تحلیلگر مورد علاقه ام، جناب مرتضی ایمانی راد را می گویم. رئیس موسسه مطالعات اقتصادی بامداد.
در تازه ترین پیش بینی خود از اقتصاد جهان در 2017، نکات مهمی را مطرح نموده است.
به نقل از خبر آنلاین 95/10/15 شما را به خواندنشان دعوت می کنم.
«مخصوصا از واژه پیش بینى استفاده نکردم ، چون یک نوع قطعیت در این واژه است و قطعیت چیزى است که من می خواهم از آن فرار کنم . بنابراین آینده همیشه محتمل است و تاکید زیاد بر صحت پیش بینى ها ، ناشى از قطعیت چارچوب هاى ذهنى است که حاصل آن عدم شنوایى ، تحکم ، و در نهایت کارآمدى پایین است. از طرف دیگر با درک شرایط حال میتوان احتمال برآوردهاى آینده را بالاتر برد و به واقعیتى که قرار است تحقق پذیرد نزدیکتر کرد. ضمنا بدون نگاه به آینده محتمل ، نوآورى ، تحول ، بازدهى بالا ، متفاوت نگاه کردن ، سیاست هاى متفاوت اعمال کردن غیر ممکن است و بنابراین ابزار قدرتمند تحول در شخص ، سازمان و کشور نگاه واقعگرایانه به آینده است . به همین منظور ظرف سال گذشته میلادى همیشه نگاه به آینده داشتم و به همین دلیل همیشه با نگاهى به آینده در زمان حال کار میکردم . حاصل این نگاه چهارده روند یا اتفاق در سال ٢٠١٧ است که احتمال تحقق آنها را بالا میدانم . طبیعى است که هر کس آینده متفاوتى دارد و آینده را هم متفاوت می بیند.
1- سال ٢٠١٧ بیش از آنکه سالى اقتصادى باشد یک سال سیاسى است . تحولات سیاسى متغیرهاى اقتصادى را تحت تاثیر جدى قرار خواهند داد و به همین دلیل است که نوسانات اقتصادى در جهان بسیار زیاد و جدى خواهد بود. گسترش پوپولیسم - ناسیونالیسم و عدم انطباق این جنبش سیاسى با ساختار موجود اقتصادى در جهان ، یکى از محرکهاى اساسى در نوسان بازارهاى مالى در سال ٢٠١٧ خواهد بود. طبیعى است که این نوسانها علیرغم اینکه مى توانند فرصت ساز باشد، در عین حال سال ٢٠١٧ همراه با تهدید هاى جدى نیز خواهد بود.
2- اروپا در سال ٢٠١٧ در جهان خبر ساز خواهد بود. انتخابات هلند در ماه مارس ، اولین دور انتخابات فرانسه در آوریل ، انتخابات آلمان در سپتامبر و احتمال انتخابات دیگرى در اروپا از جمله در ایتالیا و یونان ، نمونه هایى از تحولات سیاسى در اروپا خواهد بود که این منطقه را به یک منطقه خبرساز تبدیل خواهد کرد. در نتیجه و به همین نسبت متغیرهاى اقتصادى اروپا نیز نوسان بالایى را تجربه خواهند کرد. مهمترین ویژگى این تحولات سیاسى احتمال قدرت گیرى نیروهاى راست است که احتمال انتخابشان در هلند و فرانسه زیاد است و همین مساله می تواند بازارهاى مالى را با نوسان بالا همراه کند. زیرا در هر دو کشور جناح راست اعلام کرده است که اگر قدرت را در دست بگیرند ، خیلى سریع از اتحادیه اروپا خارج خواهند شد.
3- دلار امریکا در سال ٢٠١٧ کماکان یک پول پر قدرت باقى خواهد ماند. قدرت دلار امریکا اساسا وابسته به احتمال افزایش نرخ بهره در امریکا در چندین نوبت است که این خود نرخ بازدهى اوراق قرضه را بالا مى برد و امریکا را در مقابل اتحادیه اروپا ، انگلستان ، ژاپن و بیشتر کشورهاى G10 از این نظر قدرتمند تر می کند. افزایش نرخ بازدهى اوراق قرضه در امریکا و کاهش آن در کشورهاى رقیب امریکا ( از نظر اقتصادى ) پدیده اى را ایجاد کرده است که به bond yield divergence موسوم شده است . این واگرایى بازدهى اوراق قرضه ، کماکان دلار امریکا را به یک پول قدرتمند تبدیل خواهد کرد. بنابراین شاخص دلار dollar index بیشتر اوقات در بالاى ١٠٠ جا خوش خواهد کرد و همین مساله موجب مى شود که محدودیت جدى براى افزایش مواد اولیه در سطح جهان به وجود آید.
4- کالاهاى پایه همانند فلزات پایه ( روى ، فولاد ، آلومینیوم ، مس ، سرب و ... ) ، انرژى ، محصولات کشاورزى و فلزات قیمتى قدرت زیادى در افزایش قیمت نخواهند داشت . بهاى شاخص دلار و عرضه و تقاضا در بازارهاى کالاها از عوامل مؤثر در تعیین قیمت آنها است . در سال ٢٠١٦ کالاها تا حدى توانستند مستقل از افزایش شاخص دلار بالا بروند ، ولى در سال ٢٠١٧ این افزایش مجددا با نرخ دلار گران با محدودیت مواجه مى شود. بنابراین انتظار نداریم که کالاها روندى افزایشى داشته باشند.
5- طلا به دلیل وابستگى بسیار بالایش با شاخص دلار در بازارهاى جهانى ، مقهور قدرت دلار خواهد شد. طلا در سال ٢٠١٧ روزگار خوشى را نخواهد داشت و کاهش هاى جدیدى را تجربه خواهد کرد. در سقف هم بعید است که مرز ١٣٠٠ دلار را رد کند. روند عمومى قیمت طلا در بازارهاى جهانى در سال ٢٠١٧ بیشتر نوسانى است تا یک روند افزایشى یا کاهشى . این نوسان هم پیش بینى مى شود که بین ١٠٥٠ تا ١٣٠٠ باشد. بدیهى است که اگر نوسانات سیاسى عمده باشد ممکن است طلا را بسیار بیشتر از حد متصور افزایش دهد.
6- منطقه یورو از یک طرف همراه با تغییرات سیاسى است و از طرف دیگر دلار قدرتمند را در مقابل خود دارد. نتیجه این دو، نرخ برابرى یورو به دلار را در سال ٢٠١٧ کاهش مى دهد و احتمال اینکه این جفت ارز به برابرى برسند ( یعنى یک دلار برابر یک یورو شود) بسیار زیاد است . بنابراین ضعیف تر شدن یورو و قوى تر شدن دلار در سال ٢٠١٧ از پیش بینى هاى قوى در سال ٢٠١٧ است . هر چند که افزایش یکباره یورو در خلال سال ممکن است اتفاق بیفتد ، ولى این افزایش مجددا مستهلک مى شود تا برابرى دلار و یورو equity را ایجاد نماید.
7- نرخ ارز کشورهاى G10 و اقتصادهاى نوظهور در سال ٢٠١٧ کماکان ضعیف خواهد بود. ضعف این ارزها عمدتا از ناحیه قدرت گیرى دلار است . هر چند که نوسانات بازارهاى مالى قابل توجه خواهد بود، همین موجب مى شود که این ارزها هم همراه با نوسان بالا باشند. ولى در مجموع روند تغییرات این ارزها صعودى نخواهد بود.
8- دلارهاى کانادا ، نیوزیلند و استرالیا کماکان همانند سال ٢٠١٦ ضعیف باقى خواهند بود و دلیل اصلى ضعیف ماندن آنها هم احتمالا عدم افزایش قیمت مواد اولیه است . این سه کشور هم چون عمدتا صادرکننده مواد اولیه هستند، هر ضعفى در قیمت مواد اولیه در بازارهاى جهانى ، خودش را در تضعیف نرخ برابرى این ارزها با دلار امریکا نشان مى دهد.
9- بازدهى اوراق قرضه ده ساله خزانه دارى امریکا پیش بینى مى شود به سه درصد برسد و بر اساس محاسباتى احتمال کاهش آن در انتهاى سال تا ٦٥/٢ مى رود. رویهم رفته به دلیل بازدهى بالاى اوراق قرضه قیمت اوراق در سال ٢٠١٧ در سطح پایینى قرار خواهد داشت و جهت گیرى سرمایه گذاران بیشتر به سمت بازار بورس و خرید سهام خواهد بود. در بازار سهام ، بخش مالى financial sector پیش بینى مى شود که داراى بیشترین بازدهى باشد.
10- افزایش دلار امریکا در نهایت خودش را در ضعف یوآن نشان مى دهد و احتمال اینکه نرخ برابرى یوآن در مقابل دلار از عدد روانى ٧ عبور کند بسیار زیاد است . در سال ٢٠١٧ احتمال دارد که چین مقدار بیشترى از ارز خود را روانه بازار هاى مالى جهانى کند، که اگر این اتفاق بیفتد، احتمال کاهش بیشتر یوآن در بازارهاى جهانى بیشتر مى شود.
11- شاخص نوسان بازارهاى مالى با VIX مشخص شده و اندازه گیرى مى شود. اندازه VIX در بالاترین حد در سال ٢٠١٢ به ٥/٢٨ رسید و در بالاترین مقدار خود در پنج سال گذشته در اوایل سال ٢٠١٥ به ٣١ رسید. پیش بینى مى شود که مقدار VIX به طور میانگین در حد ٢٠ در سال ٢٠١٧ قرار گیرد و در ماکزیمم خود احتمال رسیدن به ٤٠ و ٥٠ را هم دارد.
12- پوند انگلستان که تحت تاثیر جدایى از اتحادیه اروپا به رقم باور نکردنى ٢٢/١ در برابر دلار امریکا رسیده است در حد و اندازه هاى اقتصاد انگلستان نیست و احتمال بسیار زیادى دارد که در سال ٢٠١٧ با تحول اقتصادى انگلستان همگام شود. در این صورت پوند چاره اى جز افزایش ندارد تا بتواند نماینده اقتصادى نسبتا قوى انگلستان باشد.
13- در سال ٢٠١٧ هم پیش بینى مى شود که شاهد نرخ رشد محدود در اقتصاد جهان باشیم . کاهش نرخ رشد اقتصادى در جهان توسط طیف وسیعى از موسسات اقتصادى پیش بینى شده است ولى آنچه وضعیت را یک مقدارى شکننده و سست می کند این است که در سال ٢٠١٦ نرخ رشد تجارت جهانى از نرخ رشد تولید جهانى کمتر شد ( که این در چندیدن دهه گذشته بى سابقه بوده است ) و پیش بینى قوى مى شود که این روند در سال ٢٠١٧ ادامه یابد.
14- در سال ٢٠١٧ دولت ترامپ دست به اصلاحات مالى خواهد زد و حداقل با کاهش مالیاتها و افزایش هزینه هاى دولتى ، زمینه را براى افزایش قیمت ها و فشار به فدرال رزرو براى افزایش نرخ بهره فراهم کند. مهمتر اینکه اگر هزینه هاى پیش بینى شده ترامپ ( در حد یک تریلیون دلار ) عملى شود، افزایش نرخ بهره حداقل دو بار در سال ٢٠١٧ اجتناب ناپذیر خواهد بود و همین مساله فشار را بر دلار براى افزایش بالا خواهد برد. در این شرایط بروز عدم تعادلهاى جدى در بازار جهانى قابل پیش بینى است . با تاسف باید گفت که بازنده این بازى در سال ٢٠١٧ کشورهاى نوظهور emerging markets خواهند بود و حداقل اثر روى آنها کاهش جدى ارزش پولشان است .
تحلیلگر مورد علاقه ام، جناب مرتضی ایمانی راد را می گویم. رئیس موسسه مطالعات اقتصادی بامداد.
در تازه ترین پیش بینی خود از اقتصاد جهان در 2017، نکات مهمی را مطرح نموده است.
به نقل از خبر آنلاین 95/10/15 شما را به خواندنشان دعوت می کنم.
«مخصوصا از واژه پیش بینى استفاده نکردم ، چون یک نوع قطعیت در این واژه است و قطعیت چیزى است که من می خواهم از آن فرار کنم . بنابراین آینده همیشه محتمل است و تاکید زیاد بر صحت پیش بینى ها ، ناشى از قطعیت چارچوب هاى ذهنى است که حاصل آن عدم شنوایى ، تحکم ، و در نهایت کارآمدى پایین است. از طرف دیگر با درک شرایط حال میتوان احتمال برآوردهاى آینده را بالاتر برد و به واقعیتى که قرار است تحقق پذیرد نزدیکتر کرد. ضمنا بدون نگاه به آینده محتمل ، نوآورى ، تحول ، بازدهى بالا ، متفاوت نگاه کردن ، سیاست هاى متفاوت اعمال کردن غیر ممکن است و بنابراین ابزار قدرتمند تحول در شخص ، سازمان و کشور نگاه واقعگرایانه به آینده است . به همین منظور ظرف سال گذشته میلادى همیشه نگاه به آینده داشتم و به همین دلیل همیشه با نگاهى به آینده در زمان حال کار میکردم . حاصل این نگاه چهارده روند یا اتفاق در سال ٢٠١٧ است که احتمال تحقق آنها را بالا میدانم . طبیعى است که هر کس آینده متفاوتى دارد و آینده را هم متفاوت می بیند.
1- سال ٢٠١٧ بیش از آنکه سالى اقتصادى باشد یک سال سیاسى است . تحولات سیاسى متغیرهاى اقتصادى را تحت تاثیر جدى قرار خواهند داد و به همین دلیل است که نوسانات اقتصادى در جهان بسیار زیاد و جدى خواهد بود. گسترش پوپولیسم - ناسیونالیسم و عدم انطباق این جنبش سیاسى با ساختار موجود اقتصادى در جهان ، یکى از محرکهاى اساسى در نوسان بازارهاى مالى در سال ٢٠١٧ خواهد بود. طبیعى است که این نوسانها علیرغم اینکه مى توانند فرصت ساز باشد، در عین حال سال ٢٠١٧ همراه با تهدید هاى جدى نیز خواهد بود.
2- اروپا در سال ٢٠١٧ در جهان خبر ساز خواهد بود. انتخابات هلند در ماه مارس ، اولین دور انتخابات فرانسه در آوریل ، انتخابات آلمان در سپتامبر و احتمال انتخابات دیگرى در اروپا از جمله در ایتالیا و یونان ، نمونه هایى از تحولات سیاسى در اروپا خواهد بود که این منطقه را به یک منطقه خبرساز تبدیل خواهد کرد. در نتیجه و به همین نسبت متغیرهاى اقتصادى اروپا نیز نوسان بالایى را تجربه خواهند کرد. مهمترین ویژگى این تحولات سیاسى احتمال قدرت گیرى نیروهاى راست است که احتمال انتخابشان در هلند و فرانسه زیاد است و همین مساله می تواند بازارهاى مالى را با نوسان بالا همراه کند. زیرا در هر دو کشور جناح راست اعلام کرده است که اگر قدرت را در دست بگیرند ، خیلى سریع از اتحادیه اروپا خارج خواهند شد.
3- دلار امریکا در سال ٢٠١٧ کماکان یک پول پر قدرت باقى خواهد ماند. قدرت دلار امریکا اساسا وابسته به احتمال افزایش نرخ بهره در امریکا در چندین نوبت است که این خود نرخ بازدهى اوراق قرضه را بالا مى برد و امریکا را در مقابل اتحادیه اروپا ، انگلستان ، ژاپن و بیشتر کشورهاى G10 از این نظر قدرتمند تر می کند. افزایش نرخ بازدهى اوراق قرضه در امریکا و کاهش آن در کشورهاى رقیب امریکا ( از نظر اقتصادى ) پدیده اى را ایجاد کرده است که به bond yield divergence موسوم شده است . این واگرایى بازدهى اوراق قرضه ، کماکان دلار امریکا را به یک پول قدرتمند تبدیل خواهد کرد. بنابراین شاخص دلار dollar index بیشتر اوقات در بالاى ١٠٠ جا خوش خواهد کرد و همین مساله موجب مى شود که محدودیت جدى براى افزایش مواد اولیه در سطح جهان به وجود آید.
4- کالاهاى پایه همانند فلزات پایه ( روى ، فولاد ، آلومینیوم ، مس ، سرب و ... ) ، انرژى ، محصولات کشاورزى و فلزات قیمتى قدرت زیادى در افزایش قیمت نخواهند داشت . بهاى شاخص دلار و عرضه و تقاضا در بازارهاى کالاها از عوامل مؤثر در تعیین قیمت آنها است . در سال ٢٠١٦ کالاها تا حدى توانستند مستقل از افزایش شاخص دلار بالا بروند ، ولى در سال ٢٠١٧ این افزایش مجددا با نرخ دلار گران با محدودیت مواجه مى شود. بنابراین انتظار نداریم که کالاها روندى افزایشى داشته باشند.
5- طلا به دلیل وابستگى بسیار بالایش با شاخص دلار در بازارهاى جهانى ، مقهور قدرت دلار خواهد شد. طلا در سال ٢٠١٧ روزگار خوشى را نخواهد داشت و کاهش هاى جدیدى را تجربه خواهد کرد. در سقف هم بعید است که مرز ١٣٠٠ دلار را رد کند. روند عمومى قیمت طلا در بازارهاى جهانى در سال ٢٠١٧ بیشتر نوسانى است تا یک روند افزایشى یا کاهشى . این نوسان هم پیش بینى مى شود که بین ١٠٥٠ تا ١٣٠٠ باشد. بدیهى است که اگر نوسانات سیاسى عمده باشد ممکن است طلا را بسیار بیشتر از حد متصور افزایش دهد.
6- منطقه یورو از یک طرف همراه با تغییرات سیاسى است و از طرف دیگر دلار قدرتمند را در مقابل خود دارد. نتیجه این دو، نرخ برابرى یورو به دلار را در سال ٢٠١٧ کاهش مى دهد و احتمال اینکه این جفت ارز به برابرى برسند ( یعنى یک دلار برابر یک یورو شود) بسیار زیاد است . بنابراین ضعیف تر شدن یورو و قوى تر شدن دلار در سال ٢٠١٧ از پیش بینى هاى قوى در سال ٢٠١٧ است . هر چند که افزایش یکباره یورو در خلال سال ممکن است اتفاق بیفتد ، ولى این افزایش مجددا مستهلک مى شود تا برابرى دلار و یورو equity را ایجاد نماید.
7- نرخ ارز کشورهاى G10 و اقتصادهاى نوظهور در سال ٢٠١٧ کماکان ضعیف خواهد بود. ضعف این ارزها عمدتا از ناحیه قدرت گیرى دلار است . هر چند که نوسانات بازارهاى مالى قابل توجه خواهد بود، همین موجب مى شود که این ارزها هم همراه با نوسان بالا باشند. ولى در مجموع روند تغییرات این ارزها صعودى نخواهد بود.
8- دلارهاى کانادا ، نیوزیلند و استرالیا کماکان همانند سال ٢٠١٦ ضعیف باقى خواهند بود و دلیل اصلى ضعیف ماندن آنها هم احتمالا عدم افزایش قیمت مواد اولیه است . این سه کشور هم چون عمدتا صادرکننده مواد اولیه هستند، هر ضعفى در قیمت مواد اولیه در بازارهاى جهانى ، خودش را در تضعیف نرخ برابرى این ارزها با دلار امریکا نشان مى دهد.
9- بازدهى اوراق قرضه ده ساله خزانه دارى امریکا پیش بینى مى شود به سه درصد برسد و بر اساس محاسباتى احتمال کاهش آن در انتهاى سال تا ٦٥/٢ مى رود. رویهم رفته به دلیل بازدهى بالاى اوراق قرضه قیمت اوراق در سال ٢٠١٧ در سطح پایینى قرار خواهد داشت و جهت گیرى سرمایه گذاران بیشتر به سمت بازار بورس و خرید سهام خواهد بود. در بازار سهام ، بخش مالى financial sector پیش بینى مى شود که داراى بیشترین بازدهى باشد.
10- افزایش دلار امریکا در نهایت خودش را در ضعف یوآن نشان مى دهد و احتمال اینکه نرخ برابرى یوآن در مقابل دلار از عدد روانى ٧ عبور کند بسیار زیاد است . در سال ٢٠١٧ احتمال دارد که چین مقدار بیشترى از ارز خود را روانه بازار هاى مالى جهانى کند، که اگر این اتفاق بیفتد، احتمال کاهش بیشتر یوآن در بازارهاى جهانى بیشتر مى شود.
11- شاخص نوسان بازارهاى مالى با VIX مشخص شده و اندازه گیرى مى شود. اندازه VIX در بالاترین حد در سال ٢٠١٢ به ٥/٢٨ رسید و در بالاترین مقدار خود در پنج سال گذشته در اوایل سال ٢٠١٥ به ٣١ رسید. پیش بینى مى شود که مقدار VIX به طور میانگین در حد ٢٠ در سال ٢٠١٧ قرار گیرد و در ماکزیمم خود احتمال رسیدن به ٤٠ و ٥٠ را هم دارد.
12- پوند انگلستان که تحت تاثیر جدایى از اتحادیه اروپا به رقم باور نکردنى ٢٢/١ در برابر دلار امریکا رسیده است در حد و اندازه هاى اقتصاد انگلستان نیست و احتمال بسیار زیادى دارد که در سال ٢٠١٧ با تحول اقتصادى انگلستان همگام شود. در این صورت پوند چاره اى جز افزایش ندارد تا بتواند نماینده اقتصادى نسبتا قوى انگلستان باشد.
13- در سال ٢٠١٧ هم پیش بینى مى شود که شاهد نرخ رشد محدود در اقتصاد جهان باشیم . کاهش نرخ رشد اقتصادى در جهان توسط طیف وسیعى از موسسات اقتصادى پیش بینى شده است ولى آنچه وضعیت را یک مقدارى شکننده و سست می کند این است که در سال ٢٠١٦ نرخ رشد تجارت جهانى از نرخ رشد تولید جهانى کمتر شد ( که این در چندیدن دهه گذشته بى سابقه بوده است ) و پیش بینى قوى مى شود که این روند در سال ٢٠١٧ ادامه یابد.
14- در سال ٢٠١٧ دولت ترامپ دست به اصلاحات مالى خواهد زد و حداقل با کاهش مالیاتها و افزایش هزینه هاى دولتى ، زمینه را براى افزایش قیمت ها و فشار به فدرال رزرو براى افزایش نرخ بهره فراهم کند. مهمتر اینکه اگر هزینه هاى پیش بینى شده ترامپ ( در حد یک تریلیون دلار ) عملى شود، افزایش نرخ بهره حداقل دو بار در سال ٢٠١٧ اجتناب ناپذیر خواهد بود و همین مساله فشار را بر دلار براى افزایش بالا خواهد برد. در این شرایط بروز عدم تعادلهاى جدى در بازار جهانى قابل پیش بینى است . با تاسف باید گفت که بازنده این بازى در سال ٢٠١٧ کشورهاى نوظهور emerging markets خواهند بود و حداقل اثر روى آنها کاهش جدى ارزش پولشان است .
در تازه ترین پیش بینی خود از اقتصاد جهان در 2017، نکات مهمی را مطرح نموده است.
به نقل از خبر آنلاین 95/10/15 شما را به خواندنشان دعوت می کنم.
«مخصوصا از واژه پیش بینى استفاده نکردم ، چون یک نوع قطعیت در این واژه است و قطعیت چیزى است که من می خواهم از آن فرار کنم . بنابراین آینده همیشه محتمل است و تاکید زیاد بر صحت پیش بینى ها ، ناشى از قطعیت چارچوب هاى ذهنى است که حاصل آن عدم شنوایى ، تحکم ، و در نهایت کارآمدى پایین است. از طرف دیگر با درک شرایط حال میتوان احتمال برآوردهاى آینده را بالاتر برد و به واقعیتى که قرار است تحقق پذیرد نزدیکتر کرد. ضمنا بدون نگاه به آینده محتمل ، نوآورى ، تحول ، بازدهى بالا ، متفاوت نگاه کردن ، سیاست هاى متفاوت اعمال کردن غیر ممکن است و بنابراین ابزار قدرتمند تحول در شخص ، سازمان و کشور نگاه واقعگرایانه به آینده است . به همین منظور ظرف سال گذشته میلادى همیشه نگاه به آینده داشتم و به همین دلیل همیشه با نگاهى به آینده در زمان حال کار میکردم . حاصل این نگاه چهارده روند یا اتفاق در سال ٢٠١٧ است که احتمال تحقق آنها را بالا میدانم . طبیعى است که هر کس آینده متفاوتى دارد و آینده را هم متفاوت می بیند.
1- سال ٢٠١٧ بیش از آنکه سالى اقتصادى باشد یک سال سیاسى است . تحولات سیاسى متغیرهاى اقتصادى را تحت تاثیر جدى قرار خواهند داد و به همین دلیل است که نوسانات اقتصادى در جهان بسیار زیاد و جدى خواهد بود. گسترش پوپولیسم - ناسیونالیسم و عدم انطباق این جنبش سیاسى با ساختار موجود اقتصادى در جهان ، یکى از محرکهاى اساسى در نوسان بازارهاى مالى در سال ٢٠١٧ خواهد بود. طبیعى است که این نوسانها علیرغم اینکه مى توانند فرصت ساز باشد، در عین حال سال ٢٠١٧ همراه با تهدید هاى جدى نیز خواهد بود.
2- اروپا در سال ٢٠١٧ در جهان خبر ساز خواهد بود. انتخابات هلند در ماه مارس ، اولین دور انتخابات فرانسه در آوریل ، انتخابات آلمان در سپتامبر و احتمال انتخابات دیگرى در اروپا از جمله در ایتالیا و یونان ، نمونه هایى از تحولات سیاسى در اروپا خواهد بود که این منطقه را به یک منطقه خبرساز تبدیل خواهد کرد. در نتیجه و به همین نسبت متغیرهاى اقتصادى اروپا نیز نوسان بالایى را تجربه خواهند کرد. مهمترین ویژگى این تحولات سیاسى احتمال قدرت گیرى نیروهاى راست است که احتمال انتخابشان در هلند و فرانسه زیاد است و همین مساله می تواند بازارهاى مالى را با نوسان بالا همراه کند. زیرا در هر دو کشور جناح راست اعلام کرده است که اگر قدرت را در دست بگیرند ، خیلى سریع از اتحادیه اروپا خارج خواهند شد.
3- دلار امریکا در سال ٢٠١٧ کماکان یک پول پر قدرت باقى خواهد ماند. قدرت دلار امریکا اساسا وابسته به احتمال افزایش نرخ بهره در امریکا در چندین نوبت است که این خود نرخ بازدهى اوراق قرضه را بالا مى برد و امریکا را در مقابل اتحادیه اروپا ، انگلستان ، ژاپن و بیشتر کشورهاى G10 از این نظر قدرتمند تر می کند. افزایش نرخ بازدهى اوراق قرضه در امریکا و کاهش آن در کشورهاى رقیب امریکا ( از نظر اقتصادى ) پدیده اى را ایجاد کرده است که به bond yield divergence موسوم شده است . این واگرایى بازدهى اوراق قرضه ، کماکان دلار امریکا را به یک پول قدرتمند تبدیل خواهد کرد. بنابراین شاخص دلار dollar index بیشتر اوقات در بالاى ١٠٠ جا خوش خواهد کرد و همین مساله موجب مى شود که محدودیت جدى براى افزایش مواد اولیه در سطح جهان به وجود آید.
4- کالاهاى پایه همانند فلزات پایه ( روى ، فولاد ، آلومینیوم ، مس ، سرب و ... ) ، انرژى ، محصولات کشاورزى و فلزات قیمتى قدرت زیادى در افزایش قیمت نخواهند داشت . بهاى شاخص دلار و عرضه و تقاضا در بازارهاى کالاها از عوامل مؤثر در تعیین قیمت آنها است . در سال ٢٠١٦ کالاها تا حدى توانستند مستقل از افزایش شاخص دلار بالا بروند ، ولى در سال ٢٠١٧ این افزایش مجددا با نرخ دلار گران با محدودیت مواجه مى شود. بنابراین انتظار نداریم که کالاها روندى افزایشى داشته باشند.
5- طلا به دلیل وابستگى بسیار بالایش با شاخص دلار در بازارهاى جهانى ، مقهور قدرت دلار خواهد شد. طلا در سال ٢٠١٧ روزگار خوشى را نخواهد داشت و کاهش هاى جدیدى را تجربه خواهد کرد. در سقف هم بعید است که مرز ١٣٠٠ دلار را رد کند. روند عمومى قیمت طلا در بازارهاى جهانى در سال ٢٠١٧ بیشتر نوسانى است تا یک روند افزایشى یا کاهشى . این نوسان هم پیش بینى مى شود که بین ١٠٥٠ تا ١٣٠٠ باشد. بدیهى است که اگر نوسانات سیاسى عمده باشد ممکن است طلا را بسیار بیشتر از حد متصور افزایش دهد.
6- منطقه یورو از یک طرف همراه با تغییرات سیاسى است و از طرف دیگر دلار قدرتمند را در مقابل خود دارد. نتیجه این دو، نرخ برابرى یورو به دلار را در سال ٢٠١٧ کاهش مى دهد و احتمال اینکه این جفت ارز به برابرى برسند ( یعنى یک دلار برابر یک یورو شود) بسیار زیاد است . بنابراین ضعیف تر شدن یورو و قوى تر شدن دلار در سال ٢٠١٧ از پیش بینى هاى قوى در سال ٢٠١٧ است . هر چند که افزایش یکباره یورو در خلال سال ممکن است اتفاق بیفتد ، ولى این افزایش مجددا مستهلک مى شود تا برابرى دلار و یورو equity را ایجاد نماید.
7- نرخ ارز کشورهاى G10 و اقتصادهاى نوظهور در سال ٢٠١٧ کماکان ضعیف خواهد بود. ضعف این ارزها عمدتا از ناحیه قدرت گیرى دلار است . هر چند که نوسانات بازارهاى مالى قابل توجه خواهد بود، همین موجب مى شود که این ارزها هم همراه با نوسان بالا باشند. ولى در مجموع روند تغییرات این ارزها صعودى نخواهد بود.
8- دلارهاى کانادا ، نیوزیلند و استرالیا کماکان همانند سال ٢٠١٦ ضعیف باقى خواهند بود و دلیل اصلى ضعیف ماندن آنها هم احتمالا عدم افزایش قیمت مواد اولیه است . این سه کشور هم چون عمدتا صادرکننده مواد اولیه هستند، هر ضعفى در قیمت مواد اولیه در بازارهاى جهانى ، خودش را در تضعیف نرخ برابرى این ارزها با دلار امریکا نشان مى دهد.
9- بازدهى اوراق قرضه ده ساله خزانه دارى امریکا پیش بینى مى شود به سه درصد برسد و بر اساس محاسباتى احتمال کاهش آن در انتهاى سال تا ٦٥/٢ مى رود. رویهم رفته به دلیل بازدهى بالاى اوراق قرضه قیمت اوراق در سال ٢٠١٧ در سطح پایینى قرار خواهد داشت و جهت گیرى سرمایه گذاران بیشتر به سمت بازار بورس و خرید سهام خواهد بود. در بازار سهام ، بخش مالى financial sector پیش بینى مى شود که داراى بیشترین بازدهى باشد.
10- افزایش دلار امریکا در نهایت خودش را در ضعف یوآن نشان مى دهد و احتمال اینکه نرخ برابرى یوآن در مقابل دلار از عدد روانى ٧ عبور کند بسیار زیاد است . در سال ٢٠١٧ احتمال دارد که چین مقدار بیشترى از ارز خود را روانه بازار هاى مالى جهانى کند، که اگر این اتفاق بیفتد، احتمال کاهش بیشتر یوآن در بازارهاى جهانى بیشتر مى شود.
11- شاخص نوسان بازارهاى مالى با VIX مشخص شده و اندازه گیرى مى شود. اندازه VIX در بالاترین حد در سال ٢٠١٢ به ٥/٢٨ رسید و در بالاترین مقدار خود در پنج سال گذشته در اوایل سال ٢٠١٥ به ٣١ رسید. پیش بینى مى شود که مقدار VIX به طور میانگین در حد ٢٠ در سال ٢٠١٧ قرار گیرد و در ماکزیمم خود احتمال رسیدن به ٤٠ و ٥٠ را هم دارد.
12- پوند انگلستان که تحت تاثیر جدایى از اتحادیه اروپا به رقم باور نکردنى ٢٢/١ در برابر دلار امریکا رسیده است در حد و اندازه هاى اقتصاد انگلستان نیست و احتمال بسیار زیادى دارد که در سال ٢٠١٧ با تحول اقتصادى انگلستان همگام شود. در این صورت پوند چاره اى جز افزایش ندارد تا بتواند نماینده اقتصادى نسبتا قوى انگلستان باشد.
13- در سال ٢٠١٧ هم پیش بینى مى شود که شاهد نرخ رشد محدود در اقتصاد جهان باشیم . کاهش نرخ رشد اقتصادى در جهان توسط طیف وسیعى از موسسات اقتصادى پیش بینى شده است ولى آنچه وضعیت را یک مقدارى شکننده و سست می کند این است که در سال ٢٠١٦ نرخ رشد تجارت جهانى از نرخ رشد تولید جهانى کمتر شد ( که این در چندیدن دهه گذشته بى سابقه بوده است ) و پیش بینى قوى مى شود که این روند در سال ٢٠١٧ ادامه یابد.
14- در سال ٢٠١٧ دولت ترامپ دست به اصلاحات مالى خواهد زد و حداقل با کاهش مالیاتها و افزایش هزینه هاى دولتى ، زمینه را براى افزایش قیمت ها و فشار به فدرال رزرو براى افزایش نرخ بهره فراهم کند. مهمتر اینکه اگر هزینه هاى پیش بینى شده ترامپ ( در حد یک تریلیون دلار ) عملى شود، افزایش نرخ بهره حداقل دو بار در سال ٢٠١٧ اجتناب ناپذیر خواهد بود و همین مساله فشار را بر دلار براى افزایش بالا خواهد برد. در این شرایط بروز عدم تعادلهاى جدى در بازار جهانى قابل پیش بینى است . با تاسف باید گفت که بازنده این بازى در سال ٢٠١٧ کشورهاى نوظهور emerging markets خواهند بود و حداقل اثر روى آنها کاهش جدى ارزش پولشان است .
تحلیلگر مورد علاقه ام، جناب مرتضی ایمانی راد را می گویم. رئیس موسسه مطالعات اقتصادی بامداد.
در تازه ترین پیش بینی خود از اقتصاد جهان در 2017، نکات مهمی را مطرح نموده است.
به نقل از خبر آنلاین 95/10/15 شما را به خواندنشان دعوت می کنم.
«مخصوصا از واژه پیش بینى استفاده نکردم ، چون یک نوع قطعیت در این واژه است و قطعیت چیزى است که من می خواهم از آن فرار کنم . بنابراین آینده همیشه محتمل است و تاکید زیاد بر صحت پیش بینى ها ، ناشى از قطعیت چارچوب هاى ذهنى است که حاصل آن عدم شنوایى ، تحکم ، و در نهایت کارآمدى پایین است. از طرف دیگر با درک شرایط حال میتوان احتمال برآوردهاى آینده را بالاتر برد و به واقعیتى که قرار است تحقق پذیرد نزدیکتر کرد. ضمنا بدون نگاه به آینده محتمل ، نوآورى ، تحول ، بازدهى بالا ، متفاوت نگاه کردن ، سیاست هاى متفاوت اعمال کردن غیر ممکن است و بنابراین ابزار قدرتمند تحول در شخص ، سازمان و کشور نگاه واقعگرایانه به آینده است . به همین منظور ظرف سال گذشته میلادى همیشه نگاه به آینده داشتم و به همین دلیل همیشه با نگاهى به آینده در زمان حال کار میکردم . حاصل این نگاه چهارده روند یا اتفاق در سال ٢٠١٧ است که احتمال تحقق آنها را بالا میدانم . طبیعى است که هر کس آینده متفاوتى دارد و آینده را هم متفاوت می بیند.
1- سال ٢٠١٧ بیش از آنکه سالى اقتصادى باشد یک سال سیاسى است . تحولات سیاسى متغیرهاى اقتصادى را تحت تاثیر جدى قرار خواهند داد و به همین دلیل است که نوسانات اقتصادى در جهان بسیار زیاد و جدى خواهد بود. گسترش پوپولیسم - ناسیونالیسم و عدم انطباق این جنبش سیاسى با ساختار موجود اقتصادى در جهان ، یکى از محرکهاى اساسى در نوسان بازارهاى مالى در سال ٢٠١٧ خواهد بود. طبیعى است که این نوسانها علیرغم اینکه مى توانند فرصت ساز باشد، در عین حال سال ٢٠١٧ همراه با تهدید هاى جدى نیز خواهد بود.
2- اروپا در سال ٢٠١٧ در جهان خبر ساز خواهد بود. انتخابات هلند در ماه مارس ، اولین دور انتخابات فرانسه در آوریل ، انتخابات آلمان در سپتامبر و احتمال انتخابات دیگرى در اروپا از جمله در ایتالیا و یونان ، نمونه هایى از تحولات سیاسى در اروپا خواهد بود که این منطقه را به یک منطقه خبرساز تبدیل خواهد کرد. در نتیجه و به همین نسبت متغیرهاى اقتصادى اروپا نیز نوسان بالایى را تجربه خواهند کرد. مهمترین ویژگى این تحولات سیاسى احتمال قدرت گیرى نیروهاى راست است که احتمال انتخابشان در هلند و فرانسه زیاد است و همین مساله می تواند بازارهاى مالى را با نوسان بالا همراه کند. زیرا در هر دو کشور جناح راست اعلام کرده است که اگر قدرت را در دست بگیرند ، خیلى سریع از اتحادیه اروپا خارج خواهند شد.
3- دلار امریکا در سال ٢٠١٧ کماکان یک پول پر قدرت باقى خواهد ماند. قدرت دلار امریکا اساسا وابسته به احتمال افزایش نرخ بهره در امریکا در چندین نوبت است که این خود نرخ بازدهى اوراق قرضه را بالا مى برد و امریکا را در مقابل اتحادیه اروپا ، انگلستان ، ژاپن و بیشتر کشورهاى G10 از این نظر قدرتمند تر می کند. افزایش نرخ بازدهى اوراق قرضه در امریکا و کاهش آن در کشورهاى رقیب امریکا ( از نظر اقتصادى ) پدیده اى را ایجاد کرده است که به bond yield divergence موسوم شده است . این واگرایى بازدهى اوراق قرضه ، کماکان دلار امریکا را به یک پول قدرتمند تبدیل خواهد کرد. بنابراین شاخص دلار dollar index بیشتر اوقات در بالاى ١٠٠ جا خوش خواهد کرد و همین مساله موجب مى شود که محدودیت جدى براى افزایش مواد اولیه در سطح جهان به وجود آید.
4- کالاهاى پایه همانند فلزات پایه ( روى ، فولاد ، آلومینیوم ، مس ، سرب و ... ) ، انرژى ، محصولات کشاورزى و فلزات قیمتى قدرت زیادى در افزایش قیمت نخواهند داشت . بهاى شاخص دلار و عرضه و تقاضا در بازارهاى کالاها از عوامل مؤثر در تعیین قیمت آنها است . در سال ٢٠١٦ کالاها تا حدى توانستند مستقل از افزایش شاخص دلار بالا بروند ، ولى در سال ٢٠١٧ این افزایش مجددا با نرخ دلار گران با محدودیت مواجه مى شود. بنابراین انتظار نداریم که کالاها روندى افزایشى داشته باشند.
5- طلا به دلیل وابستگى بسیار بالایش با شاخص دلار در بازارهاى جهانى ، مقهور قدرت دلار خواهد شد. طلا در سال ٢٠١٧ روزگار خوشى را نخواهد داشت و کاهش هاى جدیدى را تجربه خواهد کرد. در سقف هم بعید است که مرز ١٣٠٠ دلار را رد کند. روند عمومى قیمت طلا در بازارهاى جهانى در سال ٢٠١٧ بیشتر نوسانى است تا یک روند افزایشى یا کاهشى . این نوسان هم پیش بینى مى شود که بین ١٠٥٠ تا ١٣٠٠ باشد. بدیهى است که اگر نوسانات سیاسى عمده باشد ممکن است طلا را بسیار بیشتر از حد متصور افزایش دهد.
6- منطقه یورو از یک طرف همراه با تغییرات سیاسى است و از طرف دیگر دلار قدرتمند را در مقابل خود دارد. نتیجه این دو، نرخ برابرى یورو به دلار را در سال ٢٠١٧ کاهش مى دهد و احتمال اینکه این جفت ارز به برابرى برسند ( یعنى یک دلار برابر یک یورو شود) بسیار زیاد است . بنابراین ضعیف تر شدن یورو و قوى تر شدن دلار در سال ٢٠١٧ از پیش بینى هاى قوى در سال ٢٠١٧ است . هر چند که افزایش یکباره یورو در خلال سال ممکن است اتفاق بیفتد ، ولى این افزایش مجددا مستهلک مى شود تا برابرى دلار و یورو equity را ایجاد نماید.
7- نرخ ارز کشورهاى G10 و اقتصادهاى نوظهور در سال ٢٠١٧ کماکان ضعیف خواهد بود. ضعف این ارزها عمدتا از ناحیه قدرت گیرى دلار است . هر چند که نوسانات بازارهاى مالى قابل توجه خواهد بود، همین موجب مى شود که این ارزها هم همراه با نوسان بالا باشند. ولى در مجموع روند تغییرات این ارزها صعودى نخواهد بود.
8- دلارهاى کانادا ، نیوزیلند و استرالیا کماکان همانند سال ٢٠١٦ ضعیف باقى خواهند بود و دلیل اصلى ضعیف ماندن آنها هم احتمالا عدم افزایش قیمت مواد اولیه است . این سه کشور هم چون عمدتا صادرکننده مواد اولیه هستند، هر ضعفى در قیمت مواد اولیه در بازارهاى جهانى ، خودش را در تضعیف نرخ برابرى این ارزها با دلار امریکا نشان مى دهد.
9- بازدهى اوراق قرضه ده ساله خزانه دارى امریکا پیش بینى مى شود به سه درصد برسد و بر اساس محاسباتى احتمال کاهش آن در انتهاى سال تا ٦٥/٢ مى رود. رویهم رفته به دلیل بازدهى بالاى اوراق قرضه قیمت اوراق در سال ٢٠١٧ در سطح پایینى قرار خواهد داشت و جهت گیرى سرمایه گذاران بیشتر به سمت بازار بورس و خرید سهام خواهد بود. در بازار سهام ، بخش مالى financial sector پیش بینى مى شود که داراى بیشترین بازدهى باشد.
10- افزایش دلار امریکا در نهایت خودش را در ضعف یوآن نشان مى دهد و احتمال اینکه نرخ برابرى یوآن در مقابل دلار از عدد روانى ٧ عبور کند بسیار زیاد است . در سال ٢٠١٧ احتمال دارد که چین مقدار بیشترى از ارز خود را روانه بازار هاى مالى جهانى کند، که اگر این اتفاق بیفتد، احتمال کاهش بیشتر یوآن در بازارهاى جهانى بیشتر مى شود.
11- شاخص نوسان بازارهاى مالى با VIX مشخص شده و اندازه گیرى مى شود. اندازه VIX در بالاترین حد در سال ٢٠١٢ به ٥/٢٨ رسید و در بالاترین مقدار خود در پنج سال گذشته در اوایل سال ٢٠١٥ به ٣١ رسید. پیش بینى مى شود که مقدار VIX به طور میانگین در حد ٢٠ در سال ٢٠١٧ قرار گیرد و در ماکزیمم خود احتمال رسیدن به ٤٠ و ٥٠ را هم دارد.
12- پوند انگلستان که تحت تاثیر جدایى از اتحادیه اروپا به رقم باور نکردنى ٢٢/١ در برابر دلار امریکا رسیده است در حد و اندازه هاى اقتصاد انگلستان نیست و احتمال بسیار زیادى دارد که در سال ٢٠١٧ با تحول اقتصادى انگلستان همگام شود. در این صورت پوند چاره اى جز افزایش ندارد تا بتواند نماینده اقتصادى نسبتا قوى انگلستان باشد.
13- در سال ٢٠١٧ هم پیش بینى مى شود که شاهد نرخ رشد محدود در اقتصاد جهان باشیم . کاهش نرخ رشد اقتصادى در جهان توسط طیف وسیعى از موسسات اقتصادى پیش بینى شده است ولى آنچه وضعیت را یک مقدارى شکننده و سست می کند این است که در سال ٢٠١٦ نرخ رشد تجارت جهانى از نرخ رشد تولید جهانى کمتر شد ( که این در چندیدن دهه گذشته بى سابقه بوده است ) و پیش بینى قوى مى شود که این روند در سال ٢٠١٧ ادامه یابد.
14- در سال ٢٠١٧ دولت ترامپ دست به اصلاحات مالى خواهد زد و حداقل با کاهش مالیاتها و افزایش هزینه هاى دولتى ، زمینه را براى افزایش قیمت ها و فشار به فدرال رزرو براى افزایش نرخ بهره فراهم کند. مهمتر اینکه اگر هزینه هاى پیش بینى شده ترامپ ( در حد یک تریلیون دلار ) عملى شود، افزایش نرخ بهره حداقل دو بار در سال ٢٠١٧ اجتناب ناپذیر خواهد بود و همین مساله فشار را بر دلار براى افزایش بالا خواهد برد. در این شرایط بروز عدم تعادلهاى جدى در بازار جهانى قابل پیش بینى است . با تاسف باید گفت که بازنده این بازى در سال ٢٠١٧ کشورهاى نوظهور emerging markets خواهند بود و حداقل اثر روى آنها کاهش جدى ارزش پولشان است .
نظر