با عرض سلام و ادب خدمت یکایک دوستان
تدریس ! تدریس از بدوو ورود انسان بر روی کره خاکی وجود داشته و تا به امروز ادامه داره و در آینده هم خواهد بود چرا که با انتقال علم و تجربه هست که بشریت پا به پیشرفت میزاره
زکات علم را در انتقال آن میدانند پس در جای از زندگی واقع میشید که مادیات جوابگو ارضای روحی شما نیست و بیشترنیاز به رفع نیازمندی های معنوی اتان پیدا میکنید.
به نظر بنده علم کاربردی در این بازار قیمت نداره و این حق الزحمه ای که افراد پرداخت میکنند یک تفه ای از سمت شاگردان نسبت به وقت پاسخگویی استاد هست
شما در این بازار تا خود دست به کار نشوید هر آنچه هزینهکنید نمیتوانید یک معامله گر سودآورباشید . مثال عینی که در این زمینه هست فرق ترید در حساب های آزمایشی و واقعی میشه بیان کرد. شما هنگام کار با پول واقعی به صورت ناخودآگاه و به دلیل قوه ترس در وجود انسان وعکس العمل ذهن برای دفع این ترس و خطر تیزتر و واقع بین تر میشید
حال استاد هزاران بار در کلاس های روانشناسی بازار و مدیریت سرمایه به شما تذکر دهد که استاب لاس کاربرد خوبی دارد وباعث میشه فرصت های پیش رو استفاده کنید. تا وقتی که خود تجربه نکردید حرف استاد را درک نخواهید کرد و بعضا علم استاد را به زیر سوال میبرید.
پس چیزی که استادان عنایت میکنند تیوری قضیه هست که می بایست یکایک در بازار پیاده سازی شوندوبه شخصه با روحیات خود سازگارکنید تا بتوانید از این علم استفاده عملی داشته باشید.
حال اساتید از روش های گوناگون برای پوست کندن پرتغال "بازار" استفاده میکنند. یکی با چاقو دیگری با پوست کن.... که بی شک باعث تفاوت در دیدگاه ها میشه . اصول فکری معامله گران بسیار حایز اهمیت میباشد که اتفاقا در این زمینه تاپیکی در حال قلم زدن هستم که چرا و چگونه روش های تحلیلی مختلف به وجود آمد و این افکار به چه دلیلی به وجود آمدند و نشیت از کجا گرفتند.
بحث در این زمینه زیاد هست و بیشتر از این وقت گرانبهای شما را نخواهم گرفت.
ارادت
تدریس ! تدریس از بدوو ورود انسان بر روی کره خاکی وجود داشته و تا به امروز ادامه داره و در آینده هم خواهد بود چرا که با انتقال علم و تجربه هست که بشریت پا به پیشرفت میزاره
زکات علم را در انتقال آن میدانند پس در جای از زندگی واقع میشید که مادیات جوابگو ارضای روحی شما نیست و بیشترنیاز به رفع نیازمندی های معنوی اتان پیدا میکنید.
به نظر بنده علم کاربردی در این بازار قیمت نداره و این حق الزحمه ای که افراد پرداخت میکنند یک تفه ای از سمت شاگردان نسبت به وقت پاسخگویی استاد هست
شما در این بازار تا خود دست به کار نشوید هر آنچه هزینهکنید نمیتوانید یک معامله گر سودآورباشید . مثال عینی که در این زمینه هست فرق ترید در حساب های آزمایشی و واقعی میشه بیان کرد. شما هنگام کار با پول واقعی به صورت ناخودآگاه و به دلیل قوه ترس در وجود انسان وعکس العمل ذهن برای دفع این ترس و خطر تیزتر و واقع بین تر میشید
حال استاد هزاران بار در کلاس های روانشناسی بازار و مدیریت سرمایه به شما تذکر دهد که استاب لاس کاربرد خوبی دارد وباعث میشه فرصت های پیش رو استفاده کنید. تا وقتی که خود تجربه نکردید حرف استاد را درک نخواهید کرد و بعضا علم استاد را به زیر سوال میبرید.
پس چیزی که استادان عنایت میکنند تیوری قضیه هست که می بایست یکایک در بازار پیاده سازی شوندوبه شخصه با روحیات خود سازگارکنید تا بتوانید از این علم استفاده عملی داشته باشید.
حال اساتید از روش های گوناگون برای پوست کندن پرتغال "بازار" استفاده میکنند. یکی با چاقو دیگری با پوست کن.... که بی شک باعث تفاوت در دیدگاه ها میشه . اصول فکری معامله گران بسیار حایز اهمیت میباشد که اتفاقا در این زمینه تاپیکی در حال قلم زدن هستم که چرا و چگونه روش های تحلیلی مختلف به وجود آمد و این افکار به چه دلیلی به وجود آمدند و نشیت از کجا گرفتند.
بحث در این زمینه زیاد هست و بیشتر از این وقت گرانبهای شما را نخواهم گرفت.
ارادت
نظر