همهء تجربیات من !!!!!

[@E1eCtr]

منم بدون استاپ معامله نمیکنم خیلی جاها هم ضرر کردم. حتی توی یه مسابقه فقط به خاطر 3دهم پیپ طلا از دوم روز آخر رفتم 7ام و جایزه نگرفتم ولی تا حالا کال نشدم ولی بدون استاپ فکر کنم جزو رکوردداران کال کردن حساب باشم. اینقدر کال شدم که فکر کنم دندم نرم شده باشه ولی بحث گذاشتن استاپ تنها نیست باید فکری به حال پذیرش استاپ بشه که حرف خلیل جان واقعا زیبا بود اینجور حرفها رو باید با طلا نوشت. شاید شما 5 سال هم پول بیمه بدید و تصادف نکنید ولی آیا بیمه نمیکنید؟ البته اینها به حرفه خودمم قبولش واقعا برام سخته 4 تا جمله و تجربه ی خوب مثل همین جمله شاید بتونه روانم رو آروم کنه برای پذیرش. کلا تیم مورد علاقه ام هم گل میخوره تا ته بازی میگم اگر این فلان کار رو میکرد و اون یکی فلان کار گل نمیخوردیم!!! یعنی ذهن داغونی دارم توی پذیرش ضرر با اینکه بعد ضرر هرکی بهم میزنگه فقط دارم میخندم ولی خنده ها هیستریکه و این رو فقط خودم از داخل میفهمم. باشد که با حضور اساتید پیشرفتی در زمینه ی ذهنی ام حاصل باشه. پیام جان اجرت با صاحب اجر


الکترا

[payam154]

خیلی خوشحالم که دوستان شهامت پذیرش و بیان اشتباهاتشان را دارند و این خیلی عالیه.
من همیشه در ذهنم روال کار جلسات n.a را مرور میکنم و درس میگیرم. ما هم میتوانیم موفق باشیم.


میرسیم به بحث شیرین پذیرش استاپ:
در این مورد پست زیاد زده شده ولی من میخوام کاری که خودم دوسال پیش کردم و نگاهی که خودم به استاپ دارم رو بیان کنم.

شما یک آشپز را در نظر بگیرید که قرار است غذای لذیذی مثل آبگوشت - کباب و یا حتی یک کیک را آماده کند.
مواد تشکیل دهنده آنها را مرور کنید .آیا به تنهایی خوشمزه هستند؟ مثلا نمک و لوبیا خام و وانیل و ختی ادویه جات به تنهایی میتواند جذاب باشد؟ ولی وقتی در کنار هم هستند و با هم به میزان مناسبی ترکیب میشوند نتیجه کار متفاوت است و قابل قبول.

یا مثلا یک کاسب را درنظر بگیریم که بعد از فروش کالا یا خدماتش با چه مسائلی روبرو است؟ سود - چک برگشتی . مالیات . عوارض .بیمه .کالای مرجوعی و .... که میشه گفت به غیر از سود مابقی مطلوب نیستند.
ولی آخر سال که میشود آن کاسب با یک حساب سر انگشتی میتواند ببسند که چه سالی بوده و چقدر سود کرده و این روال ادامه دارد.

حالا یک سوال : آیا آن کاسب میتواند گزینش کند که من سایر عوامل به غیر از سود را دوست ندارم و باید از کاسبی ام بیرون بروند؟
نههههههههههههه

این یک پکیج است.
همانند آن کیکی که صحبت کردیم و یا آن غذای خوشمزه از عوامل مطلوب و نا مطلوبی تشکیل شده که همه لازو و ملزوم هم هستند. شما فرض کنید نمک نداشته باشد . نتیجه متفاوت است و همین طور نمک زیاد.

اگر مانند من به مسئله استاپ و ضرر به این شکل نگاه کنید که بخشی از یک فرایند و حرکت بزرگ است و گزینشی نیست و شما باید کل پکیج را داشته باشی و پی به فواید استاپ ببریم شاید دیگه اصلا رابطه دوستی شما صمیمی شود.

اگر تمام موارد و اندازه ها رعایت شد و نتیجه مطلوب نبود انوقت است که باید به آشپزیتان شک کنید !!!!! آنوقت به روشهای دیگر ترید متوسل میشویم.


من قبلا فکر میکردم که فعال شدن استاپ دلیلش ضعف و عدم آگاهی من است و احساس حقارت میکردم ولی غافل از اینکه در این بازی که احتمال سود و ضرر برابر است و اینبار ضرر نسیب من شد. اتفاقی نمی افته . از اسب می افتیم از اصل که نیوفتادیم !!!!

حالا بر اساس تمرین و تجربه میتوان این کفه ترازوی احتمالات را به نفع خود تغیر بدهیم که مربوط میشود به بحث تکنینال و ... .

[payam154]

یکی از مواردی هم که شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد دوستان و اطرافیانی است که در جریان کار ما هستند.

ما گاهی به دنبال مورد تائید بودن و نگاه تحسین بر انگیز اطرافیانمان هستیم که مسئله برای من مشکل ساز شده بود. مثلا اینکه اگر من استاپ بخورم و رنگ قرمز در هیستوری من باشد و آن دوست ببیند نکند که گمان ببرد من تازه کارم !!! یا همیشه باید در هیستوری من سود باشد و همیشه سبز . گاهی پیش میاد که ما در مورد نتایج پوزیشن هایمان با دوستان مشورت میکنیم. ولی این که با کی مشورت کنیم تعین کننده است. غافل از این بودم که من و آن دوستان بی تجربه هستیم و حتی معنی ترید را به درستی نمیدانیم. چون اگر آن دوستان حرفه ای بودند و میدیدند که من استاپ نخوردم باید تعجب میکردند و من را ملامت میکردند.!!!! چه روزهایی بود .

[payam154]

اگر امشب فرصت داشته باشم دو حالت داشتن استاپ و نداشتن آنرا مقایسه میکنیم تا به واقع درک کنیم که از چه نعمتی بر خورداریم و خبر نداریم و چه بسا گریزان هم هستیم.
اگر نظری دارید بفرمایید.

صادق جان جواب شما را تا حدود کمی در پست قبل و مفصل در بجث مدیریت سرمایه و بحث مقدار ریسک خواهم داد. چون فکر میکنم بیشتر مشکل شما در بحث مقدار ریسک در هر معامله است.

[kavian77]

باسلام

من هم قبلا کمتر از حد ضرر استفاده میکردم اونهم فقط از ترس خوردن استاپ اما به مرور زمان متوجه شدم همانطور که همه دوستان گفتند فقط وفقط گذاشتن استاپ است که میتونه جلوی سریع

کال شدن رو بگیره وتصمیم گرفتم که این مورد را همیشه در تریدهام لحاظ کنم اما این که چطور به سود برسم باید ریسک به ریوارد خوبی داشته باشم .

روش من اینه که برای هر تریدم حداکثر 1% کل سرمایه رو ریسک میکنم حالا حد ضرر مورد نظر م هر چه بزرگتر باشه لاتیج رو کم میکنم ودر صورتی که حد ضرر کوچک باشه زیاد .

پس در زمان باز کردن پوزیشن من 1% از سرمایه رو ازدست رفته قلمداد میکنم و این باعث میشه که راجع به اون ترید استرسی نداشته باشم .

[payam154]

همه میدانیم که اگر الان در یک موقعیتی هستیم این نتیجه تصمیماتی است که در شرایط مختلف گرفته ایم و اینجا هم دقیقا به همین شکل است که خودمان انتخاب میکنیم که با استاپ دوست باشیم و یا نباشیم.گاهی بر میگرده به اینکه اطلاع کافی نداریم.

من در دو حالت که استاپ داشته باشیم و نداشته باشیم شرایط و اوضاع پیش رو را ترسیم میکنم و نتیجه گیری و انتخاب هر کدام به عهده خودمان است :

1 - قرار ندادن استاپ : فرض بر اینکه اول سال 92 هستیم . 10 هزار دلار حساب بی زبون زیر دستمون.دوشنبه اول هفته وارد پوزیشن 1 لاتی میگیریم و به امید اینکه 50 پیپ بیشتر احتمال نداره که بره تو ضرر و ما میتونیم 100 پیپ شیرین شکار کنیم. حدود 5 درصد هم ریسک در نظر گرفتیم. ولی شهامت استاپ گذاشتن را نداریم. به خودمان میگوییم که این پوزیشن اگر تا 700 پیپ هم بره تو ضرر هیچ مشکلی پیش نمیاد و برمیگرده.
امیدوارم که همون اول به سود برسه .ولی اگر به سمت منفی رفت چی میشه؟ دقیقا مشکلی که ما از آن صحبت میکنیم شروع میشه. تا به خودمون میایم میبینیم که 100 پیپ منفی شده.میگیم بر میگرده .مگه میشه بر نگرده.اگر هم چند پیپ برگشت طمع میکنیم و باز هم نمیبندیم.
اوضاع وخیم تر میشه.200 یا 300پیپ منفی .آخر هفته شده.ما هیچی دشت نکردیم و فقط استرس داشتیم.خواب و خوراک و همه چی به هم ریخته .ما مثلا بای داریم. قیمت بعد از 300 پیپ ریزش یه جا هوس میکنه در دامنه 100 پیپی نوسان کنه . کانال رنجی رو میبینیم که میشه خرید در پایین و فروش در بالای کانال داشت . ولی ما که گیریم و نمیتونیم پوزیشن بگیریم. موقعیت ها همین طوری بالا و پایین میره و ما همچنان فقط نظاره گریم. اگه تسلیم نوسانات بشیم و پوزیش جدیدی بگیریم که کارمون ساخته است و اگر این هم بره تو ضرر که مابقی قصه رو همه میدونیم. اگر پوزیشن نگیریم اصابمون میریزه به هم و حرص میخوریم. یه هفته دیگه هم میگذره و ما بد تر از هفته قبلیم. اگر قیمت برگرده و حتی ما سر به سر ببندیم برامون میشه عادت و دوباره همون راهو میریم. ولی کافیه یک بار برنگرده .همین یک بار کافیه. حالا این هفته 400 تا میره تو ضرر و الباقی رو خودتون متصور بشید... . قصه آشنای همه ما.

نتیجه : کال مارجین شدیم --- کلی از وقتمون گرفته شد و بی نتیجه بود -- احتمالا سرمایه مجدد نداریم که به این زودی ها وارد بشیم و تا سرمایه بعدی کلی از آمادگی رو از دست میدیم--- کلی از موقعیت هایی رو که میشد پس از فعال شدن استاپ شکار کنیم را از دست دادیم -- اعصاب و روان و خانواده و دوستان را تحت و شعاع قرار دادیم-- احساس ضعف و نا امیدی به خودمان تحمیل کردیم -- لذت یک تریدی که میتوانست سود آور و دلنشین باشد را تباه میکنیم -- کلی مورد دیگه که شما بهتر از من میتوانید به این لیست اضافه کنید.

همه اینها عواقب یک غفلت به ظاهر کوچک است.

در پست بعدی حالت دوم را مرور میکنیم.
پ .ن : اعداد و ارقام و درصد ها فقط یک مثال است و میتواند متفاوت باشد.

[payam154]

2 - حالتی که استاپ داریم :با همان مقادیر مثال قبل پوزیشن میگیریم. رفت تو سود که هیچ .ما با منفی کار داریم. بعد از 50 پیپ منفی استاپ فعال میشود. بعد از گرفتن پوزیشن ما هیچ نگرانی نداریم که نتیجه چه میشود . حتی میتوان برای رضای خدا هم که شده از پای چارت تکان بخوریم !!!!! و هوایی به صورتمان بخورد. بعد از نوش جان کردن استاپ ما دوباره فرصت معاملات جدید را پیدا میکنیم . کل سر مایه را در مواجهه با ریسک قرار نداده ایم . حتی میتوانیم اگر احساس کردیم که جهت روند وارد شده بودیم اینبار بر عکس پوزیشن قبلی وارد شویم و سود کنیم. و یا اگر دلمان خواست موقعیت هایی را که جلوی چشممان رژه میروند را صید میکنیم و در آخر سال هم بر آیند این سود و ضرر ها بررسی میکنیم و میبینیم که با همین سود های کوچک کلی سود کرده ایم ولی در حالت قبل آخر سال 92 است و ما همچنان به دنبال این سیستم و آن سیستم هستیم و از روز اول سال هم عقب تریم.

این ما هستیم که انتخاب میکنیم که کدام راه را برویم. اگر راه را غلط رفتیم نباید گله ای از بازار داشته باشیم.
این چند خط را برای دوستانی نوشتم که شاید تا الان از این زاویه نگاه نکرده بودند و الان که با آخر خط هر روش آگاه شدیم عقل سلیم کدام را انتخاب میکند ؟؟؟

این 5 درصد ریسک که مثال زدم فقط برای راحتی خودم بود و مقدار زیادی است . در پست های آتی در مورد لات انتخابی و درصد ریسک مینویسم و حتما با من باشید تا روش خوبی که این دوساله منو نجات داده را بازگو کنم.
لات انتخابی و ریسک در هر معامله مورد بعدی است که اهمیت دارد.

دوستان لطفا اظهار نظر کنند.
مرسی

[Mohammad-H]

پيام جان ممنون

ولي به نظرت 1 لات براي 10.000 دلار كم نيست!!!!!!!
ما قديما با 1.000 دلار 1 لات ميرفتيم و بعد از 2 دقيقه هر چي فحش بلد بوديم ميداديم به...

[sadegh]

پیام جان ایا در باره ی روش معاملاتیت هم توضیحاتی میدی؟

خب راستش سالها پیش من با یک نوع روش مارتینگلی کار میکردم به این ترتیب بود که اگر در یک معامله استاپ خوردیم معامله بعدی رو باید با حجم 2 برابر بگیریم.
ولی روش های مارتینگلی عاقبتشون کالمارجین شدن هست.
امیدوارم روش انتخاب لات شما با افزایش لات رابطه نداشته باشه چون نظر شخصی من این هست که محکوم به شکست هست.

به نظر من انتخاب لات چیز پیچیده ای نیست.
باید وقتی ترید به استاپ خورد ایکس درصد از حساب کم بشه.
از طرفی احتمال کال مارجین شدن بسیار پایین میاد.
و از طرف دیگر باید % بیشتری سود کنیم تا یک ضرر جبران بشه.
ولی این روش به نظر من کارامد ترین روش مدیریت سرمایه و ضامن بقا در این بازار هست.

یا حق

[payam154]

آقا صادق اگر منظورتون سیستم معاملاتی است که باید بگم همون دوستی که منو با این بازار آشنا کرد توضیحاتی در مورد خطوط پیوتی داد و من از همان موقع با این روش کار میکنم .با این سایت که آشنا شدم روش ها و اندیکاتور های جدید تری در زمینه پیوت بدست آوردم و سیستممو بهینه کردم. در حال حاضر در مرحله اول خطوط پیوتی و در مرحله بعد الگوهای هارمونیک و کلاسیک و باند های بولینگر هم در مرحله آخر. ولی بیشتر همان پیوت را دوست دارم و تمرکز میکنم.

ولی اگر در مورد مدیریت ریسک منظورتان است من در هر پوزیشن بسته به تایم فریم و جفت ارزی که کار میکنم نهایت بین 1 تا 3 در صد ریسک میکنم. خارج از این معنایی ندارد.حتی اگر خود عمو بن برنانکه سیگنال آن را داده باشد و این اصل را تا الان زیر پا نگذاشته ام.
معمولا تایم 4 ساعته و تا حدودی روزانه ترید میکنم و حدود 2 درصد میانگین ریسک میکنم .
در تایم زیر یک ساعت خیلی خیلی کم پیش میاد که ترید کنم ولی برای ورود مانیتور میکنم.
ولی در تایم یک ساعته همان حدودا 1 درصد حالا چند صدم بالا یا پایین روال کارم است.
خیلی خیلی هم راضیم و آرامش دارم.
دلایل آن ار در پست بعدی مفصل خواهم گفت .اگر موردی هست که اشاره نکرده ام بفرمایید.

[charisma]

افتخار اینو دارم که بگم توی عمر معاملاتی فارکسم حتی یک پوزیشن بدون استاپ نداشته و نخواهم داشت گفتم فارکسی چون کارم را با بورس شروع کردم و این تجربیات شما را پیش تر توی بورس تجربه کرده بودم روی سهم های مثل صدرا ...

ولی چیزی که مهمه قرار دادن استاپ در جای درسته در واقع استاپ خودش یک تریگر هست وقتی میخواهیم استاپ بزاریم باید پوزیشن فعلی که داریم را در نظر نگریم و بگیم اگر من این پوزیشن باز را نداشتم کجا حاضر بودم خلاف جهت روند پوزیشن فعلیم وارد معامله بشم بگذارید مثالی عملی تر از یک تحلیل زنده چند روز پیشم روی طلا بزنم ....

پوزیشن طلا .

یا بزارید یک مثال لایو دیگه بزنم : پوزیشن فروش EJ

پس استاپ باید خودش یک تریگر در جهت عکس معامله قبلی باشه توی استراتژی من استاپ زیر آخرین زیگ زاگ هست و به محض مشاهده یک زیگ زاگ همگن دیگه استاپ را آنقدر تریلینگ می کنم تا یا نرخ به TP بخوره یا با استاپ وارد یک پوزیشن جدید بشم ...

پی نوشت : آقا پیام این امضاتون هم یک تجربه گران بهاست و من صد در صد قبولش دارم

هميشه آماتورها در امتداد يک روند قوي به دنبال الگوهاي برگشتي مي گردند...

[sadegh]

به نظر من هم امضای اقا پیام خیلی زیباست
یاد خودم میوفتم

[@E1eCtr]

به نظر من هم امضای اقا پیام خیلی زیباست
یاد خودم میوفتم

خیلی قشنگ گفتی آقا صادق دقیقا من هم یاد خودم میوفتم. کلا چند ماهی است که سود میکنم اونم نه درست حسابی. چون در جهت روند معامله میکنم.

الکترا

[payam154]

مرسی از اظهار نظر و استقبال همه دوستان.در پیام خصوصی هم بنده را شرمنده کرده اند . مرسی.



با اینکه خودم این بحث رو شروع کردم ولی انگار جدیدا با مبحث استاپ و مدیریت ریسک آشنا شدم و این 2 روزه با دقت و علاقه بیشتری این مباحث را رعایت میکنم.



یکی از دلایلی که گفتم دوستان به اشتباهات معاملاتیشان پی ببرند و اقرار کنند !!! همینه که مقوله دریافت استاپ را فقط مربوط به خودشان نمیبینند و میبینند که واسه همه همینه و به پذیرش آن کمک میکند.



اگر مایلید در مورد این صحبت کنیم که چه میشود در هنگام معامله همه این حرفهای شیک یادمان میرود و دوباره اشتباهات تکرار میشود.



مرسی

[sadegh]

احتمالا:
- نداشتن پلن
- جوگیر شدن

و در کل اماتور بودن.