زنگ تفریح

[babaka]

مشایی

و جالبتر
هر دوشون

[AIO]

به نظر من هر دو تایید صلاحیت می شوند.

[Barcelona]

مشایی

و جالبتر
هر دوشون

من طرفدار فرد خاصی نیستم اما.....


what a sweet jokes!

[Azadi]

حداقل فکر می کردم فارس در انتخابات میانه رو تر باشد وقتی مدیر عاملش اینقدر دریده هست وای به حال بقیه !! کاملاً فارس خط دار عمل می کند و تابلوهه که از قالیباف دارند حمایت می کنند و بشدت هاشمی را می کوبند. معلوم نیست چرا از این آدم می ترسند اینقدر!!

[Barcelona]

به هر حال و و همه با هم لازم هستند!!!!!

[Azadi]

رذالت را به حداکثر خود رساندند!!!

توضیحات عزت.الله انتظامی درباره همراهی با .مشایی در وزارت کشور

پروردگارا کمک کن بتوانم حرف دلم را بزنم...
برای مردم سرزمینم...
من عزت الله انتظامی هستم
شنبه 21 اردیبهشت ماه 1392 ساعت 3 بعدازظهر بود که از دفتر ریاست جمهوری به من اطلاع دادند « آماده باشید ماشین می آید دنبالتان». خوشحال شدم. ماه ها برای ثبت بنیاد دویده بودم. چند روز قبل از مراسمِ اعطا نشانِ درجه یک هنری در بهمن ماه 1391 (که به علت بیماری نتوانستم در مراسم شرکت کنم) ما چند هنرمند منتخب را به دفتر ریاست جمهوری دعوت کردند تا از مزایای مادی و معنوی این نشان با خبرمان کنند. آنجا درخواست بنیاد فرهنگی و هنری را مطرح کردم. چند روز بعد آقای رییس جمهور نامه فوری زدند به وزرا مربوطه فرهنگ و ارشاد و کار... مدتی گذشت... نتیجه ای حاصل نشد. ناچار فکر کردم دست به دامن آقای مهندس مشایی شوم. هفته ی قبل به ایشان پیغام داده بودم که واجب العرضم و برای مذاکرات باید خدمت برسم. فورا لباس پوشیدم. چیزی نگذشته بود که خبر دادند ماشین آمده. با سرعت رفتم پایین. شخصی که در مسیر مرتب با بی سیم صحبت می کرد به کسی که آن طرف خط بود گفت "بله ایشان آمدند." حرکت کردیم. راننده چراغِ گردانِ قرمز رنگ را بالای ماشین قرار داد، با سرعت خیابان ها را طی می کرد و شخص بی سیم به دست هم مرتب خبر می داد که ما کجا هستیم و کی می رسیم. من جلوی ماشین پهلوی راننده نشسته بودم. مردم با حیرت نگاهم می کردند که مرا با این ماشین و با این سرعت کجا می برند! نزدیک کاخ ریاست جمهوری با بی سیم شماره، رنگِ ماشین و اسم سرنشینان را گفتند تا برای ورود هماهنگ شود. دستور دادند از درب خیابان ولی عصر داخل شویم. به جلوی ساختمان رسیدیم. محوطه پر از مردهای پیر و جوان و پلیس بود. مرا پیاده و بلافاصله سوار ماشین دیگری کردند. مدارک و اسناد موزه قیطریه و بنیاد را با خودم برده بودم، حتی برای آقای بی سیم به دست هم مطالب خودم را تعریف کردم. خیلی با محبت گفت "چیزی نیست. انشاالله همین امروز تمام میشود.ناگهان آقای مشایی سمت ماشین ما آمد شیشه ماشین را پایین کشیدم و گفتم مختصر عرضی دارم که به کمک شما احتیاج است. گفت با ما بیایید همین امروز انجام می دهم. آقای مشایی سوار ماشینِ بزرگِ سفید رنگی شد و ما بلافاصله پشت سر او حرکت کردیم. بالاخره بنیاد داشت ثبت می شد... دوندگی هایم به نتیجه میرسید و نگرانی هایم رفع میشد... «بنیاد فرهنگی و هنری عزت الله انتظامی»... ناگهان دیدم میدان فاطمی هستم... گلدسته های مسجد نور... ماشین با سرعت جلوی یک درب آهنین ایستاد. تازه فهمیدم اینجا وزارت کشور است! همه جا پراز پلیس بود. ماشین آقای مشایی جلوتر رفت. به محوطه که رسیدیم من را از راهروهای طولانی بردند... به جایی رسیدیم که مملو از جمعیت بود. آقای رییس جمهورو مشایی و عده ای دیگر، همه آنجا بودند. مرد جوانی آمد و مرا همراه خودش باز به راهروهای تودرتو دیگری برد. واقعا خسته شده بودم... مجبور بودم با عصا پا به پای او راه بروم. به سالن بزرگی رسیدیم. آنجا یک صندلی سه نفره فلزی آبی رنگ دیدم خودم را به آن رساندم و روی صندلیِ وسط نشستم. مردِ جوانِ همراهم گفت باید برویم جلوتر. گفتم نمی توانم از اینجا تکان بخورم. بهرحال او رفت و مرا تنها گذاشت. نمی دانستم آنجا چه خبر است فقط پر از سروصدا و آدم های جورواجور بود... کمی گذشت... درب سالن ناگهان باز شد و جمعیت حمله کرد داخل. صندلی ای که من روی آن نشسته بودم یک وری شد و به زمین افتادم. فقط سعی می کردم به زحمت پاهای جراحی شده ام را حفظ کنم که لگد نخورند و زیر دست و پا له نشوم. با داد و فریاد من بالاخره دو سه نفر به دادم رسیدند. صندلی را درست کردند و من را روی آن نشاندند. جمعیت به داخل سالن هجوم برد. حیران مانده بودم چه کار کنم؟ ناگهان دیدم آقای مشایی و آقای رییس جمهور و چند نفر دیگر که همراه آنها بودند از روبرو به طرف من می آیند. آقای مشایی طرف چپ من و آقای رییس جمهور طرف راست من نشستند. ناگهان اطرافمان پر شد از دوربین های عکاسی. آقای مشایی گفت «چی شده؟ یه خرده شاد باشین! » من حرفی نداشتم که بزنم. عکاس ها تند و تند عکس می گرفتند. عکسشان را که گرفتند محل را ترک کردند و من بازهمان جا بهت زده وسط آن صندلی سه نفره تنها ماندم. مرد جوان که آمد مرا ببرد خانه گفتم چه شد؟ گفت «امروز که دیگه نمیشه بعدا انشاالله اوراق و براتون میاریم»...

[raz]

ﺍﺯ ﻫﻤﺎﻥ ﺭﻭﺯ ﺍﻭﻝ ﻣﻴﺪﺍﻧﺴﺘﻢ ﻛﻪ ﺭﺩ ﺻﻼﺣﻴﺖ ﻣﻴﺸﻮﻡ ﻭ ﺗﻨﻬﺎ

ﻫﺪﻓﻢ ﺍﺯ ﺛﺒﺖ ﻧﺎﻡ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺁﻗﺎﻳوﻥِ ﺳﻴﺎﺳﻲ ﺑﻔﻬﻤﺎﻧﻢ

ﻫﻤﺎﻥ ﻗﺪﺭ ﻛﻪ ﺩﺧﺎﻟﺖِ ﻭﺭﺯﺷﻜﺎﺭﺍﻥ ﺩﺭ ﺳﻴﺎﺳﺖ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ

ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ ; ﻭﺭﺯﺷﻲ ﻫﺎ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺩﺧﺎﻟﺖ ﺳﻴﺎﺳﻴﻮﻥ ﺩﺭ ﻭﺭﺯﺵ
ﺭﻧﺞ ﻣﻴﺒﺮﻧﺪ . . .

این صحبت های ناصرخان حجازی بود بعد از رد صلاحیت شدنش تو انتخابات


♥♥روحش شاد و یادش گرامی♥♥


k1drfimti4dvdtzfu0fi.jpg

[raz]

جشن فارغ التحصیلی دانشگاه تهران

بیشتر شبیه هالووینه تا جشن فارغ التحصیلی !!!!!


هالووين.jpg

پسره خاله در دنیای واقعی )

پسر خاله.jpg

[tracer_qm]

690 to 695 don't forget








اگر دوست ندارید جنس چینی بخرید به بارکد آن جنس دقت کنید، اگر سه رقم اول بارکد آن محصول شماره های 690 تا 695 باشد آن محصول چینی است

Everyone needs to read this completely through. SCARY!!!

471 is Made in Taiwan



This is our human right to know, but the government and related department never educate the public, therefore we have to RESCUEourselves. Nowadays, Chinese businessmen know that consumers do not prefer products 'made in china', so they don't show from which country it is made.
However, you may now refer to the barcode,

remember if the first 3 digits is 690 to 695, then it is Made in China .

00-13: USA & Canada	20-29: In-Store Functions	30-37: France
40-44: Germany	45: Japan (also 49)	46: Russian Federation
471: Taiwan	474: Estonia	475: Latvia
477: Lithuania	479: Sri Lanka	480: Philippines
482: Ukraine	484: Moldova	485: Armenia
486: Georgia	487: Kazakhstan	489: Hong Kong
49: Japan (JAN-13)	50: United Kingdom	520: Greece
528: Lebanon	529: Cyprus	531: Macedonia
535: Malta	539: Ireland	54: Belgium & Luxembourg
560: Portugal	569: Iceland	57: Denmark
590: Poland	594: Romania	599: Hungary
600 & 601: South Africa	609: Mauritius	611: Morocco
613: Algeria	619: Tunisia	622: Egypt
625: Jordan	626: Iran	64: Finland
690-695: China	70: Norway	729: Israel
73: Sweden	740: Guatemala	741: El Salvador
742: Honduras	743: Nicaragua	744: Costa Rica
746: Dominican Republic	750: Mexico	759: Venezuela
76: Switzerland	770: Colombia	773: Uruguay
775: Peru	777: Bolivia	779: Argentina
780: Chile	784: Paraguay	785: Peru
786: Ecuador	789: Brazil	80 - 83: Italy
84: Spain	850: Cuba	858: Slovakia
859: Czech Republic	860: Yugoslavia	869: Turkey
87: Netherlands	880: South Korea	885: Thailand
888: Singapore	890: India	893: Vietnam
899: Indonesia	90 & 91: Austria	93: Australia
94: New Zealand	955: Malaysia	977: International Standard Serial Number for Periodicals (ISSN)
978: International Standard Book Numbering (ISBN)	979: International Standard Music Number (ISMN)	980: Refund receipts
981 & 982: Common Currency Coupons	99: Coupons

Workers rushing to get the chickens de-feathered.

A discarded bath tub being used to soak the bare skin dead chickens....The contaminated water would have accelerated the decomposition process.

Wearing slippers walking among the chickens before the coloring processing.

After the color dye, its creepy to find that they are quite tenderized.

And now presenting the mouth watering Charcoal Roasted Chicken!

Send to as many people as possible. Do NOT buy food originating inChina (or Vietnam or Thailand)! Take the time to read the labels and look for country of origin! STOP BUYING ANYTHING FROM CHINA . PERIOD

[tracer_qm]

دوستان عزیز
تصاویر پست قبلی که گذاشتم درسته ؟

[TwiMm]

آره حمید جان خیلی هم زیبا بودند دستت درد نکنه

ارادتمند------------امیر

[tracer_qm]

خودرویی که رشد می کند/ تصاویر

از همان روز اولی که خودرو اختراع شد چندین هزار کارگر در حال ساخت خودرو هستند اما به نظر می رسد تا 20 سال آینده باید به دنبال کار دیگری باشند چرا که خودروها از این پس خودشان رشد می کنند.

باشگاه خبرنگاران: طرح های بسیار زیادی در مورد خودروهای آینده تا به حال ارائه شده است که همه آن ها به نوعی برای کاهش مصرف سوخت با استفاده از سیستم های مختلف بوده است. این بار اما طرحی کاملا متفاوت در مورد آینده خودرو سازی ارائه شده است.

"شین بکسلاو" استاد دانشگاه استنفورد در طراحی خودرو به تازگی طرحی متفاوت را برای خودروهای آینده ارائه کرده است که طی آن خودروها دیگر ساخته نمی شوند بلکه در طی مراحلی رشد پیدا می کنند.

این مهندس طرح خودروی به نام Alienware MK2 را پیشنهاد داده است که در آن تمام سیستم ها به صورت بیولوژیکی یا زیستی ساخته شده اند. حتی کامپیوترها نیز با این سیستم کار می کنند. این خودرو در طی مراحلی برای پیشرفت و ساخت رشد پیدا می کند.

او میگوید تا به حال چندین طرح در ذهن خود پرورش داده است که هر کدام آن ها در صورتی که به دنیای واقعی راه پیدا کنند صنعت خودروسازی برای همیشه متحول خواهد شد. خودروهای بیولوژیکی از نظر قیمت و سازگاری با محیط بسیار به صرفه هستند.

خودرو اصلی او با استفاده از سیستم های برقی کار می کند و قادر است در طی حرکت خودش را شارژ کند به طوری که هیچگاه انرژی الکتریکی آن پایان نمی یابد. این بدین معنی است که دیگر خودروها سوختی برای مصرف کردن ندارند جز همان برق تولید خودشان.

اطلاعات زیادی از این خودرو تا به حال به بیرون درز نکرده است و این ایده تنها بر روی کاغذ پیاده شده است. ساخت خودرو با الیاف رشد پذیر ایده ای است که سال های تلاش دانشمندان را باید در پی داشته باشد.

[tracer_qm]

دوستان فقط لطف کنید بفرمایید که تصاویر لود شده است یا خیر ؟

[payam154]

دوستان فقط لطف کنید بفرمایید که تصاویر لود شده است یا خیر ؟

درود حمید جان.مرسی .لود شده است.نگران نباش !!!

[tracer_qm]

درود حمید جان.مرسی .لود شده است.نگران نباش !!!

من فقط نگران هر چی پیام تو دنیاست , هستم.

ممنون payam154 عزیز