اطلاعیه

بستن

راهنمای فروم - حتما بخوانید

با سلام

قابل توجه کاربران محترم تالار گفتگو

قبل از ارسال پست یا ایجاد موضوع جدید، تاپیک قوانین و راهنمای فروم را مطالعه نمائید.

کاربران و مخصوصا تازه واردین لطفا دقت باشید که هرگونه پیشنهاد مدیریت سرمایه یا فروش تحلیل و یا برگزاری کلاس و ... که خارج از محیط عمومی فروم باشد را به هیچ عنوان بدون تحقیق و کسب اطلاعات کامل و کافی دنبال نکنید در غیر این صورت مسئولیت و عواقب آن بر عهده خود شخص می باشد.

همچنین لازم به ذکر است مسئولیت ارتباطات خارج از پست های عمومی فروم اعم از پیام خصوصی یا چت یا دیداری یا شنیداری با سایر اعضای فروم کاملا با خود اعضا هست و وارد کردن آن به صورت عمومی در فروم ممنوع است. برای امنیت بیشتر جهت گرفتن پاسخ سوالات خود از انجمنها استفاده نمایید.

دوستان توجه داشته باشند که تمامی بخش های اختصاصی و عمومی فروم کاملا رایگان بوده و به هیچ عنوان نیاز به پرداخت وجه به هیچ کس برای باز شدن دسترسی نیست.

منتها به این دلیل که در این بخش ها معمولا کار تیم ورک و گروهی انجام میشود، مناسب ورود افراد با شرایط خاصی است که مدیر آن بخش تعیین میکند و برای همه افراد کارایی ندارد چون مستلزم بر عهده گرفتن مسئولیت یا دانش کافی در آن حوزه می باشد.

لذا ضمن پوزش از کاربرانی که تقاضای دسترسی آن ها به بخش های اختصاصی توسط مدیران بخش رد میشود، توصیه میکنیم که پس از فراگیری موضوعات عمومی و تخصصی فراوانی که در روی فروم قرار دارد چنانچه برنامه ویژه ای برای کار در بخش های اختصاصی و کار گروهی دارند آن را مکتوب برای مدیران هر بخش بنویسند و سپس اقدام به درخواست دسترسی بکنند.


با احترام
مشاهده بیشتر
مشاهده کمتر

همه جیز اینجا پیدا میشه از مطالب جالب و خواندنی تا درد دل

بستن
X
 
  • فیلتر کردن
  • زمان
  • نمایش
پاک کردن همه
پست های جدید

  • دوست عزیز کار خیلی خوبیه لطفا ادامه بدید

    نظر


    • آقای آزادی،

      دکتر "محسن فرشاد" خیلی خوب روی بحث پیوند علم و عرفان کار کرده و کتب متعددی هم در این باره منتشر کرده است که یکی اش درباره فیزیک کوانتومی در اندیشه های مولانا است.

      شاد باشید

      نظر


      • اینکه یه نفر خودش میگه من نمیتونم جلو اتفاق رو بگیرم خودش یه جور دعوت از اتفاقات ناگوار هست
        تا پر و بال تو و راه تماشا بسته است
        هر کجا هست، زمین تا به ثریا قفس است

        نظر


        • آب در کشتی هلاک کشتی است
          آب اندر زیر کشتی پشتی است
          زندگی برگ بودن در میان باد نیست امتحان ریشه هاست

          نظر


          • من پاکباز عشقم تخم غرض نکارم
            پشت و پناه فقرم پشت طمع نخارم
            نی بند خلق باشم نی از کسی تراشم
            مرغ گشاده پایم برگ قفص ندارم
            من ابر آب دارم چرخ گهرنثارم
            بر تشنگان خاکی آب حیات بارم
            موسی بدید آتش آن نور بود دلخوش
            من نیز نورم ای جان گر چه ز دور نارم
            شاخ درخت گردان اصل درخت ساکن
            گر چه که بی*قرارم در روح برقرارم
            من بوالعجب جهانم در مشت گل نهانم
            در هر شبی چو روزم در هر خزان بهارم
            با مرغ شب شبم من با مرغ روز روزم
            اما چو باخود آیم زین هر دو برکنارم
            آن لحظه باخود آیم کز محو بیخود آیم
            شش دانگ آن گهم که بیرون ز پنج و چارم
            جان بشر به ناحق دعویش اختیار است
            بی*اختیار گردد در فر اختیارم
            آن عقل پرهنر را بادی است در سر او
            آن باد او نماند چون باده*ای درآرم
            مولانا
            در ف ا رک س هر چه کمتر بدانید موفقتر هستید !

            اساس کار در ف ا ر کس مدیریت سرمایه با یک توجیه تکنیکال هست !

            همیشه بیاد داشته باشید انچیزی که در ف.ارکس تمام میشود "فرصتهای معاملاتی" نیست بلکه سرمایه شماست !

            همه نوشتهایم جنبه اموزشی داردو نویسنده هیچ مسئولیتی در قبال خرید و فروش خوانندگان ندارد !




            نظر


            • برون شو اي غم از سينه كه لطف يار مي آيد * تو هم اي دل ز من گم شو كه آن دلدار مي آيد

              نگويم يار را شادي كه از شادي گذشتست او * مرا از فرط عشق او ز شادي عار مي آيد

              مسلمانان مسلمانان مسلماني ز سر گيريد * كه كفر از شرم يار من مسلمان وار مي آيد

              برو اي شكر كين نعمت ز حد شكر بيرون شد * نخواهم صبر گرچه او گهي هم كار مي آيد

              رويد اي جمله صورتها كه صورتهاي نو آمد * علمهاتان نگون گردد كه آن بسيار مي آيد

              در و ديوار اين سينه همي درد ز انبوهي * كه اندر در نمي گنجد پس از ديوار مي آيد
              در ف ا رک س هر چه کمتر بدانید موفقتر هستید !

              اساس کار در ف ا ر کس مدیریت سرمایه با یک توجیه تکنیکال هست !

              همیشه بیاد داشته باشید انچیزی که در ف.ارکس تمام میشود "فرصتهای معاملاتی" نیست بلکه سرمایه شماست !

              همه نوشتهایم جنبه اموزشی داردو نویسنده هیچ مسئولیتی در قبال خرید و فروش خوانندگان ندارد !




              نظر


              • ی یوسف خوش نام ما خوش می​روی بر بام ما
                ای درشکسته جام ما ای بردریده دام ما

                ای نور ما ای سور ما ای دولت منصور ما
                جوشی بنه در شور ما تا می​شود انگور ما

                ای دلبر و مقصود ما ای قبله و معبود ما
                آتش زدی در عود ما نظاره کن در دود ما

                ای یار ما عیار ما دام دل خمار ما
                پا وامکش از کار ما بستان گرو دستار ما

                در گل بمانده پای دل جان می​دهم چه جای دل
                وز آتش سودای دل ای وای دل ای وای ما

                در ف ا رک س هر چه کمتر بدانید موفقتر هستید !

                اساس کار در ف ا ر کس مدیریت سرمایه با یک توجیه تکنیکال هست !

                همیشه بیاد داشته باشید انچیزی که در ف.ارکس تمام میشود "فرصتهای معاملاتی" نیست بلکه سرمایه شماست !

                همه نوشتهایم جنبه اموزشی داردو نویسنده هیچ مسئولیتی در قبال خرید و فروش خوانندگان ندارد !




                نظر


                • دنبال منطق اندیشه های مولانام، شعرهاش ویترین و شوی قضیه است!! باید مولانا رو بنظرم درک کرد!
                  چا حالی میده عالم معنا از قیل و قال دنیا حالم گرفته!
                  .::در ترید آرامش حرف اول را می زند::.
                  https://telegram.me/Cyclicalwaves
                  https://telegram.me/NimaAzaadi




                  نظر


                  • تفسیر مثنوی معنوی توسط دکتر سروش
                    در ف ا رک س هر چه کمتر بدانید موفقتر هستید !

                    اساس کار در ف ا ر کس مدیریت سرمایه با یک توجیه تکنیکال هست !

                    همیشه بیاد داشته باشید انچیزی که در ف.ارکس تمام میشود "فرصتهای معاملاتی" نیست بلکه سرمایه شماست !

                    همه نوشتهایم جنبه اموزشی داردو نویسنده هیچ مسئولیتی در قبال خرید و فروش خوانندگان ندارد !




                    نظر


                    • دوستان اين مباحث شما مطرح مي کنيد در باره اتفاقات خوب و بد و ديگر اتفاقات ، در يک پست به نام خارج از گود که اينک آن در زير قرار داده شده است ، به صورت مستند و مستدل بيان کردم

                      با احترام
                      محمد نبي زماني
                      لينک موضوعات نوشته شده توسط اينجانب

                      نظر



                      • مي گويند در فرهنگ ژاپني مفهمومي بنام "گناه" وجود نداره... و اصلا" مردم با اين مفهموم هيچ آشنايي ندارن... تنها مفهوم بازدارنده در اونجا، "شرمندگي" است. واسه همينه که کسي که درست کارش و انجام نميده و پيش مردم شرمنده ميشه، حتي ممکنه که دست به خودکشي بزنه، چون ديگه چيزي براي از دست دادن نداره... "شرمندگي" مفه وم زميني و "گناه" مفهوم آسماني است. "شرمندگي" بين شخص و اطرافيانش اتفاق ميفته، اطرافياني که شخص هميشه اونها رو ميبينه، ولي "گناه" بين شخص و خدايي هست .... و نتيجه اين 2 باور رو ببينيد!

                        بي دينان ژاپني ، آزاده !

                        بعد از آنکه خوانديم که چطور وقتي برق شهر قطع شد مردم داخل سوپر مارکتها و فروشگاههاي بزرگ به آرامي و در تاريکي همه چيزهايي را که در سبد خريدشان قرار داده بودند سر جايشان برگرداندند و به آرامي از فروشگاهها خارج شدند.

                        چيزي نگذشت که تميزي و نظم کمپهاي مردم سيلزده که توي ورزشگاههاي شهر بنا شده بود توجه همه را جلب کرد ، بعد ديديم که مسئولان شهر جلوي مردم سجده ميکنند و معذرت ميخواهند بخاطر اينکه سونامي شده و ما نتوانستيم بهتر از اين از شما مراقبت کنيم.

                        چيزي نگذشت که عکس مدارس صحرايي شهر فوکوشيما منتشر شد ! با نهايت شرمندگي سالن ورزشي رو پارتيشن زده بودند و بصورت کلاسهاي مجزا با حداکثر ۱۵ دانش آموز در آورده بودند . نکته اش هم اينکه همه کلاسها يه ال سي دي ۳۲ اينچي داشت. وزير آموش و پرورششان هم توي رسانه ها ضمن کلي عذر خواهي قول داد که بزودي حداقل امکانات را براي دانش آموزان مهيا خواهد کرد. يعني اين چيزها را تازه زير حداقل ميدانند! محاسبه کنيد حداکثر را.

                        چند روز قبل هم مطلع شديم که پيرمردهاي ژاپني سپاه مهندسين پير تشکيل داده اند و داوطلب اينکه بروند فوکوشيما و در مهار نيروگاه کمک کنند تا جوانترها در معرض تشعشعات نيروگاه و مرگ قرار نگيرند! چرا؟ چون نسبت به جوانها کمتر از عمرشان باقي مانده و اثرات ناگوار راديواکتيو زمان کمتري در کشورشان باقي خواهد ماند و خودشان هم زمان کمتري رنج و دردش را تحمل خواهند کرد! همينقدر منطقي و بشر دوستانه.

                        حالا هم که اين خبر پايين در آمده که بزرگواري ميفرماييد و ميخوانيد:

                        بازگرداندن ميلياردها ين پس از سونامي:

                        بگزارش خبرگزاري آلمان، مردم ژاپن، که در ماههاي گذشته، بحران سيل ، سونامي و نشت مواد راديواکتيو را پشت سر گذاشته*اند، بيش از سه و نيم ميليارد ين ( بيش از ۴۵ ميليون دلار) پول را که در مناطق سيل زده يافته اند به دولت بازگردانده اند.

                        همچنين ۵۷۰۰ گاوصندوق پيدا شده پس از سيل که حاوي بيش از دو ميليارد ين بوده، به دولت داده شده است.

                        سخنگوي پليس ژاپن اعلام کرد مردم و داوطلبان همچنان کيف پولهاي پيدا شده را تحويل ميدهند و تا کنون ۹۶ درصد مبالغ پيدا شده، به صاحبانشان بازگردانده شده است.

                        زلزله و سونامي در ژاپن که در ماه مارس رخ داد، دستکم ۲۰ هزار کشته و هزاران نفر بيخانمان برجا گذاشت.

                        اونوقت فکرشو بکنيد خدا ما رو ببره بهشت، اينا رو ببره جهنم!
                        با افتتاح حساب live نزد بروکر pcm از طریق لینک زیر میتوانید تحلیلهای رایگان را در گروه اختصاصی تلگرام دریافت کنیدو همچنین درصدی از کارمزد معاملات.

                        https://pcmgate.co/fa/register?refID=MTE1NDc4Ng==

                        پس از افتتاح حساب لطفا اسم و شماره اکانت خود را در پیغام خصوصی و یا از طریق آیدی زیر اعلام نمایید.

                        https://t.me/Mostafatrader


                        نمونه تحلیل و نتایج را می توانید در تاپیک زیر مشاهده کنید :

                        https://www.traderha.com/forum/مباحث...�ی-مصطفی

                        کانال تلگرام تحلیلی جفت ارزها :

                        https://t.me/signalhha

                        نظر


                        • داستان جالب زندگی مسلمان شدن امینه اسلمی




                          امینه اسلمی، روزنامه نگار مسیحی متعصبی بود که در سال 1945 متولد شد و در 5 مارچ 2010 از دنیا رفت. در کنار تحصیل به تبلیغ مسیحیت اشتغال داشت و معتقد بود که اسلام دینی ساختگی و مسلمان ها افرادی عقب مانده هستند، اما یک اشتباه کامپیوتر دانشگاه، مسیر زندگی او را کاملا تغییر داد و به جایی رسید که رئیس جمعیت بین المللی زنان مسلمان بود و می گفت: «اسلام ضربان قلب من و خونی است که در رگ هایم جاری است، اسلام منبع انرژی من است و باعث شده زندگی من فوق العاده زیبا و با معنی شود، من بدون اسلام هیچ نیستم.»
                          اندکی در مورد مسلمان شدن وی:
                          داستان از آنجایی شروع شد که او هنگام ثبت نام و اخذ واحدهای ترم جدید توسط کامپیوتر یک واحد درسی برای او به اشتباه ثبت شد و او به دلیل مسافرت به اوکلاهاما با دو هفته تاخیر از موضوع مطلع شد و وقتی با نگرانی و ناراحتی به اداره آموزش دانشگاه مراجعه کرد فهمید که تنها راه باقی مانده شرکت در کلاسی است که غالب حاضران آن را مسلمانان عرب تشکیل می دهند. او در شرایط بسیار سختی قرار گرفته بود، از یک طرف از همراهی با عرب های مسلمان که آنها را به استهزاء «شتر سوار» می نامید به شدت نفرت داشت و از طرف دیگر در صورت انصراف از بورس تحصیلی محروم می شد.
                          دو شبانه*روز با ناراحتی و اضطراب فکر کرد و در نهایت کلمات شمرده شوهرش توانست او را قانع کند: «شاید اراده خداوند تو را برای یک ماموریت برگزیده باشد، برو و آنها را به مسیحیت دعوت کن!» و او با این انگیزه به دانشگاه برگشت.
                          او کار خود را از همان روزهای نخست شروع کرد و با هر بهانه ای به گفت وگو با دانشجویان مسلمان می پرداخت و از آنها می خواست که با تبعیت از مسیح خود را نجات دهند و برای آنها شرح می*داد که چگونه مسیح خود را فدا کرده تا آنان را نجات دهد. وی می گوید: «آنها با احترام و ادب به حرف هایم گوش می دادند ولی به هیچ وجه در باره تغییر دین خود کوتاه نمی آمدند و تسلیم نمی شدند، برای همین راه دیگری به ذهنم رسید و تصمیم گرفتم از طریق کتاب های خودشان باطل بودن عقایدشان را ثابت کنم و از یکی از دوستانم خواستم تا یک نسخه قرآن و کتاب هایی اسلامی برایم تهیه کند، می خواستم به آنها نشان دهم که دینشان باطل است و پیامبرشان فرستاده خدا نیست.»
                          وی قرائت قرآن کریم را آغاز کرد و تمام آن را به همراه دو کتابی که دوستش داده بود، خواند و به مرور چنان در مطالعه غرق شد که در فاصله یک سال و نیم 15 کتاب اسلامی را مطالعه کرد ودوباره به قرائت کامل قرآن پرداخت و هر چیزی که به نظر می رسید بتواند بهانه ای برای ایراد و اشکال باشد، یادداشت می کرد اما به مرور دچار تردید و ابهام و پرسش های بیشتر می شد. بی آنکه بخواهد ذهنش با موضوعاتی درگیر شده بود که تصورشان را هم نمی کرد.
                          آرام آرام تغییراتی در رفتارش پیدا شد، بیشتر فکر می کرد و همیشه در حال مطالعه بود، به بارها نمی رفت و مشروبات الکلی را کنار گذاشته بود، گوشت خوک نمی خورد و سعی می*کرد در مهمانی های مختلط شرکت نکند. این تغییرات طوری بود که شوهرش را به شک و تردید دچار کرد: «شوهرم فکر می کرد من با مرد دیگری رابطه دارم زیرا نمی توانست بپذیرد که این همه تغییر بدون آن رخ بدهد!» ولی در نهایت شوهرش امیدوار بود آشفتگی فکری همسرش بعد از مدتی پایان یابد. او درباره این مرحله می گوید: «خودم اصلا فکر نمی کردم با مطالعه اسلام اتفاق خاصی رخ بدهد و حتى سبک زندگی روزمره ام تغییر کند و در آن زمان حتى تصورش را هم نمی کردم که به زودی با بال هایی از آرامش قلبی و ایمان باطنی در آسمان سعادت اعتقاد اسلامی پرواز خواهم کرد.»
                          با وجود همه این تغییرات او همچنان کاملا مسیحی بود تا اینکه یک روز چند نفر مسلمان به سراغش آمدند: «در خانه را که باز کردم دیدم چند نفر مسلمان عرب روبه رویم ایستاده اند، گفتند: ما انتظار این را داشتیم که شما مسلمان شوید! گفتم: ولی من مسیحی هستم و هیچ تصمیمی برای تغییر دین خود ندارم! با این حال نشستیم به صحبت کردن و هر چه من سؤال کردم آنها با اطمینان و تسلط پاسخ دادند. به هیچ وجه حرف های عجیب من درباره قرآن را مسخره نکردند و از انتقادهای تند من به اسلام ناراحت و عصبانی نشدند. آنها می گفتند که معرفت، گمشده مؤمن است و سؤال یکی از راه های رسیدن به معرفت است. وقتی آنها رفتند احساس می کردم دارد در درونم چیزی رخ می دهد.»
                          بعد از آن، ارتباط او با مسلمان ها بیشتر شد و هر بار سؤالات جدیدی می پرسید و موضوعات تازه*ای را مطرح می کرد تا روزی که در 21 می 1977 در مقابل یک روحانی مسلمان این کلمات را بر زبان جاری کرد: «اشهد آن لا إله إلا الله و اشهد آن محمدا رسول الله.»
                          وقتی او علنا از مسلمان شدنش حرف زد و حجاب را انتخاب کرد موضوع طلاق هم به طور جدی مطرح شد. با این حال او آماده بود با وجود علاقه فراوانی که به همسرش داشت تنها زندگی کرده و خود را به حضور بچه هایش دلگرم کند. پسر و دخترش را بسیار دوست داشت و می دانست طبق قانون حق نگهداری بچه ها با اوست ولی وقتی در دادگاه حاضر شد قاضی برخلاف این حکم کرد و گفت به دلیل تغییر دین نمی*تواند بچه ها را با خود داشته باشد و هنگامی که با اعتراض او مواجه شد به او بیست دقیقه فرصت داد تا تصمیم بگیرد و بین بچه هایش و دین جدید فقط یکی را انتخاب کند.
                          به یاد آیاتی افتاد که داستان امتحان حضرت ابراهیم(ع) را نقل می کند. از خود پرسید که تا چه اندازه در ایمان خود صادق بوده است و می دید که حالا نوبت اوست بچه های دلبندش را با دست خود به قربانگاه بندگی ببرد. می خواست فریاد بکشد، ضجه بزند و اشک بریزد اما سکوت کرده بود و در حالی که دندان هایش را روی هم فشار می داد، می کوشید تا هیچ نشانه ای از ضعف و ناتوانی بروز ندهد. این سخت ترین کابوسی بود که یک زن جوان می توانست با آن روبه رو شود؛ او که حتى برای یک روز نمی توانست از بچه هایش جدا شود باید آنها را برای همیشه رها می کرد.
                          میان بچه هایش و ایمان به خدا باید تصمیم می گرفت و این ایمانی بود که دو سال شبانه روز برایش زحمت کشیده بود و با کمال اطمینان و باور عقلی و قلبی به آن رسیده بود. قاضی از او جواب نهایی را خواست. او می گوید: «در آن لحظه با تمام وجود به خدای بزرگ رو کردم. در آن لحظه غیراز خدا هیچ کس را نداشتم و می دانستم جز او کسی نمی تواند از فرزندانم حمایت کند و تصمیم گرفته بودم که روزی در آینده به آنها نشان دهم که تنها راه سعادت راه خداوند است.»
                          او در باره این مرحله می گوید: «از دادگاه بیرون آمدم در حالی که می دانستم که زندگی بدون بچه هایم بی نهایت تلخ و دردآور است و هیچ کس نمی تواند حال مرا در آن لحظات درک کند، احساس می کردم از قلبم خون می ریزد هر چند که مطمئن بودم تصمیم درستی گرفته*ام. هیچ چیز نمی توانست جز ذکر خدا آرامم کند. تنها و درمانده می رفتم و زیرلب آیه الکرسی را تلاوت می کردم و این آیه را با خود می خواندم که افمن اتّبع رضوان الله کمن باء بسخط من الله و ماواه جهنّم... آیا کسی که رضایت و خشنودی خداوند را برگزیند، همچون کسی است که خشم خدا را بخواهد و در جهنم جای گزیند؟»
                          او بعد از مسلمان شدن انسانی دیگر بود و با توجه به قابلیت های شخصی ویژه و تجربه اش در فعالیت های تبلیغی مسیحی توانست شعله هدایت اسلام را در جان عده زیادی در آمریکا و جهان روشن کند. حالا او به اطراف آمریکا می رفت و در ایالت های مختلف و شهرهای گوناگون به سخنرانی در باره اسلام می پرداخت و حرف هایش که از عمق جان او برمی خاست در مخاطبانش بسیار اثر می گذاشت اما در این حال او از خانواده ش غافل نبود.
                          به مناسبت های مختلف برایشان کارت تبریک می فرستاد و سعی می کرد طبق دستور اسلام به هر بهانه ای ارتباط خود را با آنها حفظ کند: «برای همه اعضای خانواده کارت تبریک می فرستادم و جملاتی حساب شده از آیات و احادیث را بدون آنکه منبعش را ذکر کنم برای آنها می نوشتم و سعی می کردم با زبانی لطیف جملاتی موثر انتخاب کنم.»
                          تلاش او بی نتیجه نمی ماند و بعد از مدتی اتفاقات باورنکردنی تازه ای شروع می شود و ابتدا مادربزرگش تمایل خود را برای مسلمان شدن اعلام می کند، بعد پدر و مادر و خواهرش.
                          ولی از همه اینها شیرین تر وقتی بود که چند سال بعد شوهرش به او تلفن زد و گفت که ترجیح می دهد دخترشان مثل مادرش باشد و اسلام را انتخاب کند و از او به خاطر همه اتفاقات گذشته پوزش خواست. امینه می گوید: «با همه چیزهایی که برایم روی داده بود او را بخشیدم زیرا من مزد خود را گرفته بودم و همه کسانی که مرا روزی با آن وضع طرد کرده بودند، خودشان به حقیقت رسیدند و بالاتر از همه بچه های عزیزم حالا در کنارم بودند.»
                          امینه که روزی به خاطر حجاب از کار خود اخراج شده بود حالا رئیس جمعیت بین المللی زنان مسلمان بود و دائم از این ایالت به آن ایالت و از این کشور به آن کشور می رفت و پروژه های جدید اجتماعی و دینی را افتتاح می کرد و برای مردم به سخنرانی می پرداخت و زنی که یک روز از همه طرد شده و جایی برای سکونت نداشت مورد توجه همه بود و از اطراف و اکناف با شوق و محبت به سویش می شتافتند و پای صحبت هایش می نشستند.
                          او در همین حال توانست با چند سال پیگیری و تلاش دولت آمریکا را متقاعد کند که تمبر رسمی تبریک عید فطر را به زبان عربی برای مسلمانان منتشر و در مراجع عمومی و رسمی استفاده کنند. زمانی که وی 2 سال پیش طی حادثه ای در سن 65 سالگی از دنیا رفت، راه اندازی چندین کار جدید از جمله مرکز مطالعات و پژوهش های زنان نومسلمان و فرهنگسرایی برای فرزندان آنها را شروع کرده بود.

                          با درود و سلام به روح پرفتوح ایشان ، امیدواریم که اسلام ما نیز اسلامی تحقیقی و یقینی باشد تا نفع دنیا و آخرت را برای ما و دیگران به دنبال داشته باشد
                          ویرایش توسط مصطفی : https://www.traderha.com/member/9-مصطفی در ساعت 07-27-2012, 10:20 AM
                          با افتتاح حساب live نزد بروکر pcm از طریق لینک زیر میتوانید تحلیلهای رایگان را در گروه اختصاصی تلگرام دریافت کنیدو همچنین درصدی از کارمزد معاملات.

                          https://pcmgate.co/fa/register?refID=MTE1NDc4Ng==

                          پس از افتتاح حساب لطفا اسم و شماره اکانت خود را در پیغام خصوصی و یا از طریق آیدی زیر اعلام نمایید.

                          https://t.me/Mostafatrader


                          نمونه تحلیل و نتایج را می توانید در تاپیک زیر مشاهده کنید :

                          https://www.traderha.com/forum/مباحث...�ی-مصطفی

                          کانال تلگرام تحلیلی جفت ارزها :

                          https://t.me/signalhha

                          نظر


                          • منطق اندیشه های مولانا همان عرفان مبتنی بر وحدت وجود هست. این اشعاری که دوستان گرامی گذاشتند را باید رمزگشایی نمود. بیشینه بزرگان عرفان این سرزمین مطالب مهم را در قالب نماد و رمز و راز بیان کرده اند که درک آن ها بر پله عقل امکان پذیر نیست و با مطالعه و تحقیق نمی توان زیاد به آنها ره برد. به قول حافظ:

                            بشوی اوراق اگر هم درس مایی / که درس عشق در دفتر نگنجد

                            یا به قول شاعری دیگر:

                            بر طاق فراموشی بگذار کتاب اول / کین نقطه خاموشی در حرف نمی گنجد

                            بایستی از می ناب الهی (آگاهی هایی که در حین مراقبه/مدیتشین/صلات/نماز بدست می آید) نوشید تا راز و رمز اندیشه مولانا و دیگر عرفای بزرگ را دریافت. شعور جزء - که ذهن ما باشد - بایستی به شعور کل متصل شود تا به کنه مطلب پی ببرد و این پی بردن از جنس تجزیه و تحلیل نیست. بسیار ملموس تر است و با خود وجود یکی می شود.

                            با احترام

                            نظر


                            • چو وا نمیکنی گرهی خود، گره مشو


                              ابرو گشاده باش چو دستت گشاده نیست

                              تا پر و بال تو و راه تماشا بسته است
                              هر کجا هست، زمین تا به ثریا قفس است

                              نظر


                              • این پست در مورد فرهنگ ژاپن آدمو روانی میکنه.واقعا بشر هستن
                                تا پر و بال تو و راه تماشا بسته است
                                هر کجا هست، زمین تا به ثریا قفس است

                                نظر

                                پردازش ...
                                X