همه جیز اینجا پیدا میشه از مطالب جالب و خواندنی تا درد دل

[TwiMm]

واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای

همین الان بزنید شبکه یک استیلی رو با دختراش آوردن تلویزیون به دخترش گفتن اگر بخوای یه جمله به بابات بگی چی میگی توی روز دختر گفت اون پولایی که توی چهاربرگ ازم باختی رو همین الان بده.

استیلی تا گوشاش سرخ شد

[raz]

اقا درود بر همگی
ااقا خلیل یه لینکی گذاشته بود راجع به بانک و اینا
اینم لینک مستند ترقی پول از اقای نایل فرگوسن
دانلود مستند ترقی پول به صورت کامل ( دوبله فارسی شبکه 4 ) | دکتر حسن عباسی

[عبدالرحمان]

اعصابم بهم ریخت . پوزیشن سل دلار به ین در مثبت هشتاد پیپ و اندی فری کرده بودم ، روز جمعه به چهل پیپ سود اومد و الان بازار باز شده با گپ که زد منو با صفر انداخت بیرون و نتیجه این تریدم فقط شد هفتاد و یک پیپ سود که از معامله نیمه اول نصیبم شد ( 0.71% سود) انتظار داشتم برای سه چهار درصد سود. ارزهای دیگه آنچنان گپ نزدند . واقعاً بازار صبر ایوبی میخواد . از بس افراد مختلف حرف های نامربوط میزنن روز جمعه نتونستم تصمیم درست اتخاذ کنم والی باید استاب در مثبت روی سوینگ فرعی قرار میدادم .

ببگذریم بازار مال ماست دوست ماست و همه جوره در سود و ضرر ... دوستش داریم اصلاً فردا میریم محضر اسمش میزنم تو شناسنامه رسماً عقدش میکنیم. تموم شد.

بخندیم که هیچ چیز مثل این عمل برای سودهی ما موثرتر نخواهد بود.

شاد باشید

[عبدالرحمان]

[viilll]

خلیل جان غصه نخور گپ به من هم حال اساسی داد. ))
پزیشن ریسک فری شده در -48 بسته شد... اون هم بعد از 120 پیپ تو سود یودن....

[عبدالرحمان]

جالبه همه با هم پرت شدیم

خواستم مجدداً اردرگذاری کنم منتهی حساب معاملاتیم انگار قفل هست و نمیتونم اردر یا پوزیشن ست کنم

نمیدونم اشکال از سیستمم هست یا قوانین بروکر... چون هیچ وقت شب دوشنبه به فکر باز کردن پوزیشن نبودم چنین تجربه ای در ساعات اولیه بازگشایی بازار ندارم

شما هم در بروکر پرسپولیس حساب دارید ؟

[عبدالرحمان]

جالبه همه با هم پرت شدیم

خواستم مجدداً اردرگذاری کنم منتهی حساب معاملاتیم انگار قفل هست و نمیتونم اردر یا پوزیشن ست کنم

نمیدونم اشکال از سیستمم هست یا قوانین بروکر... چون هیچ وقت شب دوشنبه به فکر باز کردن پوزیشن نبودم چنین تجربه ای در ساعات اولیه بازگشایی بازار ندارم

شما هم در بروکر پرسپولیس حساب دارید ؟

ویرایش: قفل شدن حساب تقصیر نبلتم بود...

[viilll]

نه خلیل عزیز. در پرسپولیس نستم. اما بالاتر پندینگ داشتم که فعال شده.

[TwiMm]

خلیل گل نترس منم خوردم الان دیرم شده بعدا عکس میذارم من از پوند استرالیا خوردم نگو فقط ین ها گپ زدن. من تا حالا تجربه زده شده گپ به سودم رو نداشتم فکر کنم حس قشنگی باشه.


ارادتمند---------امیر

[عبدالرحمان]

نه خلیل عزیز. در پرسپولیس نستم. اما بالاتر پندینگ داشتم که فعال شده.

فداتم ، اشکال از تبلتم بود که متاسفانه دیر پوز گرفتم... والی روی 100.00 سل لیمیت میزاشتم ...

دیر و زود داره اما سوخت و سوز نداره ...

خلیل گل نترس منم خوردم الان دیرم شده بعدا عکس میذارم من از پوند استرالیا خوردم نگو فقط ین ها گپ زدن. من تا حالا تجربه زده شده گپ به سودم رو نداشتم فکر کنم حس قشنگی باشه.


ارادتمند---------امیر

امیر جان اصلاً سر استاب و سود نیست ، در عجبم از این جفت که 80 پیپ و اندی بری در سود کلاً برگشت کنه ...

مهم نیست طبق پلان میتازیم

[وفادار]

جناب نیمای غزیز
امکانش هست تمپلیت استراتژی هفته جاری را اینجا شیر کنی
احه یه تمپلت از خبرتی دارم که الان پیوتهاش ناهماهنگه
شرمنده اینجا پست زدم

[payam.n]

اینکه بازار از چند پیپی حد سودت برگرده خیلی عذاب اوره.
کلا اعتماد به نفستو داغون میکنه.

[rasool.farham]

تصویری که شما را هیپنوتیزم می.کند!

با حرکت چشم.هایتان روی نقاط مشکی تصویر زیر متوجه چرخیدن دایره.ها می.شوید. این خطای دید شماست که باعث به وجود آمدن چنین پدیده.ای می.شود.

[saeed31861]

[babakk]

گاف عجیب دختر استیلی در برنامه زنده شبکه یک

به گزارش اروم نيوز،برنامه «فیروزه» شبکه اول سیما که به روز دختر اختصاص یافته بود، اتفاق جالبی در خود داشت. در این برنامه که با حضور حمید استیلی و دخترش و دختران سیدمهدی سیدصالحی برگزار شد، یکی از دختران استیلی در پاسخ به سوال مجری در مورد اینکه تاحالا شده پدرش ببازد یا خیر گفت:«چند وقت پیش چهاربرگ بازی کردیم، پدرم باخت و پولش را نداد!».

جمله دختر استیلی و اشاره او به چهاربرگ عکس العمل سریع مجری را در پی داشت و او از این دختر کم سن و سال خواست که مسائل خانوادگی را روی آنتن زنده مطرح نکند!


دختر دیگر حمید استیلی نیز در داغ کردن برنامه زنده شبکه اول دست کمی از خواهرش نداشت. او در ادامه افشاگری کارتی خواهر بزرگترش به این نکته اشاره کرد که خوشحال می شود که پدرش در مدرسه به دنبالش برود. زیرا ماشین او مدل بالاست و والدین سایر بچه ها چنین ماشین هایی ندارند!


در مصاحبه ی دیشب شبکه یک سیما با دختران حمید استیلی، مورخ17 شهریور،آتنا گفت: "وقتی پدرم دنبالم می آد، چون ماشینش مدل بالاست و خیلیا ندارن، وقتی می شینم... خیلی خوشال می شم...
این کودک با سادگی خود، بدون آنچه بزرگتران ما زیر ماسک های پلید تر از واقعیت پنهان می کنند، حس خود را به صورت چکیده ی اخلاق اجتماعی امروزمان بیان کرد.

نوشته ساسان کریمی
آتنای عزیز سلام امشب که سیمای تو را در تلویزیون و آن هم در شبکه سراسری دیدم، و حرف هایت را شنیدم، فهمیدم که تو احتمالاً نمی دانی که همین حالا که تو در کنار پدرت نشسته ای و به او " افتخار" می کنی، هزاران کودک هم سن و سال تو هستند که نان اگر باشد به سق...وای برمن که نه... سر گرسنه به بالین می گذارند. تو حتماً نمی دانی که چند پدر مثل پدر تو هستند که دخترانی دارند و سال هاست که منتظرند تا لبخندی بر لبانش بنشانند. حتماً نمی دانی گه چند پدر هستند که هر روز و هر شب شرمنده ی "آتنا"ی خود اند. این پدران، نه بزه کارند و نه معتاد، آن ها همان انسان هایی اند که کشوری را که تو در آن زندگی می کنی ساخته اند. شهر تو را ساخته اند. زندگی تو را ساخته اند. تو نمی دانی خیلی از همین پدران، به اندازه ی دو یا سه برابر سن تو کار کرده اند، درس خوانده اند، دردسر کشیده اند. تولید کرده اند، خدمت کرده اند، پلیس بوده اند، ارتشی، مهندس، کارگر، خلبان، مغازه دار، راننده، ... اگر آن ها نبودند، من و تو امروز نبودیم. اگر آن ها نبودند خیلی چیز ها نبود. آن وقت دیگر ماشین بابای تو حتماً نبود. آتنای عزیز! تو حتما نمی دانی که کشور ما در چه شرایطی ست. که ماه هاست در این کشور چه خبر است. نمی دانی که خیلی پدران اصلاً کار ندارند و روز ها الکی از در خانه بیرون می روند، نمی دانی که در خیلی خانه ها اصلاً گوشت نمی خورند، میوه نمی خورند، برنج نمی خورند، تخم مرغ نمی خورند... آتنا سویا می دانی چیست؟ آتنا، می دانی همین زمستانی که گذشت، چند دختر بچه درآتش نداشتن بخاری درست و درمان در کلاس، در آتش سوخته اند؟ و حالا دیگر دستی برای مشق نوشتن ندارند، و تو حتی تحمل یک لحظه دیدن چهره شان را هم نداری؟ و آن ها باید عمری را با همان چهره زندگی کنند. می دانی آن بخاری ها چند است؟ می دانی با پول ماشین بابا حمید تو، چند بخاری می توان خرید؟ و می دانی در همین زمستانی که چند روز دیگر شروع می شود، چند دختر بچه ی دیگر قربانی همین شعله ها خواهد شد؟ تو از آن بخاری ها دیده ای؟ می دانی چقدر آدم ها دارند کار می کنند تا آب باشد، برق باشد، گاز باشد، امنیت باشد، و این ها هیچکدامشان ماشین بابای تو را ندارند. هیچکدام اصلاً خوابش را هم نمی بینند. خیلی شان می دانی چقدر حقوق می گیرند؟ آنقدر که شب ها حتی در خانه شان همه سیر نمی خوابند. این یادداشت کوتاه را نوشتم که به پدر تو توصیه کنم که به جز لذت بردن، چیزهای دیگری هم به تو یاد بدهد، اگر می داند از سعدی برایت بخواند، قصه بخواند، گویی شاید دیر شده باشد اندکی، اما بگو برایت قصه های لذت های تاریخ را بگوید. از او بپرس از آنچه از غیر فوتبال می داند. و به تو توصیه کنم، که در ماشین بابا حمیدت بنشینی، از پدرت لذت ببری ولی هرگز از نداشتن دیگران لذت نبری. و بدانی که هر روز گلوی دخترانی در زیُر چرخ های همین ماشین ها له می شود.

نوشته: ساسان کریمی