در این تاپیک قصد دارم روش معاملاتی h . P . D
که مخفف شده
hunting powerfull candles and find out depth market traders
به معنی معامله بر اساس تشخیص معامله گران عمق بازار و حرکت همراه آنها که در حال بای و سل و رفت و آمد موزیانه و در عین حال قدرتمند لا به لای حرکات بازار اند که جهت را در دست داشته
و لازم به ذکر است حداکثر سود این معامله گران معمولا در زمان حداکثر پتانسیل بازار و در حداقل زمان با حداکثر بازدهی می باشد .
به کرات دیده می شود افرادی که روند اصلی را از دست داده اند اسیر تحلیل در رفتار های فرسایش و اصلاحی بازار شده که هم زمان با استراحت و کمین گیری مجدد حرفه ای هاست و چه بسا در این میان بازنده شوند .
بدون درک از اینکه معامله گران اصلی از جهت اصلی سود می گیرند و این مبتدی ها هستند که اکنون در حال معامله و زد و خورد و خلق این روند اند .
اما می ماند بحث شمع های قدرتمند که کمتر کسی ست که چکش . دار آویز . دوجی ها . ستاره ها و ..... را نشناسد پس اگر چنین است چرا معامله با نمودارهای شمعی که
1 _ قدرتمند ترین
2 _ سریع ترین
3_ کم ریسک ترین
4_ سازگارترین
و در عین حال مشخص ترین و واضح ترین ابزار تعیین tp و sl است اینقدر به گفته بعضی کم طرفدار و حتی گمراه کننده شده است .
زیرا افراد از این ابزار قدرتمند و روشن در جای درست والبته به طرز صحیح استفاده نمی کنند و در عین حال اسیر کار با مویینگ ها یا اندیکاتورهایی اند که بخش بزرگی از روند از دست داده و تریگر های
نا مشخص با حد سود و ضرر های تقریبی می دهند . هیچ اندیکاتوری نیست از چیزی مطمئن تر از قیمت دیتا بگیرد . به گفته جان مورفی ( همه چیز در قیمت خلاصه می شود و قیمت همه چیز را لحاظ می کند.)
به نظر شخصی بنده هنگامی که با این استراتژی که حاصل دو ابزار فوق هست سوار بر امواج هستیم به این می ماند که در یک پورشه خیابانی در حال حرکت لابه لای بازار و معامله گران اسیر و گرفتار در ترافیک بازار با سریع ترین
سرعت و قدرت ممکن هستیم .
توضیحات زیاد است که در نوشته های بعدی لحاظ خواهد شد .........
که مخفف شده
hunting powerfull candles and find out depth market traders
به معنی معامله بر اساس تشخیص معامله گران عمق بازار و حرکت همراه آنها که در حال بای و سل و رفت و آمد موزیانه و در عین حال قدرتمند لا به لای حرکات بازار اند که جهت را در دست داشته
و لازم به ذکر است حداکثر سود این معامله گران معمولا در زمان حداکثر پتانسیل بازار و در حداقل زمان با حداکثر بازدهی می باشد .
به کرات دیده می شود افرادی که روند اصلی را از دست داده اند اسیر تحلیل در رفتار های فرسایش و اصلاحی بازار شده که هم زمان با استراحت و کمین گیری مجدد حرفه ای هاست و چه بسا در این میان بازنده شوند .
بدون درک از اینکه معامله گران اصلی از جهت اصلی سود می گیرند و این مبتدی ها هستند که اکنون در حال معامله و زد و خورد و خلق این روند اند .
اما می ماند بحث شمع های قدرتمند که کمتر کسی ست که چکش . دار آویز . دوجی ها . ستاره ها و ..... را نشناسد پس اگر چنین است چرا معامله با نمودارهای شمعی که
1 _ قدرتمند ترین
2 _ سریع ترین
3_ کم ریسک ترین
4_ سازگارترین
و در عین حال مشخص ترین و واضح ترین ابزار تعیین tp و sl است اینقدر به گفته بعضی کم طرفدار و حتی گمراه کننده شده است .
زیرا افراد از این ابزار قدرتمند و روشن در جای درست والبته به طرز صحیح استفاده نمی کنند و در عین حال اسیر کار با مویینگ ها یا اندیکاتورهایی اند که بخش بزرگی از روند از دست داده و تریگر های
نا مشخص با حد سود و ضرر های تقریبی می دهند . هیچ اندیکاتوری نیست از چیزی مطمئن تر از قیمت دیتا بگیرد . به گفته جان مورفی ( همه چیز در قیمت خلاصه می شود و قیمت همه چیز را لحاظ می کند.)
به نظر شخصی بنده هنگامی که با این استراتژی که حاصل دو ابزار فوق هست سوار بر امواج هستیم به این می ماند که در یک پورشه خیابانی در حال حرکت لابه لای بازار و معامله گران اسیر و گرفتار در ترافیک بازار با سریع ترین
سرعت و قدرت ممکن هستیم .
توضیحات زیاد است که در نوشته های بعدی لحاظ خواهد شد .........
نظر