اطلاعیه

بستن

راهنمای فروم - حتما بخوانید

با سلام

قابل توجه کاربران محترم تالار گفتگو

قبل از ارسال پست یا ایجاد موضوع جدید، تاپیک قوانین و راهنمای فروم را مطالعه نمائید.

کاربران و مخصوصا تازه واردین لطفا دقت باشید که هرگونه پیشنهاد مدیریت سرمایه یا فروش تحلیل و یا برگزاری کلاس و ... که خارج از محیط عمومی فروم باشد را به هیچ عنوان بدون تحقیق و کسب اطلاعات کامل و کافی دنبال نکنید در غیر این صورت مسئولیت و عواقب آن بر عهده خود شخص می باشد.

همچنین لازم به ذکر است مسئولیت ارتباطات خارج از پست های عمومی فروم اعم از پیام خصوصی یا چت یا دیداری یا شنیداری با سایر اعضای فروم کاملا با خود اعضا هست و وارد کردن آن به صورت عمومی در فروم ممنوع است. برای امنیت بیشتر جهت گرفتن پاسخ سوالات خود از انجمنها استفاده نمایید.

دوستان توجه داشته باشند که تمامی بخش های اختصاصی و عمومی فروم کاملا رایگان بوده و به هیچ عنوان نیاز به پرداخت وجه به هیچ کس برای باز شدن دسترسی نیست.

منتها به این دلیل که در این بخش ها معمولا کار تیم ورک و گروهی انجام میشود، مناسب ورود افراد با شرایط خاصی است که مدیر آن بخش تعیین میکند و برای همه افراد کارایی ندارد چون مستلزم بر عهده گرفتن مسئولیت یا دانش کافی در آن حوزه می باشد.

لذا ضمن پوزش از کاربرانی که تقاضای دسترسی آن ها به بخش های اختصاصی توسط مدیران بخش رد میشود، توصیه میکنیم که پس از فراگیری موضوعات عمومی و تخصصی فراوانی که در روی فروم قرار دارد چنانچه برنامه ویژه ای برای کار در بخش های اختصاصی و کار گروهی دارند آن را مکتوب برای مدیران هر بخش بنویسند و سپس اقدام به درخواست دسترسی بکنند.


با احترام
مشاهده بیشتر
مشاهده کمتر

آموزش مدیریت ریسک و سرمایه

بستن
این موضوع بسته شده است
X
X
 
  • فیلتر کردن
  • زمان
  • نمایش
پاک کردن همه
پست های جدید

  • #61
    نکاتی پیرامون حفظ ریسک در طول یک معامله ( کاهش حجم )

    در مواقعی که بازار بر خلاف معامله ما تغییر جهت می دهد ، تکنیک کاهش حجم ، تکنیک موثری در کاهش اضطراب است . بایست تدابیری اندیشید که ترس خود را از تغییر روند کاهش دهیم و این تنها با بستن بخشی از معامله امکان پذیر میباشد ( نقد کردن یا آفست معاملات )

    زمان کاهش حجم ، یک عامل مهمی است که باعث میشود به صورت حسی و بی برنامه دست به انجام اینکار نزنیم و بلعکس در هنگام پیش رویی بازار در جهت معامله ما ، می بایست برای حداکثر سازی فرصت دست به اقدام افزایش حجم معامله بزنیم . دقت داشته باشید جهت حفظ ریسک در طول یک معامله باید حجم ورود به آن معامله را دقیق حساب کنید

    مزایا کاهش حجم :
    1- برخی از معاملات شکست خورده را به معاملات سودده تبیدل میکند
    2- کاهش اضطراب ( یک عامل بسیار مهم در حین معامله محسوب میگردد )
    3- باعث افزایش بازدهی از طریق اجازه فرصت سرمایه گذاری واستفاده بهینه از دپوزیت مانده و بدست آمده

    هیچگاه ریسک یک معامله نبایست بیش از حد مجاز تغریف شده در پلان معاملاتی باشد ( استاندارد و کلاسیک دو درصد در هر معامله در نظر میگیرند ) بایست تدابیری را چید که حجم معامله پایه به اندازه ای باشد که هرگاه ، تصمیم گرفته استراتژی کاهشی حجم را در پیش بگیرید بتوانید آن را تقسیم بندی برای بستن کنید ( بلفرض یک سوم یا نیمی از معامله را ) یا اینکه به صورت چند قسمتی معامله را آغاز کنیم ( شخصاً دو قسمتی پوزیشن باز میکنم )

    سیستم معاملاتی خود را بررسی کنید ( بازار را تحلیل کنید ) که آیا در حین باز بودن معامله ، سیگنال های برگشتی برای کتهش حجم دریافت می کنید یا غیر ... بلفرض مثال اگر در یک نمودار از تحلیل الیوت بهره میبرید در انتهای موج سه میبایست کم کم شروع به آفست و نقد کردن معاملات کنیم یا اینکه زمانی که الگو خرچنگ در پترن های هارمونیک شناسایی میشه میبایست معاملات گذشته خود را تعدیل کنیم یا در تکنیکال کلاسیک زمانی که الگوهای برگشتی همچون کف دو قلوو ... مشاهده کردیم میبایست به نقد کردن معاملات فکر کنیم. پس بسته به روش معاملاتی شما میتوانید در نقاط برگشتی شروع به این عملیات کنید.

    تکته تکمیلی
    1- به دنبال معاملاتی در بازار هدف ( ارز ، سهام ... ) باشید که بتوانید ریسک مجاز در پلان سرمایه را رعایت کرده و با حجم مناسب وارد شوید.

    2- حساب معاملاتی خود را بایست با سرمایه ای استارت بزنید که در آن به اندازه کافی قدرت مانور داشته باشید

    3- بازاری را انتخاب کنید که از نظر نقدینگی مشکلی نداشته باشد چرا که نقدینگی پایین این تکنیک را ناکارآمد می کند.

    نظر


    • #62
      نکاتی پیرامون حفظ ریسک در طول یک معامله ( افزایش حجم )

      با رعایت قوانین کنترل ریسک می توانیم اقدام به افزایش حجم معامله کنیم چرا که با افزایش حجم باعث افزایش سود در یک معامله می شود

      نکته کلیدی: روشی به نام Doubling Down در مدیریت سرمایه را نبایست با روش افزایش حجم اشتباه گرفت چرا که این سیستم باعث افزایش ریسک میشود زیرا زمانی که معامله وارد ضرر شد ، اقدام به افزایش ریسک میکندگ

      نکته تکمیلی
      دو برابر کردن Doubling Down روشی است که زمانی معامله وارد ضرر شد ، اقدام به افزایش ریسک می شود ، با افزایش حجم معامله ی فرو رفته در زیان ، حجم معامله پایه افزایش می یابد ولی چون معامله ی اضافه شده خودش دارای ریسک کجزاست در کل از ریسک استاندارد تعیین شده افزایش می یابد که این روش همانند شرط بندی روی اسب بازنده است که از اشتباهات بزرگ معامله گران محسوب میگردد چرا که با افزایش ریسک در یک معامله بازنده از نظر احساسی تریدر را از تصمیمات منطقی و داشتن آرامش سلب میکند
      بهترین زمان افزایش حجم /ف زمانی است که بازار در جهت معامله ما پیشرویی نموده و معامله وارد سود قابل قبولی شده باشد. در پست های قبل عنوان شد بازار دارای ریسک های متفاوتی است پس در افزایش حجم احتیاط شرط اول است الاخصوص ریسک های بازار که حوادثی غیر قابل پیش بینی است. پس در ابتدا ریسک مهاملات اولیه را حداقل صفر کنید که این کار با جابه جایی استاب لاس ( حد ضرر ) به نقطه ورود امکان پذیر هست ( EVEN ). سپس اقدام به افزایش حجم با محاسبه دقیق آن طبق پلان معاملاتی کنید

      پ.ن: در پست های آتی قبل از شروع مباحث و فرمول های مدیریت ریسک ، انواع سبک های مدیریت سرمایه را تشریح خواهم مکرد.

      نظر


      • #63
        مدیریت سرمایه ( نسبت بازگشت از زیان )

        مفهومی که مبحث امروز را با آن آغاز می کنیم "نسبت بازگشت از زیان" یا " Drawdown " می باشد. این مفهوم به طور ساده بیان می کند درصد جبران زیان نسبت به درصد خود زیان همیشه عدد بزرگتری را شامل می شود.

        فرمول نسبت بازگشت از زیان به ترتیب زیر است:

        Asymmetrical Leverage % = [1 / (1 - L %)] - 1

        همانطور که در تعریف اشاره شد اگر از بالاترین مقدار موجودی حساب زیانی ایجاد شود جبران آن به درصد بیشتری سود، برای بازگشت به نقطه سر به سر نیاز است با مثالی این مفهوم را باز می کنیم.

        فرض کنیم شما در حساب خود 1000 دلار پول دارید، در یک معامله 200 دلار از سرمایه خود را که 20 درصد از اصل موجودی حساب است از دست می دهید در نتیجه 800 دلار در حال حاضر در حساب برای شما باقی مانده است. در صورتیکه بخواهید این 200 دلار زیان را جبران کنید نسبت به موجودی 800 دلاری فعلی باید 25 درصد سود کسب کنید تا به نقطه سر به سر سود برسید. در این مثال روشن است در ابتدا با 20 درصد زیان، 200 دلار ضرر ایجاد شد ولی بابت آن ضرر باید 25 درصد سود کسب شود. این موضوع نشان می دهد در صورت ایجاد ضرر به دلیل اینکه موجودی حساب کم می شود درصد بیشتری نیاز به کسب سود برای جبران ضرر لازم است. همین مثال را می توانید برای درصد ها و مقادیر دیگر استفاده کنید. اگر برای درصدها و مقادیر دیگر اندازه گیری بازگشت از ضرر را انجام بدهید متوجه خواهید شد که هرچه مقدار ضرر بزرگتر باشد درصد جبران آن ضرر نیز بزرگتر خواهد بود تا جایی که ضررهای بزرگتر از 50 درصد اگر نگوییم غیر ممکن است که جبران شود می توان گفت جبرانشان بسیار مشکل است. این مفهوم به حدی مهم است که آزمایشات و بررسی های آماری بسیاری به لحاظ رفتار شناسی معامله گران بر روی آن انجام شده است و اغلب این بررسی ها یک نتیجه بسیار مهم را نشان داده اند؛ اگر سیستم شما امید ریاضی مثبت داشته باشد ولی مقدار مناسبی از حجم را درگیر معاملات نکنید اندازه نسبت بازگشت از زیان باعث می شود موجودی حساب خود را از دست بدهید. در نتیجه مهمترین اولویت برای هر معامله گری جلوگیری از زیان است و حتی در صورت پذیرش زیان باید این زیان در حدی باشد که توانایی جبران آن وجود داشته باشد.

        به همین دلیل است که حتما توصیه می شود در یک معامله یا در مجموع معاملات باز و با ریسک های یکسان حداکثر 5 درصد از اصل سرمایه باشد تا اگر چنین زیانی بوجود آمد با حدود 5.25 درصد کسب سود امکان زیان 5 درصد وجود داشته باشد. برای حالتی که در یک تک معامله وارد می شوید توصیه می شود حداکثر مقدار زیان 3 درصد از اصل سرمایه باشد تا با حدود 3.1 درصد بتوان مقدار زیان 3 درصد را جبران کرد. پس از توضیح مفاهیم و روش های نادرست آموزش می دهیم چگونه حجم معامله را بر اساس حد زیان به ترتیبی محاسبه کنید که حداکثر زیان و ریسک معامله 3 درصد باشد.

        نظر


        • #64
          روش های مدیریت سرمایه

          تا اینجا شما با اصول پایه ای مدیریت سرمایه آشنا شدید. در ادامه با روش های مدیریت سرمایه صحیح و اشتباهی که رایج است آشنا می شوید. روش های مدیریت سرمایه در معاملات تنوع زیادی دارند اما روش هایی که عمومیت دارند تعداد محدودی هستند.

          مدیریت سرمایه به تصمیماتی گفته می شود که از طرف معامله گر گرفته می شود تا با حداقل کردن ریسک، بیشترین مقدار سود را کسب کند.

          روش های مدیریت سرمایه مدل یا استراتژی به سود رسیدن در بازار نیستند. بدین معنی که تنها با ایجاد یک روش مدیریت سرمایه ایده آل نمی توان بر روی حساب سود کسب کرد بلکه مدیریت سرمایه یک الزام برای روش تحلیلی و مدیریت معاملات است.

          روش های مدیریت سرمایه دارای ریسک های گوناگون هستند اما در اینجا ما به توضیح مهمترین این روش ها می پردازیم

          نظر


          • #65
            روش های مدیریت سرمایه ( حجم ثابت )


            در روش حجم ثابت مشتری با هر میزان سرمایه و بدون توجه به مقدار سود یا زیان معاملات قبلی خود، از مقدار حجم ثابت و مشخصی برای معامله استفاده می کند. در این روش یک مشتری خاص چه 1000 دلار در حساب داشته باشد چه 10000دلار در حساب داشته باشد با حجم فرضی یک لات استاندارد معامله می کند. اینکه مشتری با چه مقدار حجم معامله می کند در این روش بیشتر از آنکه به مدیریت سرمایه وی ربط داشته باشد بر اساس مقدار پذیرش ذهنی مقدار سود و زیان یک معامله است.

            این مقدار پذیرش نیز بستگی به شرایط معاملاتی وی در حساب های دمو، آموزش های فراگرفته شده، انتظار وی از پتانسیل بازار، درجه ریسک پذیری، مقدار پولی که در حساب خود گذاشته است و عواملی از این دست ارتباط دارد.

            در این روش حساب 10000دلاری مشتری چه در صورتی که 20000 دلار شود یا 5000 دلار شود وی از همان حجم ثابت یک لات استفاده می کند و حتی در دفاع از سیستم مدیریت سرمایه خود ابراز می کند در صورتی که تغییری در حجم معاملات خود ایجاد کند معاملاتش تبدیل به ضرر می شود. در حالی که این موضوع ربطی به حجم معاملاتی وی ندارد بلکه انتظارات ذهنی وی از شرایط سود و زیان پولی است که منجر به زیان می شود و نه انتظارات معقولی که باید از دامنه حرکتی بازار داشت.

            این دسته از معامله گران بر حسب اهرم افزایش سرمایه یا " Leverage " داده شده از طرف کارگزار حجم خود را انتخاب می کنند و اغلب دامنه سود و زیان مشخصی دارند که از ضعف شناخت بازار ایجاد می شود.

            ایراد کار این مدل این است که اگر معاملات تبدیل به سود شوند و تراز حساب مثبت باشد از حجم بهینه و سرمایه باقی مانده درست استفاده نشده است و اگر تراز حساب منفی باشد حجم ثابت ریسک بالایی را به حساب وارد می کند. در نتیجه این روش چه برای حالتی که سود ایجاد شده است چه برای حالتی که به خاطر زیان از موجودی حساب کسر شده است مناسب نیست.

            این روش فقط در حساب های دمو در صورتی توصیه می شود که معامله گر بدون توجه به مقدار و موجودی حساب تمایل دارد روش و استراتژی خود در بازار را بسنجد و مقدار سود مهم نیست بلکه مقدار پوینت یا دامنه پیش بینی صحیح برای وی دارای اهمیت است. البته واضح است که در حساب واقعی غیر از بحث مقدار پوینت و دامنه پیش بینی، مقدار دلاری و پولی پیش بینی نیز مهم است بنابراین این روش در حساب واقعی کارایی ندارد.

            نظر


            • #66
              روش های مدیریت سرمایه ( مارتینگل )

              مارتینگل به اختصار به روشی گفته می شود که با وارد شدن یک معامله به زیان حجم معامله بعدی دو برابر می شود.

              در این روش که تا حدود زیادی به سبک معاملاتی کاری ندارد با ورود معامله به زیان در فواصل مشخص به حجم معامله افزوده می شود تا بوسیله بازگشت و اصلاح قیمت در بازار، نه تنها زیان اولیه پوشش داده شود بلکه مجموع معاملات وارد سود شود.

              این روش را با مثالی توضیح می دهیم، فرض کنیم معامله گری در قیمت 1.40 یورو به دلار باحجم یک لات وارد معامله خرید شده است؛ در صورتی که بازار خلاف پیش بینی وی در جهت نزولی به 1.38 برسد معامله گر فوق با نپذیرفتن زیان 2 لات دیگر به معامله خرید اولیه اضافه می کند به همین ترتیب با پایین آمدن بازار در قیمت 1.36 چهار لات دیگر به حجم معامله خود اضافه می کند. بدیهی است اگر بازار نیمی از فاصله پایین ترین معامله وی تا بالاترین معامله وی را طی کند نه تنها وی بدون ضرر بلکه با کسب سود از مجموع معاملاتش خارج می شود.

              اما ایراد این روش این است که شاید در 99 درصد مواقع این روش جواب دهد اما کافیست تا بازار یکبار اصلاح نیمی از فاصله مورد نظر معامله گر را انجام ندهد در نتیجه وی آنقدر به حجم معامله خود اضافه کند تا در نهایت ضرر شناور وی به حدی برسد که مارجین کال شود و کل سرمایه خود را از دست بدهد. این موضوع شاید بسیار بعید به نظر بیاید ولی از آنجا که در بازارهای مالی هر اتفاقی برای نرخ محتمل است بنابراین ریسک چنین حالتی بسیار بالاست. با اینکه بازده این روش می تواند بسیار مناسب باشد اما به این دلیل که تنها با یک بار ضرر کل حساب از بین می رود به هیچ عنوان توصیه نمی شود از این روش برای معاملات استفاده شود.

              یک روش ساده مارتینگل در بالا توضیح داده شد. اشاره شد که معامله گر زیان خود را نمی پذیرد و مدام به حجم معاملات خود اضافه می کند تا در نهایت یا بازار وسیله اصلاحی که انجام می دهد جبران زیان های شناور را انجام دهد و یا حساب به حداکثر ضرر شناور برسد و تمام معاملات با زیان بسته شوند.

              حالت دیگری که بعضی از معامله گران از آن استفاده می کنند حالتی است که اگر در یک معامله زیان داشته باشند و آن معامله را تسویه کنند در معاملات بعدی حجم را دو برابر می کنند تا بدین وسیله هم ضرر معاملات قبلی را پوشش دهد و هم در معامله جدید به سود برسد. ریسک این سبک مارتینگل بسیار بیشتر از ریسک حالت قبلی مارتینگل است دلیل این ریسک بیشتر به خاطر کاهش قدرت معامله وکاسته شدن از اصل سرمایه به خاطر پذیرش زیان قبلی است.

              در کل: این روش نیز نزد قمار بازان مقبولیت دارد و به هیچ عنوان برای معامله گری در بازارهای مالی که با قمار بسیار تفاوت دارد به هیچ عنوان توصیه نمی شود

              نظر


              • #67
                روش های مدیریت سرمایه ( میانگین هزینه )

                در بحث قبلی مطرح شد که روش های مارتینگل به هیچ عنوان توصیه نمی شوند و مهمترین دلیل این موضوع نیز به ریسک بالای این روش ها بر می گردد. این روش ها در بازارهایی که مدام حرکات اصلاحی و بازگشتی انجام می دهند بخوبی کاربرد دارند اما در بازار ارز با اینکه در بسیاری مواقع بازار در بازه های زمانی مختلف اصلاح انجام می دهد به دلیل اینکه در شرایط تغییر داده های کلان اقتصادی بازار اصلاحی انجام نمی دهد و روندها پرقدرت می شود احتمال زیان و از دست رفتن سرمایه بسیار بالا می رود. با این حال یک حالت خاص از روش مارتینگل استخراج می شود که می تواند مورد استفاده قرار بگیرد و با اینکه شباهت های بسیاری به روش مارتینگل دارد اما ریسک آن بسیار کمتر است.

                در این روش حداکثر حجم ورود به معامله از ابتدا مشخص شده است و در نتیجه معامله گر بابت ریسک مشخصی وارد معامله می شود و به حجم معاملات خود اضافه می کند.

                مثال: اگر معامله گر تمایل دارد با 1.5 لات وارد معامله شود این حجم را به چند بخش تقسیم می کند و در مرحله اول با 0.1 لات وارد معامله می شود در صورتی که معامله وی منجر به زیان شد به حجم معامله خود 0.2 لات اضافه می کند. در صورتی که معامله باز هم در ضرر پیشروی کرد در فاصله ای مشخص از معامله قبلی0.4 دیگر به معامله اضافه می کند و با ورود بیشتر معامله در ضرر در مرحله آخر 0.8 لات به حجم معامله اضافه می کند. اگر بازار در جهت مورد نظر وی بازگشت داشته باشد وی می تواند در نقطه سربه سر یا در جایگاهی که سود مناسب مورد انتظارش را مشاهده کرد معامله را تسویه کند اما اگر بازار در جهت مورد نظر وی بازگشتی نداشت و کماکان به روند خود ادامه داد در مجموع حجم
                چهار معامله ای که انجام داده است 1.5 لات استاندارد می شود.

                این حالت این مزیت را دارد که ریسک معامله گر از ابتدای ورود به معاملات با وجود تفاوت در حجم های وارد شده و اضافه شدن به حجم معاملات از ابتدا مشخص است و مهمتر اینکه از آنجا که در زمان های بیشتری بازار حالت خنثی و رو به جلو دارد؛ در نتیجه بازگشت های بیشتری انجام می دهد و می توان سود خوبی بوسیله این روش کسب کرد.

                با این حال این روش دو ایراد عمده دارد:
                1- دامنه سودهای معامله گر بسیار کوچک باقی می ماند. اگر اغلب معاملات وی در همان فاز اول یا دوم که 0.1 لات یا 0.2 لات حجم وارد بازار کرده بود در جهت مورد نظر وی پیش روی کند درست است که وی سود بدست می آورد ولی بدلیل اینکه در همین مراحل اولیه وارد سود شده است دامنه کسب سود وی کوچک است. در حالی که یک معامله زیان ده که در مثال فوق 1.5 لات بود نه تنها حجم زیادی را به خود اختصاص می دهد بلکه در فاصله قیمتی بسیار زیادی این زیان شکل می گیرد و در نتیجه این زیان بسیار بزرگتر از چندین برابر سودهای کسب شده است.

                2- ایراد دوم بار ذهنی و روانی است که این روش به معامله گر وارد می کند. به دلیل اینکه سودهای بدست آمده برای معامله گر کوچک و زیان های این روش بزرگ است پذیرش زیان در این روش بسیار سخت و مشکل است در نتیجه این مشکل می تواند وجود داشته باشد که معامله گر وسوسه شود معامله خود را با زیان از قبل برنامه ریزی شده تسویه نکند. حتی پس از تسویه نیز به دلیل فشار روانی از ایجاد شدن زیان بزرگی نسبت به سودهای بدست آمده این خطر وجود دارد که اشتباه انسانی ورود به معامله با حجم بزرگتر ایجاد شود. در انتهای این بخش توصیه می شود از این روش نیز برای حجم معاملات استفاده نشود.

                نظر


                • #68
                  روش های مدیریت سرمایه ( وابستگی معاملات )

                  وابستگی معاملات به شرایطی گفته می شود که شرایط یک معامله به شرایط معامله یا معاملات قبل از خود وابسته است.

                  نمونه بارز این مورد را در قمار بازانی می بینیم که با استناد به اینکه بر فرض 9 بار پشت سر هم در پرتاب یک سکه که احتمال شیر یا خط برای آن یکسان بوده شیر آمده است در نتیجه عده ای اینگونه استنباط می کنند چون شرایط آمدن شیر باز هم وجود دارد و تجربه 9 بار قبل این را ثابت کرده باید در جهت انتظار برای جهت شیر وارد شد و در مقابل عده ای دیگر هستند که با این استدلال که پس از 9 بار شیر آمدن دیگر نوبت آمدن سمت خط در سکه است در جهت معکوس وارد می شوند.

                  اما آنچه که هر دو گروه به آن دقت نمی کنند این است که بدون توجه به این موضوع که در گذشته کدام روی سکه آمده است احتمال شیر یا خط آمدن در پرتاب دهم دقیقا برابر یک دوم برای هر یک از طرفین سکه است. این استدلال در فازهای مختلف بازارهای مالی می تواند مورد استفاده قرار بگیرد اما نمی توان از این استدلال به عنوان یک مرجع برای گرفتن معامله استفاده کرد.

                  فرمول وابستگی معاملات به روش زیر محاسبه می شود:

                  Z = [ N * (R-0.5) - P ] / Sqrt( [ P * (P-N) / (N-1) ] )
                  P = 2*W*L

                  در این فرمول W تعداد سودها، L تعداد زیان ها، N تعداد معاملات، R تعداد ردیف ها از سودها و ضررها است.

                  در صورتی که نتایج بصورت مثبت برای Z ایجاد شود وابستگی منفی را نشان می دهد و در صورتی که نتایج بصورت منفی برای Z بدست بیاید وابستگی مثبت را نشان می دهد.

                  وابستگی مثبت بیان می کند که احتمال بوجود آمدن یک پیشامد که در گذشته تکرار شده است دوباره محتمل است و وابستگی منفی بیان می کند که احتمال معکوس شدن یک پیشامد که در گذشته تکرار شده است محتمل است.

                  هرچه عدد Z بدون توجه به شرایط مثبت و منفی آن بزرگتر باشد شرایط بوجود آمدن وابستگی مثبت و منفی برای نتیجه معامله جدید محتمل تر است. در صورتی که نتیجه بزرگتر از 0 باشد می توان نتیجه گیری کرد که شرایط پیش بینی وابستگی مثبت و منفی به واقعیت نزدیکتر است.

                  کسانی که از این روش استفاده می کنند بر اساس این استنباط در دوره هایی که سیکل سود شکل گرفته است به حجم معاملات سود آور اضافه کرده و در دوره هایی که سیکل وابستگی منفی ادامه دار است از حجم معاملات کم می کنند.

                  معکوس همین روش را می توان برای وابستگی منفی نیز به کار برد تا به بهترین حجم معاملاتی رسید.

                  فراموش نشود برای اینکه داده های وابستگی مثبت و منفی قابلیت تفسیر و بکارگیری داشته باشد باید:

                  1- از روش ثابت و استراتژی یکسان استفاده کرد

                  2- در کنار این موضوع مقدار داده هایی که بررسی وابستگی بر روی آنها انجام شده تعداد قابل قبولی برای تفسیر باشد.

                  نکته کلیدی: در صورتی که حداقل 31 معامله انجام شده است وابستگی مثبت و منفی مورد بررسی قرار بگیرد. هرچه تعداد داده های معاملاتی سود و زیان برای بررسی وابستگی بیشتر باشد شرایط استفاده از این روش مطلوب تر است.


                  نکته کلیدی: بهترین حالت برای مدیریت سرمایه پیدا کردن یک سیستم با امید ریاضی مثبت و دارای معاملات مستقل است.

                  نظر


                  • #69
                    روش های مدیریت سرمایه ( آنتی مارتینگل )


                    در پست های گذشته در مورد روش مارتینگل و انواع آن توضیح دادیم. اشاره شد که در روش مارتینگل به حجم معاملات در زیان وارد شده تا حدی که مجموع زیان کل معاملات باز پوشش داده شود اضافه می شود.

                    آنتی مارتینگل در نقطه مقابل مارتینگل قرار دارد. در روش مارتینگل معامله گر وقتی وارد سود شد به حجم و تعداد معاملات سودآور اضافه می کند.

                    این دسته از معامله گران به وابستگی معاملات اعتقاد دارند، در نتیجه در دوره هایی که معامله آنها وارد سود می شود به حجم معاملات در سود اضافه می کنند.

                    به عنوان مثال معامله گری در قیمت 1.20 یورو به دلار وارد معامله خرید می شود و با توجه به اینکه بازار در جهت معامله وی پیش روی می کند در هر 100 پوینت به حجم معامله خود اضافه می کند در این صورت تا زمانی که بازار به قیمت 1.25 برسد در قیمت های1.21 , 1.22 , 1.23 و 1.24 به حجم معامله اولیه خود اضافه کرده است و تمام این معاملات را با سودهای متفاوت در قیمت 1.25 تسویه می کند.

                    این روش با اینکه در نگاه اول بسیار کارا به نظر میرسد اما دارای ایراداتی است که به دلیل این ایرادات و ریسکی که ایجاد می کند مورد توصیه قرار نمی گیرد.

                    ایراد اول این روش مربوط به این موضوع است که اگر بازار در مسیر حرکت در جهت روند بازگشت داشته باشد و از قیمت اولیه عبور کند زیان زیادی را به حساب وارد می کند. بدین معنی که با وجود پتانسیل سود مناسب پتانسیل زیان این روش نیز کم نیست. به عنوان مثال اگر مجموع معاملات مثال قبل از 1.20 شروع شود و تا 1.23 پیش برود ولی بازار از 1.23 بازگردد و به 1.19 برسد زیان بسیار بزرگی به حساب وارد می شود.

                    ایراد دوم این روش به این سوال باز می گردد تا چه زمانی باید به حجم معاملات اضافه شود. اگر معامله گر می داند که بازار روند دارد و این روند تا چه جایگاهی ادامه مسیر می دهد بهتر است به جای اینکه پله ای و کم کم وارد معامله شود از ابتدا با حجم مشخص و ریسک مشخص وارد معامله شود و حد زیان وی از ابتدا مشخص باشد تا در صورت بازگشت بازار زیان وی معلوم باشد. در حالی که در حالت پله ای به دلیل اینکه مشخص نیست از کدام مرحله یا حجم بازار باز می گردد زیان و ریسک معامله می تواند متغیر باشد به همین دلیل است که این روش نیز برای انجام معامله توصیه نمی شود و وارد شدن با حجم ثابت مورد اشاره قرار می گیرد.


                    در آنتی مارتینگل البته عده ای با تعمیم و ارتباط دادن وابستگی مثبت، تمایل به سود را بیشتر میدانند ولی به این موضوع توجه نمی کنند که وابستگی مثبت برای این روش فقط در حالت هایی از بازار که روند وجود دارد و نسبت به روند مورد پیش بینی معامله گر مطمئن است مناسب است. با این امید ریاضی مثبت نیز که در مورد روند نزد معامله گر وجود دارد بهتر است کل حجم مورد نظر را از ابتدا وارد معامله کند تا به جای اینکه بصورت پله ای به حجم معامله اضافه کند. البته بعضی از معامله گران به این دلیل از ابتدا حجم اصلی را وارد معامله نمی کنند چون به روند مورد نظر اطمینان ندارند، در این صورت نیز توصیه می شود به دلیل مشخص نبودن ریسک اصلا معامله ای انجام نشود.

                    نظر


                    • #70
                      روش های مدیریت سرمایه ( مدیریت هرمی )

                      در این روش که بسیار شبیه به روش آنتی مارتینگل هست معامله گر در یک معامله مجزا به حجم معامله خود اضافه نمی کند بلکه پس از یک دوره کسب سود یا زیان حجم معاملات خود را تغییر میدهد.

                      بدین معنا که در یک دوره خاص با حجم ثابتی معامله انجام می دهد و در صورتی که توانست مقدار مشخصی سود از بازار بدست بیاورد حجم خود را بیشتر می کند.

                      مثال:
                      یک معامله گر با 1000 دلار اقدام به افتتاح حساب می کند. در ابتدا با حجم 0.1 لات وارد معامله می شود. در صورتی که توانست بر فرض به 500 پوینت مثبت برسد حجم خود را به 0.3 لات افزایش می دهد. به همین ترتیب برای خود هدف گذاری های بالاتری انجام می دهد.

                      این روش نه به مانند روش حجم ثابت ریسک ثابت دارد و با افزایش سود ها بازدهی روش کاهش پیدا می کند و نه مانند روش های مارتینگل و آنتی مارتینگل فشار ذهنی در زمان معاملات به معامله گر وارد می کند.

                      دو نکته مهم در این روش باید در نظر گرفته شود:

                      1-روش چیدمان هدف معامله گر به چه صورت است. هدف گذاری مقدار پوینت و مقدار افزایش لات در این روش تا حدود زیادی سلیقه ای است و اهمیت بسیاری برای حداکثر کردن سود دارد.

                      2- معامله گر از ابتدای معاملات خود بداند با چه مقدار ریسکی برای معاملات اقدام خواهد کرد. چه در صورتی که حساب وی دارای سود بود با زیان ها و حجم معاملات پس از زیان ها چگونه برخورد می کند و چه در صورتی که حساب وی از
                      ابتدا در زیان رفت نسبت به حجم معاملات چه رفتاری را نشان می دهد.

                      لحاظ کردن این دو نکته و پاسخ گویی به این سوالات مواردی است که نمی توان قانون یا توصیه یکسان برای همه در نظر گرفت و به نوعی این موارد شخصی است. دلیل شخصی بودن این موارد به این موضوعات بر می گردد که مقدار سرمایه، درجه ریسک پذیری، روش های معاملاتی و هدف گذاری های افراد مختلف در بازار متفاوت است و از انجا که هر فرد پاسخی منحصر به فرد به سوالات فوق می دهد نحوه برنامه ریزی برای این سبک معاملات موردی شخصی می باشد.

                      در نتیجه: این روش هم به دلایل پیچیده بودن و امکان اشتباهات انسانی به افراد تازه وارد و معامله گران تازه کار توصیه نمی شود.

                      نظر


                      • #71
                        روش های مدیریت سرمایه ( ریسک ثابت به درصد )


                        این روش بر خلاف روش های قبلی بیشترین همخوانی را با تعریف مدیریت سرمایه در بازار تبادلات ارزی دارد و به نوعی می توان گفت این روش کاراترین روش در مدیریت سرمایه در بازار سرمایه است که با ریسک مشخص برای حالت های مختلف سود و زیان می تواند بیشترین بازدهی را ایجاد کند.

                        در این روش توصیه می شود حداکثر ریسک نسبت به اصل سرمایه 3 درصد باشد. بدین معنی که اگر شما 1000 دلار در حساب خود سرمایه دارید حداکثر حجمی را باید انتخاب کنید که اگر حدزیان یا Stop loss شما دیده شد 30 دلار از حساب خود را از دست بدهید. به همین ترتیب اگر حساب شما 4000 دلار است در صورت رسیدن بازار به حد زیان ( SL ) شما 120 دلار زیان را بپذیرید.

                        در این روش بدین سبب حداکثر زیان 3 درصد توصیه می شود چون برای جبران زیان سه درصدی حدود 3.1 درصد اگر سود کنید می توانید به راحتی زیان سه درصدی را جبران کنید و بازگشت از زیان آن کار چندان سخت و مشکلی نیست. در عین حال اگر مدام با همان حجم اولیه وارد معامله شوید باید 33 معامله زیان ده پشت سر هم داشته باشید تا کل حساب خود را از دست بدهید که احتمال چنین رویدادی بسیار ضعیف می باشد. در نتیجه توصیه می شود حتما ریسک معاملات باز که با یکدیگر وابستگی دارند سه درصد از اصل سرمایه باشد.

                        در صورتی که ریسک بیشتر از مقدار مجاز باشد اول اینکه جبران و Drawdown درصد های بالاتر نسبت به اصل سرمایه بسیار مشکل است و در عین حال با تعداد محدودی معامله زیان ده متوالی کل حساب از دست میرود. به عنوان مثال اگر در هر معامله ریسک 20 درصد از اصل سرمایه را بپذیرید یعنی با حجمی وارد معامله شوید که اگر معامله شما تبدیل به زیان شد 20 از اصل سرمایه از دست برود در این حالت با هر زیانی که داشته اید باید 25 درصد سود کنید تا به نقطه سربه سر اولیه برسید و از این موضوع خطرناک تر اینکه با 5 زیان متوالی با این مقدار ریسک کل حساب از بین می رود در نتیجه با وجود اینکه 20 درصد ریسک و وارد کردن حجم بیشتر از مقدار مجاز می تواند بسیار وسوسه انگیز باشد زیرا سود بسیار خوبی پشت این معاملات وجود دارد اما مقدار زیان آن نیز بسیار زیاد است و در نتیجه به هیچ عنوان توصیه نمی شود چنین ریسکی پذیرفته شود.

                        در همین راستا بسیار دیده می شود معامله گرانی که با افتخار از کسب سودهای چند صد درصدی در بازه های زمانی بسیار کوچک و کوتاه مدت صحبت می کنند و به خود می بالند. حال آنکه ریسک به این بالایی، خطرات بسیار زیادی را به همراه دارد. وقتی که سود زیاد برای حجم بالا که آن حجم بالا هم از لوریج زیاد به دست آمده است وجود دارد خود به خود ریسک نیز بسیار بالا می رود و بالا رفتن ریسک بدین معناست که با یک زیان کوچک که بسیار می تواند محتمل باشد یا کل حساب از دست می رود و یا قسمت عمده ای از حساب که جبرانش سخت است از دست می رود.

                        تنظیم کردن حجم به ترتیبی که میزان زیان آن از قبل مشخص باشد مبحثی است که هر معامله گری بدون توجه به روش معاملاتی و بازار هدف خود باید فرا گرفته باشد. این مبحث به حدی مهم است که می توان آنرا مهمترین دلیل زیان اغلب معامله گران دانست. برای مشخص کردن ریسک سه درصد نیاز است ابتدا تحلیل خود را کامل کنید و به پنج سوال مهم که در دروس مقدماتی و تحلیلی فاندامنتال به آنها اشاره شد پاسخ دهید. پس از مشخص کردن سوالات قبلی حتما نقاط ورود، حد زیان و حد سود معامله مشخص شده است.

                        در مرحله بعد از تحلیل باید بررسی کنید به غیر از شرایط امید ریاضی که احتمال موفقیت معامله شما را افزایش داده است آیا نسب زیان به سود یا Risk/Reward درست است یا خیر. اگر به خاطر داشته باشید در پست های قبل اشاره کردیم نسبت "زیان به سود" باید حداقل یک به یک و نیم باشد بدین معنی که اگر حد زیان 50 پوینت تا قیمت ورود فاصله دارد باید حد سود حداقل 75 پوینت تا قیمت ورود فاصله داشته باشد تا اجازه داشته باشیم وارد این معامله شویم. دقت داشته باشید نمی گوییم چون حد زیان 50 پوینت فاصله دارد این فاصله را 1.5 برابر می کنیم تا حد سود بدست بیاید بلکه در ابتدا جایگاه هایی که پتانسیل بازگشت بازار را دارند برای حد سود و زیان مشخص می کنیم.

                        این جایگاه ها عبارتند از محدوده هایی که بیشترین پتانسیل کسب سود را برای حد سود دارند و بیشترین مقدار ریسک را در صورت عبور از آن نقطه به حساب وارد می کنند برای حد زیان تعریف می شود.
                        نکته تکمیلی: نمی گوییم حد زیان یا حد سود بر اساس مدیریت سرمایه تعیین شود بلکه حد زیان و حد سود را جایگاه هایی از بازار که پتانسیل بازگشت یا پتانسیل ادامه روند را دارند مشخص می کنند. مقدار و میزان پتانسیل بازگشت را نیز تا حدود زیادی تحلیل تکنیکی مشخص می کند. برای حد سود جایگاهی تعریف می شود که بازار بیشترین پتانسیل را برای بازگشت از آن محدوده دارد و برای حد زیان نیز جایگاهی تعریف می شود که اگر بازار به آن محدوده برسد احتمال اینکه قیمت دیگر بازگشتی به سمت نقطه آغاز معامله نداشته باشد وجود دارد. در نتیجه در نقطه حد زیان باید زیان معامله را پذیرفت و از معامله خارج شد.

                        پس از مشخص شدن حد زیان و حد سود، فاصله هر کدام از آنها تا نقطه ورود به پوینت محاسبه می شود. مثلا اگر بر اساس تحلیل قرار است در قیمت 1.2250 وارد معامله خرید بشوید و حد زیان را 1.2210 در نظر گرفته اید و حد سود را 1.2320 فاصله قیمت ورود تا حد زیان 40 پوینت فاصله دارد و حد سود تا قیمت ورود 70 پوینت فاصله دارد. اگر دقت کنید مشاهده می شود فاصله حد سود تا نقطه ورود 70 پوینت است که از 1.5 برابر فاصله 40 پوینتی که برابر 60 پوینت است این مقدار بیشتر است در نتیجه نسبت زیان به سود این معامله تناسب دارد و اجازه انجام این معامله وجود دارد. در صورتی که بر فرض حد سود فاصله کمتری از 60 پوینت (فاصله 1.5 برابری 40 پوینت حد زیان) داشت باید در همین مرحله از انجام این معامله صرف نظر می شد. حال که نسبت فوق تناسب صحیح را دارد به مرحله بعد می رویم. البته قبل از رفتن به مرحله بعد ذکر یک نکته در مورد نسبت زیان به سود حائز اهمیت است.

                        نکته کلیدی: درصورتی که نسبت زیان به سود در معامله از یک به شش بزرگتر بود نیز باید از انجام آن معامله صرف نظر کرد. بدین معنی که اگر حد زیان در معامله مانند مثال فوق 40 پوینت بود ولی حد سود 300 پوینت بود بدلیل اینکه حد سود از شش برابر حد زیان که 240 پوینت است عدد بزرگتری دارد باید از انجام این معامله صرف نظر کرد. علت این موضوع به امید ریاضی چنین معامله ای باز می گردد. به دلیل اینکه در معاملاتی که حد سود آنها بزرگتر از شش برابر حد زیان است امید ریاضی و احتمال به سود رسیدن آن معامله به شدت کاهش پیدا می کند باید از انجام آن معامله صرف نظر کرد.

                        در نتیجه مطابق با این نکته ای که ذکر شد حد سود مطابق قانون نسبت زیان به سود باید بین 1.1.5 تا 1.6 قرار داشته باشد تا شرایط ایده آل معامله فراهم شود.

                        پس از اینکه نسبت زیان به سود شرایط مناسب را برای ورود به معامله برخوردار بود باید ارزش هر یک پوینت جفت ارز مورد نظر محاسبه شود. Pip Value

                        قدم بعدی این است که مقدار سه درصد دلاری حساب را محاسبه نمایید. البته حساب شما به هر ارزی باشد نیز باید همین سه درصد را حساب کنید. در صورتی که تمایل داشته باشید می توانید کمتر از سه درصد را نیز محاسبه کنید اما به هیچ عنوان مقدار ریسک و زیان معاملات نباید بیشتر از سه درصد شود. به عنوان مثال اگر حساب شما 500 دلار موجودی دارد حداکثر زیان شما در معاملات باز همزان باید 15 دلار شود یا اگر بر فرض در حساب خود 7000 دلار موجودی دارید حداکثر زیان معامله شما باید 200 دلار بشود.

                        دقت کنید این مقدار دلار سه درصد که اشاره می شود برای حالتی است که شما قصد ندارید معاملات همزمان داشته باشید و فقط همین یک معامله باز را دارید. اگر معامله باز دیگری تمایل دارید بگیرید که ریسک نزدیک به معامله فعلی شما دارد باید مجموع ریسک دو معامله سه درصد بشود بدین معنی که اگر بر فرض تمایل دارید در دو جفت ارز مختلف وارد معامله شوید در حالتی که که یک ارز مشترک در این دو جفت ارز وجود دارد (مانند EUR/USD و EURJPY ) باید به ترتیبی حجم معامله خود را انتخاب کنید در مجموع زیان ها این دو معامله سه در صد از حساب بشود.

                        حالت دیگری که ریسک یکسان دارد بین کالاها و ارزهایی است که ریسک ها یا شرایط پایه ای شبیه به یکدیگر دارند (مانند جفت ارز دلار به دلار کانادا و قیمت نفت) برای کسب اطلاعات بیشتر در این موارد به تاپیک های تحلیل فاندامنتال و کلاس تحلیل بین بازاری مراجعه کنید.
                        دقت داشته باشید اگر یک یا چند معامله باز بدون ریسک های همبسته داشته باشید و در مجموع آن معامله یا مجموع معاملات در زیان باشد برای گرفتن معامله جدید باید مقدار 3درصد را از Equity که میزان سود و زیان شناور را به علاوه اصل موجودی نشان می دهد محاسبه کنید ولی اگر معاملات باز شما که با معامله جدیدی که می خواهید بگیرید همبسته نیستند و در عین حال مجموع سود و زیان معامله یا معاملات قبلی در سود قرار دارد باید مقدار 3 درصد زیان را از Balance یا همان موجودی حساب قبل از آغاز معاملات در جریان حساب کنید.

                        در مرحله بعد مقدار ارزش دلاری هر پوینت زیان محاسبه می شود. بدین معنا که مقدار دلاری سه درصد زیان از کل حساب که بدست آمده بود بر مقدار فاصله قیمت ورودی تا حد زیان تقسیم می شود. به عنوان مثال اگر مقدار دلاری سه درصد زیان 210 دلار باشد و فاصله قیمت ورودی تا حد زیان 30 پوینت باشد. 210 دلار بر 30 پوینت تقسیم می شود و نتیجه 7 دلار بدست می آید. این 7 دلار نشان می دهد اگر هر یک پوینتی که بازار برخلاف مسیر مورد پیش بینی حرکت کند 7 دلار زیان به ازای هر یک پوینت زیان وارد می شود در نتیجه با 30 پوینت حرکت خلاف پیش بینی حداکثر زیان 210 دلار می شود که این 210 دلار برابر 3 درصد از کل موجودی حساب است.

                        حال که طبق مراحل قبلی مشخص کردید ارزش هر یک پوینت زیان چه مقدار است بر اساس تناسب زیر مشخص می کنید:

                        ارزش هر پوینت زیان ضربدر ارزش یک لات استاندارد که برابر 100000 واحد از ارز اول است و نتیجه تقسیم بر ارزش هر یک پوینت زیان.

                        به عنوان نمونه در مثال هایی که داشتیم ارزش هر یک پوینت زیان 7 دلار بدست آمد. اگر فرض را بر این بگیریم که ارزش هر یک پوینت جفت ارز مورد نظر 10 دلار است. در این صورت برای محاسبه حجم مقدار لات ورود به معامله بدین تریتب حجم بدست می آید: (7*100000) / 10 = 70000

                        یعنی بر اساس محاسبات بالا اجازه داریم با حجم 70000 هزار واحد یا 0.7 لات بر اساس اصول مدیریت سرمایه حجم معامله را تنظیم کنیم.

                        نظر

                        پردازش ...
                        X