را برداشت و راه ماهی بزرگ را باز کرد ؛ اما ماهی بزرگ هرگز به ماهی کوچک حمله نکرد . او هرگز قدم به سمت دیگر اکواریوم نگذاشت و از گرسنگی مرد . می*دانید چرا ؟
      آن دیوار شیشه ای دیگر وجود نداشت ، اما ماهی بزرگ در ذهنش یک دیوار شیشه ای ساخته بود . یک دیوار که شکستنش از شکستن هر دیوار واقعی سخت تر بود ؛ آن دیوار باور خودش بود . باورش به محدودیت . باورش به وجود دیوار . باورش به ناتوانی...

      پس: هرگز ناتوانی را باور نكنیم

      نظر




      • یه خانومی گربه ای داشت که هووی شوهرش شده بود.

        آقاهه برای اینکه از شر گربه راحت بشه،
        یه روز گربه رو میزنه زیر بغلش و 4 تا خیابون اونطرف تر ولش می کنه.
        وقتی خونه میرسه
        میبینه گربه هه از اون زودتر اومده خونه.
        این کارا رو چند بار دیگه تکرار می کنه،
        اما نتیجه ای نمیگیره.
        یک روز گربه رو بر میداره میذاره تو ماشین.
        بعد از گشتن از چند تا بلوار و پل و رودخانه و. . .
        خلاصه گربه رو پرت میکنه بیرون.

        یک ساعت بعد، زنگ میزنه خونه. زنش گوشی رو برمیداره.
        مرده میپرسه: " اون گربه کره خر خونس؟ "
        زنش می گه آره.

        مرده میگه گوشی رو بده بهش،
        من گم شدم !!!

        نظر


        • شب سردی بود …. پیرزن بیرون میوه فروشی زل زده بود به مردمی که میوه میخریدن... شاگرد میوه فروش تند تند پاکت های میوه رو توی ماشین مشتری ها میگذاشت و انعام میگرفت … پیرزن باخودش فکر میکرد چی میشد اونم میتونست میوه بخره ببره خونه … رفت نزدیک تر … چشمش افتاد به جعبه چوبی بیرون مغازه که میوه های خراب و گندیده داخلش بود … با خودش گفت چه خوبه سالم ترهاشو ببره خونه … میتونست قس
          مت های خراب میوه ها رو جدا کنه وبقیه رو بده به بچه هاش، هم اسراف نمیشد هم بچه هاش شاد میشدن … برق خوشحالی توی چشماش دوید ..دیگه سردش نبود !پیرزن رفت جلو نشست پای جعبه میوه …. تا دستش رو برد داخل جعبه شاگرد میوه فروش گفت : دست نزن نِنه ! وَخه برو دُنبال کارت ! پیرزن زود بلند شد …خجالت کشید ! چند تا از مشتریها نگاهش کردند ! صورتش رو قرص گرفت، دوباره سردش شد ! راهش رو کشید رفت … چند قدم دور شده بود که یه خانمی صداش زد : مادر جان …مادر جان ! پیرزن ایستاد … برگشت و به زن نگاه کرد ! زن مانتویی لبخندی زد و بهش گفت اینارو برای شما گرفتم ! سه تا پلاستیک دستش بود پر از میوه … موز و پرتغال و انار ….پیرزن گفت : دستِت دَرد نِکُنه نِنه….. مُو مُستَحق نیستُم ! زن گفت : اما من مستحقم مادر!!!

          من ، مستحق داشتن شعور انسان بودن و به هم نوع توجه کردن ودوست داشتن همه انسانها و احترام به همه آنها بی هیچ توقعی هستم …
          اگه اینارو نگیری دلمو شکستی ! جون بچه هات بگیر ! زن منتظر جواب پیرزن نموند … میوه هارو داد دست پیرزن و سریع دور شد … پیرزن هنوز ایستاده بود و رفتن زن رو نگاه میکرد … قطره اشکی که تو چشمش جمع شده بود غلتید روی صورتش … دوباره گرمش شده بود … با صدای لرزانی گفت : پیر شی ننه …. پیر شی ! خیر بیبینی این شب چله مادر!

          پس:

          در تصاویرحکاکی شده بر سنگهای تخت جمشید هیچکس عصبانی نیست

          هیچکس سوار بر اسب نیست

          هیچکس را در حال تعظیم نمی بینید

          در بین این صدها پیکر تراشیده شده حتی یک تصویر برهنه وجود ندارد.

          “این ادب اصیل مان است:نجابت - قدرت- احترام- مهربانی- خوشرویی

          نظر


          • 09-1-28-111747ddddddddddddddddd.jpg
            تبریکــــ به سزاوارزنان سرزمینم :
            سعیده قدس، جزء پنج زن تاثیر*گذار جهان شناخته شده استــ .

            او بنیانگذار موسسه حمایت از کودکان سرطانی (محک) است که برای رهانیدن کودکان مبتلا به سرطان از دام بیماری*شان تأسیس شده است.
            فکر تآسیس محک، زمانی در خیال سعیده قدس ایجاد شد که در راهروهای بیمارستان تجریش به دنبال درمان سرطان کیانای دو ساله*اش بود. در آنجا بود که چهره ماتم*زده کودکان سرطانی، نگاه غم*انگیز مادران آنها و سرهای به* گریبان*گرفته پدران این کودکان را دید، هنگامی که آنها ناامید و مستآصل، در قربانگاهی به نام بیمارستان، به دنبال درمان می*گردند. همانجا بود که نذر کرد برای حمایت از این کودکان و بازگرداندن سلامتی*شان، کاری بکند کارستان.

            او این آرمان بزرگ خود را با اقدامی کوچک آغاز کرد، با تاسیس دفتری در زیرزمین ساختمانی در چیذر.

            سعیده قدس، در یک اقدام مدنی، بدون اتکا به دولتمردان که بی*تفاوت به این مسائل به دنبال اختلاس*های میلیاردی خود بودند، و حتا بدون حمایت تبلیغاتی رسانه حکومتی صدا و سیما، موفق به ساخت تنها بیمارستان فوق*تخصصی سرطان کودکان در خاورمیانه شد. بطوریکه امروزه به تنهائی، نزدیک به نیمی از کودکان سرطانی کشور را تحت پوشش درمانی خود دارد.

            سعیده قدس، در سال 2008 در فهرستی که توسط وال*استریت ژورنال منتشر شد، جزء پنجاه زن برتر جهان معرفی شد.

            به امید سلامتی او و پایداری محک، و به امید بهبودی تمام کودکان سرطانی ...

            نظر


            • این مدلیش رو دیگه ندیده بودیم عجببببببببببببببببببببببب





              این خانوم دکتر دیگه آخرشه یه بیمارستانو هریفهههههههههههههههههههه تو هر بیمارستان یکی از اینا باشه دیگه چه نیازی به دکتر .تازه صرفه جوی هم میشه .







              امان از دست مردم چه باحالن

              نظر


              • چندسال پیش یکروز جلوی تلویزیون دراز کشیده بودم، فوتبال نگاه می کردم و تخمه می خوردم.
                ناگهان پدرو مادر و آبجی بزرگ و خان داداش سرم هوار شدند و فریاد زدند که:
                « ای عزب! ناقص! بدبخت! بی عرضه! بی مسئولیت! پاشو برو زن بگیر ».
                رفتم خواستگاری؛
                دختر پرسید:
                « مدرک تحصیلی ات چیست »؟
                گفتم:
                « دیپلم تمام »!
                گفت:
                « بی سواد! امل! بی کلاس! ناقص العقل! بی شعور! پاشوبرو دانشگاه ».
                رفتم چهار سال دانشگاه لیسانس گرفتم ......برگشتم؛
                رفتم خواستگاری؛
                پدر دختر پرسید:
                « خدمت رفته ای »؟
                گفتم:
                « هنوز نه »؛
                گفت:
                « مردنشده نامرد! بزدل! ترسو! سوسول! بچه ننه! پاشو برو سربازی ». رفتم دو سال خدمت سربازی را انجام دادم برگشتم؛
                رفتم خواستگاری؛
                مادر دختر پرسید:
                « شغلت چیست »؟
                گفتم:
                « فعلا کار گیر نیاوردم »؛
                گفت:
                « بی کار! بی عار! انگل اجتماع! تن لش! علاف! پاشو برو سر کار ». رفتم کار پیدا کنم؛
                گفتند:
                « سابقه کار می خواهیم »؛
                رفتم سابقه کار جور کنم؛
                گفتند:« باید کار کرده باشی تا سابقه کار بدهیم ».
                دوباره رفتم کار کنم؛
                گفتند:
                « باید سابقه کار داشته باشی تا کار بدهیم».
                برگشتم؛ رفتم خواستگاری؛
                گفتم:
                « رفتم کار کنم گفتند سابقه کار، رفتم سابقه کار جور کنم گفتند باید کار کرده باشی ».
                گفتند:
                « برو جایی که سابقه کار نخواهد ».
                رفتم جایی که سابقه کار نخواستند.
                گفتند:
                « باید متاهل باشی ».
                برگشتم؛ رفتم خواستگاری؛
                گفتم:
                « رفتم جایی که سابقه کار نخواستندگفتند باید متاهل باشی ».
                گفتند:
                « باید کار داشته باشی تا بگذاریم متاهل شوی ».
                رفتم؛
                گفتم:
                «باید کار داشته باشم تا متاهل بشوم».
                گفتند:
                « باید متاهل باشی تا به توکار بدهیم ».
                برگشتم؛

                رفتم نیم کیلو تخمه خریدم دوباره دراز کشیدم جلوی تلویزیون و فوتبال نگاه کردم!

                نظر


                • مجتمع لوکس در تهران

                  چناران پارک رزیدنس
                  آپارتمانهایی با امکانات هتل ۵ ستاره و فراتر!!! خیابون فرشته متولد جدیدی دارد،
                  اینجا تهران، الهیه، خیابان فرشته، خیابان چناران، پلاک 5 است. یک شاهکار مهندسی، سوپرلوکس و جالب

                  به سرای لوكس و مدرن چناران پارك رزیدنس خوش آمدید
                  با افتتاح حساب live نزد بروکر pcm از طریق لینک زیر میتوانید تحلیلهای رایگان را در گروه اختصاصی تلگرام دریافت کنیدو همچنین درصدی از کارمزد معاملات.

                  https://pcmgate.co/fa/register?refID=MTE1NDc4Ng==

                  پس از افتتاح حساب لطفا اسم و شماره اکانت خود را در پیغام خصوصی و یا از طریق آیدی زیر اعلام نمایید.

                  https://t.me/Mostafatrader


                  نمونه تحلیل و نتایج را می توانید در تاپیک زیر مشاهده کنید :

                  https://www.traderha.com/forum/مباحث...�ی-مصطفی

                  کانال تلگرام تحلیلی جفت ارزها :

                  https://t.me/signalhha

                  نظر




                  • نظر


                    • به این میگن کار گروهی

                      هماهنگی، مدیریت، مدیریت پذیری و ... در یک کار گروهی

                      واقعا شگفت انگیزه















































                      ویرایش توسط مصطفی : https://www.traderha.com/member/9-مصطفی در ساعت 05-22-2012, 07:23 PM
                      با افتتاح حساب live نزد بروکر pcm از طریق لینک زیر میتوانید تحلیلهای رایگان را در گروه اختصاصی تلگرام دریافت کنیدو همچنین درصدی از کارمزد معاملات.

                      https://pcmgate.co/fa/register?refID=MTE1NDc4Ng==

                      پس از افتتاح حساب لطفا اسم و شماره اکانت خود را در پیغام خصوصی و یا از طریق آیدی زیر اعلام نمایید.

                      https://t.me/Mostafatrader


                      نمونه تحلیل و نتایج را می توانید در تاپیک زیر مشاهده کنید :

                      https://www.traderha.com/forum/مباحث...�ی-مصطفی

                      کانال تلگرام تحلیلی جفت ارزها :

                      https://t.me/signalhha

                      نظر


                      • ما ایرانی ها وقتی میخوایم از کسی تعریف کنیم :
                        عجب نقاشیه نکبت…
                        چه دست فرمونی داره توله سگ…
                        چقدر خوب میخونه بد مصب…
                        چه گیتاری میزنه ناکس…
                        استاده کامپیوتره لامصب…
                        موی کوتاه به طرف میاد :چه عوضی شدی…
                        عجب گلی زد بی وجدان…
                        بی شرف خیلی کارش درسته…
                        دوستت دارم وحشتناک…!

                        اما وقتی میخوایم فحش بدیم:
                        برو شازده…
                        چی میگی مهندس…
                        آخه آدم حسابی…
                        دکتر برو دکتر…
                        چطوری آی کیو؟
                        به به! استاد معظم!
                        کجایی با مرام؟
                        باز گلواژه صادر فرمودی؟

                        نظر


                        • زنگ تفزیحی وجود نداره

                          نظر


                          • نوشته اصلی توسط radfarl نمایش پست ها
                            ما ایرانی ها وقتی میخوایم از کسی تعریف کنیم :
                            عجب نقاشیه نکبت…
                            چه دست فرمونی داره توله سگ…
                            چقدر خوب میخونه بد مصب…
                            چه گیتاری میزنه ناکس…
                            استاده کامپیوتره لامصب…
                            موی کوتاه به طرف میاد :چه عوضی شدی…
                            عجب گلی زد بی وجدان…
                            بی شرف خیلی کارش درسته…
                            دوستت دارم وحشتناک…!

                            اما وقتی میخوایم فحش بدیم:
                            برو شازده…
                            چی میگی مهندس…
                            آخه آدم حسابی…
                            دکتر برو دکتر…
                            چطوری آی کیو؟
                            به به! استاد معظم!
                            کجایی با مرام؟
                            باز گلواژه صادر فرمودی؟

                            چرا انقد نگاهمون به خدمون بده باید نگاه هارو عوض کنیم

                            نظر


                            • ضوابط و قوانین پوشش در دانشگاه های دنیا



                              * دانشگاه رابرت ترکیه: ضوابط مشخص برای موی پسران و اصلاح صورت.

                              * دانشگاه گرین ویل شمالی آمریکا: آرایش کردن و پوشیدن لباس های اندام نما مجاز نیست.

                              * دانشگاه آدامز آمریکا: استفاده از عینک دودی، آدامس و تنباکو ممنوع است.

                              * دانشگاه استمپ فورد بنگلادش: پوشیدن "تی شرت" و شلوار جین مجاز نیست.

                              * دانشگاه لایبرتی آمریکا: موی "دم اسبی" و هرگونه پوشش تنگ و مخالف عفت ممنوع است.

                              * دانشگاه لومالیندا آمریکا: "تی شرت" و لباس های "لی" مجاز نیست.

                              * دانشگاه هاردین سیمونز آمریکا: لباس "لی" برای دختران و شلوارهای تنگ ممنوع است.

                              * دانشگاه کنت انگلستان: از پوشیدن لباس مذهبی مانند روسری استقبال می شود.

                              * دانشگاه مجامع الهی جنوب غربی آمریکا: لباس های لی سنگ شور مجاز نیست.

                              * دانشگاه سنت لوئیس آمریکا: پوشیدن "تی شرت" و لباس های "لی" مجاز نیست.

                              * دانشگاه آتلانتیک فلوریدا آمریکا: رنگ کردن مو مجاز نیست.
                              * دانشگاه ایالتی فلوریدا: برای دانشجویان فاقد پوشش مناسب نمره "صفر " لحاظ می شود.

                              * دانشکده آلن آمریکا: جویدن آدامس و پوشیدن "تی شرت " مجاز نیست.

                              * دانشگاه لانگ وود آمریکا: هرگونه لباس بدن نما، "لی " و کفش های "صندل " ممنوع است.

                              * دانشگاه جورجیا آمریکا: پوشیدن "تی شرت " و لباس های و سوسه انگیز ممنوع است.

                              * دانشگاه ایالتی جنوب غربی میسوری آمریکا: آرایش نامناسب مو غیرقابل قبول است.

                              * دانشگاه آلاباما آمریکا: لباس های جین و تی شرت مناسب نیستند.

                              * دانشگاه آلورنیا آمریکا: جویدن آدامس، لاک زدن ناخن و پوشیدن تی شرت مجاز نیست.

                              * دانشگاه ایالتی لویزیانا آمریکا: آرایش و مدل موی افراطی مجاز نیست.

                              * دانشگاه بریگهام آیداهو: لباس چسبان و آرایش عجیب و غریب ممنوع است.

                              * دانشگاه ایالتی آرکانزاس آمریکا: لباس ها نباید کوتاه، سوراخ دار، خمره ای و بدن نما باشند.

                              * دانشگاه ایالتی پن آمریکا: پوشیدن لباس های لی و بدن نما ممنوع است.
                              با افتتاح حساب live نزد بروکر pcm از طریق لینک زیر میتوانید تحلیلهای رایگان را در گروه اختصاصی تلگرام دریافت کنیدو همچنین درصدی از کارمزد معاملات.

                              https://pcmgate.co/fa/register?refID=MTE1NDc4Ng==

                              پس از افتتاح حساب لطفا اسم و شماره اکانت خود را در پیغام خصوصی و یا از طریق آیدی زیر اعلام نمایید.

                              https://t.me/Mostafatrader


                              نمونه تحلیل و نتایج را می توانید در تاپیک زیر مشاهده کنید :

                              https://www.traderha.com/forum/مباحث...�ی-مصطفی

                              کانال تلگرام تحلیلی جفت ارزها :

                              https://t.me/signalhha

                              نظر


                              • به این میگن تبلیغات !!!!

                                شرکت 3M برای تبلیغ شـــیشه های ضد گلولش 3میلیون دلار رو تو شیشه گذاشته و این شـــیــــشه رو در یکی از ایستگاه های اتوبوس نصب کرده است!!!!!!!

                                پی نوشت : اگر این شرکت جرآت داره تو ایران این تبلیغ انجام بده .ایستگاه اتوبوس با جرثقیل بلند میکنند میبرن .




                                ویرایش توسط مصطفی : https://www.traderha.com/member/9-مصطفی در ساعت 05-31-2012, 01:49 PM
                                با افتتاح حساب live نزد بروکر pcm از طریق لینک زیر میتوانید تحلیلهای رایگان را در گروه اختصاصی تلگرام دریافت کنیدو همچنین درصدی از کارمزد معاملات.

                                https://pcmgate.co/fa/register?refID=MTE1NDc4Ng==

                                پس از افتتاح حساب لطفا اسم و شماره اکانت خود را در پیغام خصوصی و یا از طریق آیدی زیر اعلام نمایید.

                                https://t.me/Mostafatrader


                                نمونه تحلیل و نتایج را می توانید در تاپیک زیر مشاهده کنید :

                                https://www.traderha.com/forum/مباحث...�ی-مصطفی

                                کانال تلگرام تحلیلی جفت ارزها :

                                https://t.me/signalhha

                                نظر

                                پردازش ...
                                X