من این پست رو یکر جای دیگه زده بودم ولی برای اینجا تایپش کرده بودم با هزار شرمندگی دوباره این کات و پیست کردم!!!!!
من چند بار خواهش کردم اگر امکان داره مبانی اینجا مطرح بشه تا در دسترس همه باشه و از جنبه آموزشی بیشتری برخوردار باشه که متاسفانه مورد توجه قرار نگرفت
من برای علاقه زیادی که به این مبحث دارم یک بحثی رو باز میکنم ضمن اینکه کاملا نسبت به روش شما جاهل هستم
بعضی از سیگنالها هستند که اگر چه دو بعدی هستند اما ماهیت تغییرات وابسته به یک بعد هست و یا حداقل اهمیت یک بعد نسبت به بعد دیگه برای تعیین خروجی خیلی بیشتر هست
بعضی از روشهای انالیز زمانی هستند که فقط پیک ها رو از بعد قیمت انتخاب میکنند و با یک روشی مثلا استفاده از شمارش کندل ها به عنوان نمادی از زمان یا فیبو به عنوان نمادی از نظم در طبیعت که در بازار های مالی خودش رو به عنوان یک نظم جا انداخته شروع میکنند به تعیین لولهای زمانی که در آینده ممکن هست وجود داشته باشه
اما من نظرم این هست که آنالیز زمانی خیلی بیشتر وابسته به قیمت هست تا وابسته به خود زمان یعنی تنها تعیین یک پیک به عنوان مبدا یا شروع یک ماه به عنوان فصل جدیدی در معاملات نمیتونه برای انالیز زمانی کافی باشه
اون واقعیت که میزان تغییرات قیمت در این بازه و لولهای قیمتی دیده شده در بازه چی بوده خیلی مهم هستند این نوع دیدگاه رو الان من بین کسانی که با روشهای گن (بخش غیر نجومی) کار میکنند میبینم که البته خیلی توضیح در مورد روشها داده نمیشه
در بین روشهایی هم که زمان رو معیار انتخاب لولهای زمانی قرار دادند اونهایی که بازه های زمانی بلند تر رو انتخاب میکنند خروجی های دقیقتری دارند
من چند بار خواهش کردم اگر امکان داره مبانی اینجا مطرح بشه تا در دسترس همه باشه و از جنبه آموزشی بیشتری برخوردار باشه که متاسفانه مورد توجه قرار نگرفت
من برای علاقه زیادی که به این مبحث دارم یک بحثی رو باز میکنم ضمن اینکه کاملا نسبت به روش شما جاهل هستم
بعضی از سیگنالها هستند که اگر چه دو بعدی هستند اما ماهیت تغییرات وابسته به یک بعد هست و یا حداقل اهمیت یک بعد نسبت به بعد دیگه برای تعیین خروجی خیلی بیشتر هست
بعضی از روشهای انالیز زمانی هستند که فقط پیک ها رو از بعد قیمت انتخاب میکنند و با یک روشی مثلا استفاده از شمارش کندل ها به عنوان نمادی از زمان یا فیبو به عنوان نمادی از نظم در طبیعت که در بازار های مالی خودش رو به عنوان یک نظم جا انداخته شروع میکنند به تعیین لولهای زمانی که در آینده ممکن هست وجود داشته باشه
اما من نظرم این هست که آنالیز زمانی خیلی بیشتر وابسته به قیمت هست تا وابسته به خود زمان یعنی تنها تعیین یک پیک به عنوان مبدا یا شروع یک ماه به عنوان فصل جدیدی در معاملات نمیتونه برای انالیز زمانی کافی باشه
اون واقعیت که میزان تغییرات قیمت در این بازه و لولهای قیمتی دیده شده در بازه چی بوده خیلی مهم هستند این نوع دیدگاه رو الان من بین کسانی که با روشهای گن (بخش غیر نجومی) کار میکنند میبینم که البته خیلی توضیح در مورد روشها داده نمیشه
در بین روشهایی هم که زمان رو معیار انتخاب لولهای زمانی قرار دادند اونهایی که بازه های زمانی بلند تر رو انتخاب میکنند خروجی های دقیقتری دارند
نظر