اگر به تازگی با تجارت مالی آشنا شده اید لازم به توضیح زیادی نیست که چرا حتما باید آموزشتان را ازاین صفحه شروع کنید. تعاریف یعنی معنای دقیق کلمات کلیدی که مثل حروف الفبا مهمترین چیز در یادگیری هر زبانی هستند. وقتی معنای این کلمات را که متناوبا در متن ها بکار میروند آموختید با سهولت بخش های دیگر را یاد گرفته به سرعت خواهید دید چرا تجارت مالی هر روز بر تعداد طرفداران خود با سرعت زیاد می افزاید.
ولی اگر مدتی در فارکس متا تریدری یا با هر بروکرنما و پلتفرم شبیه ساز که اغلب فاقد عمق بازار هستند کار کرده اید ممکن است لازم شود اینها را بیش از یکبار بخوانید . این سیستم برای منطبق کردن ذهن شما با پلتفرم های خود و اینکه خودشان را طرف تمام معامله های غیر عادلانه و با سود یکطرفه قرار دهند بعضی تعاریف ابتدائی را وارونه جلوه داده و برخی را حتی پنهان کرده است. جایگزینی یک باور غلط یا تصحیح آن از آموزش همان مطلب توسط کسی که آنرا برای اولین بار می آموزد مشکل تر است. پس
بشو دفتر اگر همدرس مائی که درس عشق در دفتر نباشد
حافظ
اما نگرانی زیادی نباید داشت چون این دوستان قسمت عمده مطالب را بسیار ساده و بعضا تکراری خواهند یافت ولی مطمئن شوید که حداقل یکبار همه تعاریف بازار مالی را خوانده و آنرا فهمیده اید. هر سئوال یا شکی دارید لطفا با ما تماس بگیرید. به محض آنکه این تصحیحات کوچک ولی بسیار مهم را در مبانی دانش خود در زمینه تجارت مالی اعمال کردید میتوانید از سراب فارکس متاتریدری آزاد شده به دنیای واقعی بازارهای مالی قدم گذاشته و از تبحر خود در تحلیل و ترید که تا به حال در متا تریدر و امثال آن محکوم به مرگ بود استفاده کرده و از تجارت خود سود و لذت دو چندان ببرید. به یاری سر منشاء همه خوبیها!
----------------------------------------------------------------------------------------------------
بورس یا بازار مالی (Exchange): شرکت یا سازمانی است دارای نام و آدرس مشخص فیزیکی که محلی قابل اعتماد برای معامله (تبادل چیزی با چیز دیگر) کالاها ارزها و یا سهام بوده و توسط دولتها و سازمانهای مالی قدرتمند اداره و نظارت می شود. بورس در سود و زیان معاملات انجام شده سهمی ندارد و فقط برای به وجود آوردن و حفط نظم این مکان قابل اعتماد برای معاملات از کارگذاران خود برای هر معامله انجام شده یک کمیسیون اخذ میکند. در یک بازار مالی همواره در مقابل یک خریدار یکفروشنده وجود دارد و نیمی از معامله گران سود ونیم دیگر ضرر میکنند.
کارگذار یا بروکر : شرکتی است که با پرداخت مبلغی به بازار مالی عضو آن بازار شده و در ازای خدمات دسترسی دادن معامله گران به بازار و استفاده آنان از این سیستم قابل اعتماد برای معامله به ازای هر معامله از آنان یک حق کارگذاری (کمیسیون) دریافت میکند. کارگذار تابع قوانین بازار و تحت نظارت است و یکی از وظائف آن حسابداری مشتریان بوده و در مقابل اتاق پایاپای بورس هر لحظه جوابگو می باشد. کارگذار در سود و زیان مشتریان سهیم نیست و چون تنها منبع درآمد بروکرکمیسیونی است که به برای هر معامله انجام شده از معامله گران دریافت میکند طبیعتا ضرر مشتری برای آن به هیچوجه دلخواه نبوده و تمام سعی وتلاش خود را به کار می برد تا مشتری در معاملات بیشتر سود کند. تنها راه رشد تجاری یک کارگذار بازار مالی رضایت و سوددهی بیشتر مشتریان است که می تواند منجر به افزایش تعداد معاملات آنها و نتیجتا افزایش کمیسیون بروکرشود. این مطلب که بروکر بازار مالی سودش در سود کردن مشتریان بازار است یکی از مهمترین دلائل محبوبیت تجارت مالی می باشد.
ئی - سی - ان یا شبکه الکترونیکی معامله ارزها (ECN or Electronic Currency Networks): پس از آنکه اینترنت که در اصل یک پروژه تحقیقاتی بود برای بانکها و خبرگذاری ها و سازمانهای مالی قابل دسترس شد چند سازمان قدرتمند اقدام به ایجاد شبکه های الکترونیکی کردند که بانکها و سازمانها و شرکتهای بزرگ روی این شبکه ها به تبادل ارزها به قیمت روز می پردازند. این معاملات باید حداکثر ظرف 48 ساعت با تبادل فیزیکی آن دو ارز بین آن دو بانک ختم شوند و غیر قابل انتقال و تغییر قیمت می باشند. از معروفترین این شبکه ها که به عنوان مثال در خزانه داری بانک ملت روی رایانه های اتاق معاملات نصب می باشد رویترز است که متعلق به خبرگذاری معروف رویترز می باشد. توجه داشته باشید که این معاملات با ارقام بسیار بالا(چند میلیون دلار) و بین بانکها و سازمانهای مالی و سرمایه داران بزرگ بوده و به عنوان مثال یکی از محبوبترین آنها متعلق به شرکت iCap است که حداقل افتتاح حساب در آن یک میلیون دلار می باشد. ا ین معاملات باید ظرف 48 ساعت با مبادله فیزیکی این دو ارز بین طرف خریدار و فروشنده به پایان برسد ولی اگر نخواهید این کار را بکنید کارمزد شبانه بانکی به آن تعلق می گیرد که اگر لانگ باشید باید شما پرداخت کنید و اگر شورت باشید دریافت می کنید. دلیلش هم اینست که وقتی لانگ هستید پول بانک نزد شما است و وقتی شورت هستید درست مثل اینست که پول خود را در بانک گذاشته اید. این کارمزد بانکی مستقیما به نرخ بهره بین بانکها که از بانک مرکزی دیکته می شود بستگی دارد. مثلا در آمریکا فدرال رزرو آنرا تعیین می کند و در انگلیس Bank Of England که به آن LIBOR می گویند.
اسپات و او - تی - سی (SPOT and OTC or Over The Counter): در زبان انگلیسی اسپات به معنی "نقطه" و او - تی - سی به معنای "روی پیشخوان" است. مثلا معامله یک قوطی رب گوجه فرنگی روی پیشخوان بقالی محلتان یک معامله اسپات است چون در همان نقطه مکانی و زمانی (روی پیشخوان بقالی) معامله قطعی و مبادله انجام می شود. در واقع بقالی محل شما یک بازار اسپات است. پر واضح است که وقتی یک معامله بطور قطعی انجام شده است تغییرات قیمت کالاها در آینده هیچ تاثیری به حال معامله گران ندارد. البته غیر از رب گوجه خیلی چیزهای دیگر را هم مثل طلا می توان بطور قطعی روی پیشخوان یک بازار معامله کرد. مثلا محلی در شهر لندن هست به نام London Bullion Market که یک بازارخیلی معروف اسپات برای خرید و فروش طلا بطور فیزیکی و قطعی است و در ساعات کاری آن قیمتهای معاملات در این بازار به عنوان مرجعی برای قیمت طلا در آن لحظه محسوب می شود. این قیمت توسط تعدادی شرکتهای اطلاع رسانی از طریق اینترنت با 200 - 300 دلار در ماه قابل دسترسی است و حرکت این قیمتها با حرکت قیمتها در بازارهای مالی بسیار نزدیک و همخوان است ولی دقت داشته باشید که اینها قیمت معاملات انجام شده به شکل نقدی هستند و با آنها ترید نمی شود کرد. شبکه های الکترونیکی معامله ارزها بین بامکها هم هر کدام در واقع یک بازار اسپات است که یک آدرس فیزیکی ندارد ولی باز هم مهم است توجه به این مطلب که قیمت معاملات انجام شده در این شبکه ها متعلق به لحظاتی است که گذشته و این قیمتها فقط به عنوان مرجع قابل مشاهده اند و نه قابل معامله.
فوروارد (Forward Contract): معامله فوروارد عبارتست از تبادل کالا با پول به طوری که قیمت در لحطه عقد قرارداد فوروارد تثبیت شده و تحویل کالا پس از مدت زمان مشخصی (مثلا 30 ویا 90 روز) بعد از تاریخ عقد قرارداد است. قرارداد فوروارد ممکن است قابل انتقال و یا غیر قابل انتقال باشد و استانداردهای بسیار متفاوتی دارد. از معروفترین بازار های فوروارد در جهان LME (London Metal Exchange) بورس فلزات لندن است که قراردادهای آن قابل انتقال بوده و اخیرا از طریق اینترنت قابل دسترسی است.
فیوچرز یا قرارداد آتیه (Futures Contract): یک قرارداد برای تحویل دادن یا تحویل گرفتن چیزی با مشخصات کمی و کیفی کاملا معین و مشخص شده در قرارداد. این چیز می تواند طلا و یا یک ارز و یا شکر ویا سهام یک شرکت باشد. علاوه بر مقدار و ماهیت مورد قرارداد تاریخ و مکان تحویل کالا هم در آن مشخصا ذکر می شود. این قرارداد در یک بازار مالی مشخص (بورس) قابل واگذاری (خرید و فروش) می باشد و از این لحاظ به یک سفته شباهت دارد. با خرید یک قرارداد آتی طلا به عنوان مثال شما مالک مقدار مشخصی طلا با عیار معین هستید که در تاریخ و مکان معینی به شما تحویل خواهد شد و تا قبل از تاریخ سر رسید قرارداد می توانید آنرا بفروشید و این حق را به دیگری واگذار کنید. طبیعتا در صورتی که در زمانی که شما این قرارداد را در دست داشتید قیمت طلا بالا رفته باشد قیمت این قرارداد هم به همان شکل در هنگام فروش بالاتر است و شما از خرید و فروش آن سود می کنید. این درست مثل خرید و فروش طلا به شکل فیزیکی آن است ولی مشکل نگهداری این فلز گرانبها را ندارد. قراردادهای آتی با یک ودیعه (معمولا بین 5 تا 15 درصد ارزش واقعی قرارداد) خرید و فروش می شوند و نیازی به پرداخت کل ارزش کالا نیست از این رو مثل یک اهرم قدرت خرید سرمایه گذار را چند برابر می کنند که اصطلاحا به آن لورژ یا لورج می گویند. از آنجا که این قرارداد در بورس ها معامله می شود و بورس ها همیشه توسط دولت ها و سازمان های مالی بسیار بزرگ نظارت و تضمین می شوند بجز معاملاتی که مستقیما با یک بانک انجام شوند فیوچرز تنها راه تضمین شده ترید کالائی مثل طلا در جهان است.
دارائی پایه یا دارائی زیربنا (Underlying Asset): گفتیم که مورد قرارداد آتی می تواند هر چیزی باشد از نفت خام تا فلز مس ویا کنسانتره آب پرتقال. این چیز را که ارزش قرارداد به آن وابسته است دارائی زیربنای این قرارداد آتی می نامند.
لات (Lot): ذکر شد که کمیت و کیفیت دارائی زیربنا در قرارداد آتی کاملا مشخص شده است. کلمه لات (یا کمیت واحد و یا کمیت مبنا) اشاره دارد به حداقل مقدار قابل معامله در بازار. به عبارت دیگر شما نمی توانید کمتر از این مقدار را خرید و فروش کنید ولی می توانید مضارب صحیح این کمیت (یک لات و یا 45 لات) را ترید کنید. به همان سادگی که مثل بیسکویت را در بسته بندی های 10 تائی یا 500 گرمی میخرید و بسته بندی آنرا باز نمی کنید. در بازارهای مختلف کمیت واحد برای یک کالای معین می تواند فرق داشته باسد. مثلا یک لات طلای بورس شیکاگو 100 اونس و در بورس ما در دوبی 32 اونس (یک کیلوگرم) می باشد.
مارجین یا ودیعه قرارداد (Margin Deposit): هنگامیکه شما مثلا یک لات طلای بورس دوبی را از طریق حساب کارگذاری خود در شرکت مدیریت سرمایه تخت جمشید دوبی می خرید حتی اگر از اول قصد تحویل گرفتن آنرا نداشته باشید مسئولیت تحویل آن از طریق این کارگذاری برای بورس ایجاد شده است. به همین علت بورس ها با استفاده از روشهای ریاضی و آماری مبلغ مشخصی ودیعه از خریدار و فروشنده قرارداد اخذ می کنند که ودیعه اولیه یا ودیعه پایه نامیده ایم. این ودیعه توسط کارگذار از مشتریان دریافت شده و بلافاصله به حساب بانکی اتاق پایاپای بورس برای تضمین قرارداد واریز شده وحداقل مبلغی است که باید در تمام لحظات در این حساب بانکی موجود باشد تا حق در دست داشتن قرارداد را برای خریدار و فروشنده حفظ کند. بلافاصله پس از انجام معامله و با اولین تغییر در قیمت ودیعه طرف سود برده اضافه و ودیعه طرف متضرر شروع به تقلیل میکند. برای اینکه طرفی که ودیعه او کاهش پیدا کرده بتواند قرارداد را در دست خود حفظ کند بورس به کارگذار مجوز داده است تا ودیعه سود وزیان را با شناختی که از مشتری خود دارد محاسبه نماید. جمع این دو ودیعه همان مارجین است.
اندازه تیک (در مورد ارزها معروف به پیپ) (Tick Size): تیک واحد کوچکترین تغییر مجاز در قیمت است. در بازارهای مالی برای هر قرارداد یک تیک مشخص وجود دارد. مثلا طلا روی بورس ما در دوبی دارای یک تیک 10 سنتی است یا اندازه تیکطلا در این بورس 10 سنت است. یعنی اگر قیمت طلا در یک لحظه 800 دلار به ازای هر اونس باشد می تواند به 800.10 و یا 799.90 تغییر کند ولی نمی تواند 800.05 و یا 799.99 شود. البته تغییر قیمت لزوما یک تیک نیست و از نظر تئوری می تواند هر تعداد تیک باشد ولی نه کمتر از یک.
ارزش تیک (Tick Value): عبارتست از مبلغ پولی که معدل اندازه یک تیک قرارداد است. با ذکر مثال این مطلب بسیار ساده است. در بورس دوبی قیمت طلا به دلار برای هر اونس می باشد. گفتیم که یک لات طلا 32 اونس و تیک آن 10 سنت است. پس وقتی قیمت طلائی که شما در این بورس خریده اید 10 سنت (یک تیک) بالا می رود ارزش قراردادی که شما در دست دارید 3.2 دلار افزایش یافته است (3.2 = 32 * 10 ) زیرا قیمت یک اونس است که 10 سنت بالا رفته ولی طلائی که شما خریده بودید 32 اونس است.
لورج یا لورژ (اهرم مالی) Leverage: این بدون شک یکی از جذابترین برای سرمایه گذاران در بازار های مالی است. هم سرمایه شما و هم سود و زیان با اهرمی که توسط مشخصات قرارداد اندازه آن مشخص و تثبیت شده است چند برابر می شود که لورج سرمایه و لورج سود و زیان نام دارند. به زبان حسابداری هم ترازنامه و هم حساب سود و زیان با با این اهرم چند برابر می شوند و در صورت استفاده معقول و حساب شده از این امر با سرمایه کوچکتر می توان معاملات با ارزش تر کرد و به سود بیشتر رسید.
لورج سرمایه (Capital Leverage): این عدد از تقسیم ارزش قرارداد بر مارجین آن بدست می آید. مثلا لورج سرمایه وقتی طلای بورس دوبی را ترید می کنید عبارتست از ارزش یک لات طلا (قیمت هر اونس ضربدر 32). اگربه فرض قیمت یک اونس طلا 800 دلار باشد ازرش قرارداد 25600 = 32 * 800 و لورج سرمایه (با فرض 1800 دلار مارجین) عبارتست از 14.2 = 1800 / 25600 و لورج سرمایه وقتی طلای بورس شیکاگو (100 اونسی) را ترید کتید (با فرض 5000 دلار مارجین و 800 دلار هر اونس قیمت طلا) 16 = 100 / 80000 خواهد بود.
لورج سود و زیان(Profit & Loss Leverage): این عدد از تقسیم ارزش تیک بر اندازه تیک بدست می آید. مثلا وقتی طلای بورس دوبی را خریده اید هر 10 سنت که قیمت بالا می رود به دلیل اینکه قیمت به ازای یک اونس و حجم قرارداد شما 32 اونس است شما 3.2 = 32 * 0.10 دلار سود خواهید کرد پس لورج سود و زیان این قرارداد 32 است. به سادگی دیده می شود که به ازای یک افزایش یک دلاری در قیمت طلا سود شما 32 دلار می شود.
در مورد طلای بورس شیکاگو چون تیک 10 سنت و حجم قرارداد 100 اونس است هر 10 سنت که قیمت طلا بالا می رود سود شما 10 = 100 * 0.10 دلار و این سود به ازای یک افزایش یک دلاری در قیمت 100 دلار خواهد بود.
همانطور که دقت دارید لورج از مشخصات قرارداد ها استخراج می شود و بروکر نمی تواند در تعیین و یا تغییر آن نقشی داشته باشد.
اسپرد (Spread): در یک بازار همیشه تعدادی خریدار و تعدادی فروشنده برای هر چیز وجود دارند. این مطلب واضح است که همیشه خریدار سعی می کند ارزانتر بخرد و فروشنده مایل است با قیمت بالاتری بفروشد.
روی پلتفرمی که به یک بازار متصل است شما میتوانید این خریداران و فروشندگان را ببینید. آنها در یک صف روی پلتفرم مرتب می شوند به طوری که بالاترین پیشنهاد برای خرید سر صف خریداران و نازلترین پیشنهاد برای فروش سر صف فروشندگان قرار می گیرند. قبل از انجام هر معامله بین این دو یک تفاوت قیمت وجود دارد که به آن اسپرد می گویند. چون تعداد خریداران و فروشندگان بازار زیاد است و آنها با اینترنت به بازار وصل هستند و هر لحظه می توانند پیشنهادات خود را تغییر دهند طبیعتا این تفاوت قیمت یا اسپرد می تواند در هر ثانیه چند بار تغییر کند و نمی تواند ثابت باشد.
وقتی خریدار ویا فروشنده تصمیم به انجام یک معامله می گیرد با قیمت طرف مقابل توافق می کند و در لحظه انجام معامله در واقع این اسپرد صفر است. در سایر لحظات اسپرد هر ابزار مالی به طور طبیعی متغیر است و به عوامل مختلفی بستگی دارد ولی باز هم بروکر نمی تواند در آن دخالتی داشته باشد.
پوزیشن (موقعیت یا وضعیت) شورت (Sort Position): وقتی شما یک قرارداد آتی را می فروشید (قبل از اینکه آنرا خریده باشید) در واقع شما متعهد به تحویل آن مقدار مشخص کالا یا ارز یا سهام در یک تاریخ معین هستید. کلمه شورت در زبان انگلیسی معنای "کسر داشتن" می دهد. در واقع اگر شما یک لات طلای بورس دوبی را قبل از آنکه بخرید فروخته باشید 32 اونس طلا کسردارید و یا به انگلیسی شورت هستید. این کار (فروش قبل از خرید) را شورت سلینگ و موقعیت شما در بازار روی طلا را موقعتی کسری دار یا شورت پوزیشن می نامند. گرفتن شورت پوزیشن یا شورت سلینگ یکی دیگر از جاذبه های بی چون و چرای معامله در بازارهای مالی است زیرا به معامله گر امکان سود در زمانهائی که قیمت ها رو به پائین هستند را هم می دهد که به بازار دوسویه هم معروف است. وقتی انتطیر می رود که مثلا برابری یورودر مقابل دلار کاهش پیدا کند شما می توانید یک یا چند لات قرارداد تحویل یورو را فروخته و پس از کاهش ارزش یورو آن را بخرید و چون بالاتر فروخته و پائین تر خریده اید سود کنید.
پوزیشن (موقعیت یا وضعیت) لانگ (Long Position): وقتی شما قرارداد فیوچر را می خرید می گویند لانگ پوزیشن دارید. شاید لانگ به معنی بلند در مقابل شورت که معنای کوتاه هم می دهد علت آن باشد.
پوزیشن باز یا اپن پوزیشن(Open Position): وقتی یک قرارداد فیوچر را در دست دارید چه آنرا خریده و چه آنرا فروخته باشید دارای یک وضعیت باز یا اپن پوزیشن هستید. در این حالت سرمایه شما با نوسانات قیمت در بازار بطور لحظه ای تغییر می کند و به زبان حسابداری حساب سود و زیان شما باز است.
بستن پوزیشن (Squaring OFF): یک خرید و یک فروش روی هر قرارداد باعث می شود تا تریدر نه تعهد تحویل دادن و نه تعهد تحویل گرفتن چیزی را داشته باشد. در این حالت گفته می شود که او پوزیشن خود را بسته است. در صورت نداشتن پوزیشن باز سرمایه شما در معرض هیچ سود و زیانی قرار نداسته و بدون هیچ وقفه قابل برداشت کامل می باشد. به زبان حسابداری می توان حساب سود و زیان را بست.
چارت یا همان نمودار قیمت: قیمتها همواره در حال تغییرند. اگر دو محور عمود بر هم رسم کرده و روی محور افقی زمان و روی محور عمودی قیمت در آن زمان را قرار دهیم یک منحنی (در عمل یک خط با شکستگی های زیاد) حاصل می شود که به آن چارت یا همان نمودار قیمت می گویند. چنین نموداری را نمودار خطی (Line Chart) می نامند. نمودارخطی می تواند قیمت آخرین معامله انجام شده را نشان دهد که در این صورت یک خط مشاهده خواهید کرد و یا می تواند قیمتهای پیشنهادی برای خرید و فروش را (بید و اسک یا همان آفر) را نشان دهد که در این صورت یک جفت خط خواهید دید که تقریبا به موازات یکدیگر با یک فاصله (که همان اسپرد در آن لحظه است) حرکت می کنند.
چارت ها یا همان نمودار قیمتها می توانند از منطق های دیگری برای نمایش تغییر قیمت ها در طول زمان استفاده کنند که از معروف ترین و محبوب ترین های آن کندل استیک (Candle Stick) یا نمودار شمعی می باشد. دلیل این نامگذاری اینست که در هر واحد زمان بالای محور افقی قیمت های اولین، آخرین، بالا ترین و نازل ترین معاملات انجام شده منعکس شده و این چهار عدد به شکل یک شمع (معمولا با دو فتیله از بالا و پائین) دیده می شوند.
تایم فریم (Time Frame) به معنای بازه زمانی: بیشتر در مورد نمودار شمعی یا همان کندل استیک اهمیت دارد و عبارتست از بازه زمانی یا طول مدتی که برای رسم هر کندل به عنوان مبنا در نظر گرفته شده. مثلا نمودار کندل استیک طلا در تایم فریم یا همان بازه زمانی یک ساعت (H1) به این معناست که در شروع این یک ساعت مورد نظر، قیمت اولین معامله انجام شده روی طلا چه بوده است و در طول این یک ساعت بالاترین و نازل ترین قیمتی که طلا را خریده و یا فروخته اند چه بوده و نهایتا آخرین قیمتی که طلا با آن قیمت در این یک ساعت معامله شده چه بوده است. بالاترین قیمت نوک فتیله بالائی شمع، نازل ترین قیمت نوک فتیله پائین شمع و اولین و آخرین معامله در این تایم فریم یا بازه زمانی می تواند بالا و یا پائین شمع باشد که بستگی دارد به این مطلب که قیمت های اول و آخر این بازه زمانی نسبت به یکدیگر بالاتر و یا پائین تر بوده اند. معمولا اگر قیمت اولین معامله از قیمت آخرین معامله بالاتر باشد (یعنی قیمت در طول این تایم فریم یا بازه زمانی سقوط کرده باشد) کندل به رنگ قرمز و در حالت عکس آن کندل را به رنگ آبی یا سبز نمایش می دهند اگر چه این یک قانون نیست.
پائین ترین (کوتاه ترین) تایم فریم یا همان بازه زمانی برای چارت یا همان نمودار قیمت، تایم فریم یا بازه زمانی تیک (Tick) نام دارد که می تواند قیمت آخرین معامله انجام شده و یا تغییرات بید و اسک را نمایش دهد. کلمه تیک به معنای کوچک ترین واحد ممکنه تغییر زمان (مثل تیک عقربه ثانیه شمار ساعت) است. به همین دلیل چون در این مورد طول مدتی وجود ندارد در تایم فریم یا همان بازه زمانی تیک نمودار کندل استیک معنائی پیدا نمی کند و تیک فقط می تواند خطی باشد. سایر تایم فریم ها یا همان بازه های زمانی معمولا عبارتند از یک دقیقه (Min 1)، پنج دقیقه (Min 5)، ده دقیقه (Min 10)، پانزده دقیقه (Min 15)، نیم ساعت (Min 30)، یک ساعت (H1)، دو ساعت (H2)، چهار ساعت (H4)، هشت ساعت (H8)، روزانه (D)، هفتگی (W) وماهانه (M) اگرچه می توان هر چارت یا همان نمودار قیمت در هر تایم فریم یا همان بازه زمانی دیگری را نیز با در دست داشتن اعداد لازم ترسیم کرد.
تایم پریود برای یک چارت در یک تام فریم مشخص عبارتست از طول مدت زمانی که چارت تغییر قیمتها را نشان می دهد. اغلب نرم افزار های چارت و تحلیل این امکان را می دهند که تعداد کندل هائی را که می خواهید در تایم فریم یا همان بازه زمانی مورد نظر مشاهده کنید را انتخاب کنبد که این در واقع همان طول مدتی است که این چارت تغییر قیمت ها را پوشش داده است.
مارکت ترند یا ترند بازار که به روند بازار ترجمه شده است
وقتی به چارت یا همان نمودار قیمت در یک تایم فریم یا همان بازه زمانی مشخص و در یک پریود مشخص نگاه کنید، می توان دید که در مجموع قیمت روند صعودی و یا نزولی داشته است که به این روند ترند هم می گویند. اگر قیمت رو به بالا باشد ترندیا همان روند صعودی و در حالت عکس نزولی است.
تارگت (Target): كلمه تارگت در زبان انگلیسی به معنای هدف است. در اصطلاح فارکس و بازار مالی حد سودی است که تریدر آنرا نشانه می گیرد. مثلا ده یا پنجاه یا دویست پیپ (تیک). یک تریدر حرفه ای همیشه برای پوزیشنی که می گیرد یک تارگت یا همان حد سود دهی در نطر دارد و با رسیدن قیمت به تارگت خود که آنرا به هر روشی محاسبه کرده و به عبارت دقیق تر انتظار داشته است معمولا فورا پوزیشن خود را می بندد و سود خود را قبل از آنکه مارکت جهت خود را تغییر دهد از بازار می گیرد.
ا دامه دارد...
ولی اگر مدتی در فارکس متا تریدری یا با هر بروکرنما و پلتفرم شبیه ساز که اغلب فاقد عمق بازار هستند کار کرده اید ممکن است لازم شود اینها را بیش از یکبار بخوانید . این سیستم برای منطبق کردن ذهن شما با پلتفرم های خود و اینکه خودشان را طرف تمام معامله های غیر عادلانه و با سود یکطرفه قرار دهند بعضی تعاریف ابتدائی را وارونه جلوه داده و برخی را حتی پنهان کرده است. جایگزینی یک باور غلط یا تصحیح آن از آموزش همان مطلب توسط کسی که آنرا برای اولین بار می آموزد مشکل تر است. پس
بشو دفتر اگر همدرس مائی که درس عشق در دفتر نباشد
حافظ
اما نگرانی زیادی نباید داشت چون این دوستان قسمت عمده مطالب را بسیار ساده و بعضا تکراری خواهند یافت ولی مطمئن شوید که حداقل یکبار همه تعاریف بازار مالی را خوانده و آنرا فهمیده اید. هر سئوال یا شکی دارید لطفا با ما تماس بگیرید. به محض آنکه این تصحیحات کوچک ولی بسیار مهم را در مبانی دانش خود در زمینه تجارت مالی اعمال کردید میتوانید از سراب فارکس متاتریدری آزاد شده به دنیای واقعی بازارهای مالی قدم گذاشته و از تبحر خود در تحلیل و ترید که تا به حال در متا تریدر و امثال آن محکوم به مرگ بود استفاده کرده و از تجارت خود سود و لذت دو چندان ببرید. به یاری سر منشاء همه خوبیها!
----------------------------------------------------------------------------------------------------
بورس یا بازار مالی (Exchange): شرکت یا سازمانی است دارای نام و آدرس مشخص فیزیکی که محلی قابل اعتماد برای معامله (تبادل چیزی با چیز دیگر) کالاها ارزها و یا سهام بوده و توسط دولتها و سازمانهای مالی قدرتمند اداره و نظارت می شود. بورس در سود و زیان معاملات انجام شده سهمی ندارد و فقط برای به وجود آوردن و حفط نظم این مکان قابل اعتماد برای معاملات از کارگذاران خود برای هر معامله انجام شده یک کمیسیون اخذ میکند. در یک بازار مالی همواره در مقابل یک خریدار یکفروشنده وجود دارد و نیمی از معامله گران سود ونیم دیگر ضرر میکنند.
کارگذار یا بروکر : شرکتی است که با پرداخت مبلغی به بازار مالی عضو آن بازار شده و در ازای خدمات دسترسی دادن معامله گران به بازار و استفاده آنان از این سیستم قابل اعتماد برای معامله به ازای هر معامله از آنان یک حق کارگذاری (کمیسیون) دریافت میکند. کارگذار تابع قوانین بازار و تحت نظارت است و یکی از وظائف آن حسابداری مشتریان بوده و در مقابل اتاق پایاپای بورس هر لحظه جوابگو می باشد. کارگذار در سود و زیان مشتریان سهیم نیست و چون تنها منبع درآمد بروکرکمیسیونی است که به برای هر معامله انجام شده از معامله گران دریافت میکند طبیعتا ضرر مشتری برای آن به هیچوجه دلخواه نبوده و تمام سعی وتلاش خود را به کار می برد تا مشتری در معاملات بیشتر سود کند. تنها راه رشد تجاری یک کارگذار بازار مالی رضایت و سوددهی بیشتر مشتریان است که می تواند منجر به افزایش تعداد معاملات آنها و نتیجتا افزایش کمیسیون بروکرشود. این مطلب که بروکر بازار مالی سودش در سود کردن مشتریان بازار است یکی از مهمترین دلائل محبوبیت تجارت مالی می باشد.
ئی - سی - ان یا شبکه الکترونیکی معامله ارزها (ECN or Electronic Currency Networks): پس از آنکه اینترنت که در اصل یک پروژه تحقیقاتی بود برای بانکها و خبرگذاری ها و سازمانهای مالی قابل دسترس شد چند سازمان قدرتمند اقدام به ایجاد شبکه های الکترونیکی کردند که بانکها و سازمانها و شرکتهای بزرگ روی این شبکه ها به تبادل ارزها به قیمت روز می پردازند. این معاملات باید حداکثر ظرف 48 ساعت با تبادل فیزیکی آن دو ارز بین آن دو بانک ختم شوند و غیر قابل انتقال و تغییر قیمت می باشند. از معروفترین این شبکه ها که به عنوان مثال در خزانه داری بانک ملت روی رایانه های اتاق معاملات نصب می باشد رویترز است که متعلق به خبرگذاری معروف رویترز می باشد. توجه داشته باشید که این معاملات با ارقام بسیار بالا(چند میلیون دلار) و بین بانکها و سازمانهای مالی و سرمایه داران بزرگ بوده و به عنوان مثال یکی از محبوبترین آنها متعلق به شرکت iCap است که حداقل افتتاح حساب در آن یک میلیون دلار می باشد. ا ین معاملات باید ظرف 48 ساعت با مبادله فیزیکی این دو ارز بین طرف خریدار و فروشنده به پایان برسد ولی اگر نخواهید این کار را بکنید کارمزد شبانه بانکی به آن تعلق می گیرد که اگر لانگ باشید باید شما پرداخت کنید و اگر شورت باشید دریافت می کنید. دلیلش هم اینست که وقتی لانگ هستید پول بانک نزد شما است و وقتی شورت هستید درست مثل اینست که پول خود را در بانک گذاشته اید. این کارمزد بانکی مستقیما به نرخ بهره بین بانکها که از بانک مرکزی دیکته می شود بستگی دارد. مثلا در آمریکا فدرال رزرو آنرا تعیین می کند و در انگلیس Bank Of England که به آن LIBOR می گویند.
اسپات و او - تی - سی (SPOT and OTC or Over The Counter): در زبان انگلیسی اسپات به معنی "نقطه" و او - تی - سی به معنای "روی پیشخوان" است. مثلا معامله یک قوطی رب گوجه فرنگی روی پیشخوان بقالی محلتان یک معامله اسپات است چون در همان نقطه مکانی و زمانی (روی پیشخوان بقالی) معامله قطعی و مبادله انجام می شود. در واقع بقالی محل شما یک بازار اسپات است. پر واضح است که وقتی یک معامله بطور قطعی انجام شده است تغییرات قیمت کالاها در آینده هیچ تاثیری به حال معامله گران ندارد. البته غیر از رب گوجه خیلی چیزهای دیگر را هم مثل طلا می توان بطور قطعی روی پیشخوان یک بازار معامله کرد. مثلا محلی در شهر لندن هست به نام London Bullion Market که یک بازارخیلی معروف اسپات برای خرید و فروش طلا بطور فیزیکی و قطعی است و در ساعات کاری آن قیمتهای معاملات در این بازار به عنوان مرجعی برای قیمت طلا در آن لحظه محسوب می شود. این قیمت توسط تعدادی شرکتهای اطلاع رسانی از طریق اینترنت با 200 - 300 دلار در ماه قابل دسترسی است و حرکت این قیمتها با حرکت قیمتها در بازارهای مالی بسیار نزدیک و همخوان است ولی دقت داشته باشید که اینها قیمت معاملات انجام شده به شکل نقدی هستند و با آنها ترید نمی شود کرد. شبکه های الکترونیکی معامله ارزها بین بامکها هم هر کدام در واقع یک بازار اسپات است که یک آدرس فیزیکی ندارد ولی باز هم مهم است توجه به این مطلب که قیمت معاملات انجام شده در این شبکه ها متعلق به لحظاتی است که گذشته و این قیمتها فقط به عنوان مرجع قابل مشاهده اند و نه قابل معامله.
فوروارد (Forward Contract): معامله فوروارد عبارتست از تبادل کالا با پول به طوری که قیمت در لحطه عقد قرارداد فوروارد تثبیت شده و تحویل کالا پس از مدت زمان مشخصی (مثلا 30 ویا 90 روز) بعد از تاریخ عقد قرارداد است. قرارداد فوروارد ممکن است قابل انتقال و یا غیر قابل انتقال باشد و استانداردهای بسیار متفاوتی دارد. از معروفترین بازار های فوروارد در جهان LME (London Metal Exchange) بورس فلزات لندن است که قراردادهای آن قابل انتقال بوده و اخیرا از طریق اینترنت قابل دسترسی است.
فیوچرز یا قرارداد آتیه (Futures Contract): یک قرارداد برای تحویل دادن یا تحویل گرفتن چیزی با مشخصات کمی و کیفی کاملا معین و مشخص شده در قرارداد. این چیز می تواند طلا و یا یک ارز و یا شکر ویا سهام یک شرکت باشد. علاوه بر مقدار و ماهیت مورد قرارداد تاریخ و مکان تحویل کالا هم در آن مشخصا ذکر می شود. این قرارداد در یک بازار مالی مشخص (بورس) قابل واگذاری (خرید و فروش) می باشد و از این لحاظ به یک سفته شباهت دارد. با خرید یک قرارداد آتی طلا به عنوان مثال شما مالک مقدار مشخصی طلا با عیار معین هستید که در تاریخ و مکان معینی به شما تحویل خواهد شد و تا قبل از تاریخ سر رسید قرارداد می توانید آنرا بفروشید و این حق را به دیگری واگذار کنید. طبیعتا در صورتی که در زمانی که شما این قرارداد را در دست داشتید قیمت طلا بالا رفته باشد قیمت این قرارداد هم به همان شکل در هنگام فروش بالاتر است و شما از خرید و فروش آن سود می کنید. این درست مثل خرید و فروش طلا به شکل فیزیکی آن است ولی مشکل نگهداری این فلز گرانبها را ندارد. قراردادهای آتی با یک ودیعه (معمولا بین 5 تا 15 درصد ارزش واقعی قرارداد) خرید و فروش می شوند و نیازی به پرداخت کل ارزش کالا نیست از این رو مثل یک اهرم قدرت خرید سرمایه گذار را چند برابر می کنند که اصطلاحا به آن لورژ یا لورج می گویند. از آنجا که این قرارداد در بورس ها معامله می شود و بورس ها همیشه توسط دولت ها و سازمان های مالی بسیار بزرگ نظارت و تضمین می شوند بجز معاملاتی که مستقیما با یک بانک انجام شوند فیوچرز تنها راه تضمین شده ترید کالائی مثل طلا در جهان است.
دارائی پایه یا دارائی زیربنا (Underlying Asset): گفتیم که مورد قرارداد آتی می تواند هر چیزی باشد از نفت خام تا فلز مس ویا کنسانتره آب پرتقال. این چیز را که ارزش قرارداد به آن وابسته است دارائی زیربنای این قرارداد آتی می نامند.
لات (Lot): ذکر شد که کمیت و کیفیت دارائی زیربنا در قرارداد آتی کاملا مشخص شده است. کلمه لات (یا کمیت واحد و یا کمیت مبنا) اشاره دارد به حداقل مقدار قابل معامله در بازار. به عبارت دیگر شما نمی توانید کمتر از این مقدار را خرید و فروش کنید ولی می توانید مضارب صحیح این کمیت (یک لات و یا 45 لات) را ترید کنید. به همان سادگی که مثل بیسکویت را در بسته بندی های 10 تائی یا 500 گرمی میخرید و بسته بندی آنرا باز نمی کنید. در بازارهای مختلف کمیت واحد برای یک کالای معین می تواند فرق داشته باسد. مثلا یک لات طلای بورس شیکاگو 100 اونس و در بورس ما در دوبی 32 اونس (یک کیلوگرم) می باشد.
مارجین یا ودیعه قرارداد (Margin Deposit): هنگامیکه شما مثلا یک لات طلای بورس دوبی را از طریق حساب کارگذاری خود در شرکت مدیریت سرمایه تخت جمشید دوبی می خرید حتی اگر از اول قصد تحویل گرفتن آنرا نداشته باشید مسئولیت تحویل آن از طریق این کارگذاری برای بورس ایجاد شده است. به همین علت بورس ها با استفاده از روشهای ریاضی و آماری مبلغ مشخصی ودیعه از خریدار و فروشنده قرارداد اخذ می کنند که ودیعه اولیه یا ودیعه پایه نامیده ایم. این ودیعه توسط کارگذار از مشتریان دریافت شده و بلافاصله به حساب بانکی اتاق پایاپای بورس برای تضمین قرارداد واریز شده وحداقل مبلغی است که باید در تمام لحظات در این حساب بانکی موجود باشد تا حق در دست داشتن قرارداد را برای خریدار و فروشنده حفظ کند. بلافاصله پس از انجام معامله و با اولین تغییر در قیمت ودیعه طرف سود برده اضافه و ودیعه طرف متضرر شروع به تقلیل میکند. برای اینکه طرفی که ودیعه او کاهش پیدا کرده بتواند قرارداد را در دست خود حفظ کند بورس به کارگذار مجوز داده است تا ودیعه سود وزیان را با شناختی که از مشتری خود دارد محاسبه نماید. جمع این دو ودیعه همان مارجین است.
اندازه تیک (در مورد ارزها معروف به پیپ) (Tick Size): تیک واحد کوچکترین تغییر مجاز در قیمت است. در بازارهای مالی برای هر قرارداد یک تیک مشخص وجود دارد. مثلا طلا روی بورس ما در دوبی دارای یک تیک 10 سنتی است یا اندازه تیکطلا در این بورس 10 سنت است. یعنی اگر قیمت طلا در یک لحظه 800 دلار به ازای هر اونس باشد می تواند به 800.10 و یا 799.90 تغییر کند ولی نمی تواند 800.05 و یا 799.99 شود. البته تغییر قیمت لزوما یک تیک نیست و از نظر تئوری می تواند هر تعداد تیک باشد ولی نه کمتر از یک.
ارزش تیک (Tick Value): عبارتست از مبلغ پولی که معدل اندازه یک تیک قرارداد است. با ذکر مثال این مطلب بسیار ساده است. در بورس دوبی قیمت طلا به دلار برای هر اونس می باشد. گفتیم که یک لات طلا 32 اونس و تیک آن 10 سنت است. پس وقتی قیمت طلائی که شما در این بورس خریده اید 10 سنت (یک تیک) بالا می رود ارزش قراردادی که شما در دست دارید 3.2 دلار افزایش یافته است (3.2 = 32 * 10 ) زیرا قیمت یک اونس است که 10 سنت بالا رفته ولی طلائی که شما خریده بودید 32 اونس است.
لورج یا لورژ (اهرم مالی) Leverage: این بدون شک یکی از جذابترین برای سرمایه گذاران در بازار های مالی است. هم سرمایه شما و هم سود و زیان با اهرمی که توسط مشخصات قرارداد اندازه آن مشخص و تثبیت شده است چند برابر می شود که لورج سرمایه و لورج سود و زیان نام دارند. به زبان حسابداری هم ترازنامه و هم حساب سود و زیان با با این اهرم چند برابر می شوند و در صورت استفاده معقول و حساب شده از این امر با سرمایه کوچکتر می توان معاملات با ارزش تر کرد و به سود بیشتر رسید.
لورج سرمایه (Capital Leverage): این عدد از تقسیم ارزش قرارداد بر مارجین آن بدست می آید. مثلا لورج سرمایه وقتی طلای بورس دوبی را ترید می کنید عبارتست از ارزش یک لات طلا (قیمت هر اونس ضربدر 32). اگربه فرض قیمت یک اونس طلا 800 دلار باشد ازرش قرارداد 25600 = 32 * 800 و لورج سرمایه (با فرض 1800 دلار مارجین) عبارتست از 14.2 = 1800 / 25600 و لورج سرمایه وقتی طلای بورس شیکاگو (100 اونسی) را ترید کتید (با فرض 5000 دلار مارجین و 800 دلار هر اونس قیمت طلا) 16 = 100 / 80000 خواهد بود.
لورج سود و زیان(Profit & Loss Leverage): این عدد از تقسیم ارزش تیک بر اندازه تیک بدست می آید. مثلا وقتی طلای بورس دوبی را خریده اید هر 10 سنت که قیمت بالا می رود به دلیل اینکه قیمت به ازای یک اونس و حجم قرارداد شما 32 اونس است شما 3.2 = 32 * 0.10 دلار سود خواهید کرد پس لورج سود و زیان این قرارداد 32 است. به سادگی دیده می شود که به ازای یک افزایش یک دلاری در قیمت طلا سود شما 32 دلار می شود.
در مورد طلای بورس شیکاگو چون تیک 10 سنت و حجم قرارداد 100 اونس است هر 10 سنت که قیمت طلا بالا می رود سود شما 10 = 100 * 0.10 دلار و این سود به ازای یک افزایش یک دلاری در قیمت 100 دلار خواهد بود.
همانطور که دقت دارید لورج از مشخصات قرارداد ها استخراج می شود و بروکر نمی تواند در تعیین و یا تغییر آن نقشی داشته باشد.
اسپرد (Spread): در یک بازار همیشه تعدادی خریدار و تعدادی فروشنده برای هر چیز وجود دارند. این مطلب واضح است که همیشه خریدار سعی می کند ارزانتر بخرد و فروشنده مایل است با قیمت بالاتری بفروشد.
روی پلتفرمی که به یک بازار متصل است شما میتوانید این خریداران و فروشندگان را ببینید. آنها در یک صف روی پلتفرم مرتب می شوند به طوری که بالاترین پیشنهاد برای خرید سر صف خریداران و نازلترین پیشنهاد برای فروش سر صف فروشندگان قرار می گیرند. قبل از انجام هر معامله بین این دو یک تفاوت قیمت وجود دارد که به آن اسپرد می گویند. چون تعداد خریداران و فروشندگان بازار زیاد است و آنها با اینترنت به بازار وصل هستند و هر لحظه می توانند پیشنهادات خود را تغییر دهند طبیعتا این تفاوت قیمت یا اسپرد می تواند در هر ثانیه چند بار تغییر کند و نمی تواند ثابت باشد.
وقتی خریدار ویا فروشنده تصمیم به انجام یک معامله می گیرد با قیمت طرف مقابل توافق می کند و در لحظه انجام معامله در واقع این اسپرد صفر است. در سایر لحظات اسپرد هر ابزار مالی به طور طبیعی متغیر است و به عوامل مختلفی بستگی دارد ولی باز هم بروکر نمی تواند در آن دخالتی داشته باشد.
پوزیشن (موقعیت یا وضعیت) شورت (Sort Position): وقتی شما یک قرارداد آتی را می فروشید (قبل از اینکه آنرا خریده باشید) در واقع شما متعهد به تحویل آن مقدار مشخص کالا یا ارز یا سهام در یک تاریخ معین هستید. کلمه شورت در زبان انگلیسی معنای "کسر داشتن" می دهد. در واقع اگر شما یک لات طلای بورس دوبی را قبل از آنکه بخرید فروخته باشید 32 اونس طلا کسردارید و یا به انگلیسی شورت هستید. این کار (فروش قبل از خرید) را شورت سلینگ و موقعیت شما در بازار روی طلا را موقعتی کسری دار یا شورت پوزیشن می نامند. گرفتن شورت پوزیشن یا شورت سلینگ یکی دیگر از جاذبه های بی چون و چرای معامله در بازارهای مالی است زیرا به معامله گر امکان سود در زمانهائی که قیمت ها رو به پائین هستند را هم می دهد که به بازار دوسویه هم معروف است. وقتی انتطیر می رود که مثلا برابری یورودر مقابل دلار کاهش پیدا کند شما می توانید یک یا چند لات قرارداد تحویل یورو را فروخته و پس از کاهش ارزش یورو آن را بخرید و چون بالاتر فروخته و پائین تر خریده اید سود کنید.
پوزیشن (موقعیت یا وضعیت) لانگ (Long Position): وقتی شما قرارداد فیوچر را می خرید می گویند لانگ پوزیشن دارید. شاید لانگ به معنی بلند در مقابل شورت که معنای کوتاه هم می دهد علت آن باشد.
پوزیشن باز یا اپن پوزیشن(Open Position): وقتی یک قرارداد فیوچر را در دست دارید چه آنرا خریده و چه آنرا فروخته باشید دارای یک وضعیت باز یا اپن پوزیشن هستید. در این حالت سرمایه شما با نوسانات قیمت در بازار بطور لحظه ای تغییر می کند و به زبان حسابداری حساب سود و زیان شما باز است.
بستن پوزیشن (Squaring OFF): یک خرید و یک فروش روی هر قرارداد باعث می شود تا تریدر نه تعهد تحویل دادن و نه تعهد تحویل گرفتن چیزی را داشته باشد. در این حالت گفته می شود که او پوزیشن خود را بسته است. در صورت نداشتن پوزیشن باز سرمایه شما در معرض هیچ سود و زیانی قرار نداسته و بدون هیچ وقفه قابل برداشت کامل می باشد. به زبان حسابداری می توان حساب سود و زیان را بست.
چارت یا همان نمودار قیمت: قیمتها همواره در حال تغییرند. اگر دو محور عمود بر هم رسم کرده و روی محور افقی زمان و روی محور عمودی قیمت در آن زمان را قرار دهیم یک منحنی (در عمل یک خط با شکستگی های زیاد) حاصل می شود که به آن چارت یا همان نمودار قیمت می گویند. چنین نموداری را نمودار خطی (Line Chart) می نامند. نمودارخطی می تواند قیمت آخرین معامله انجام شده را نشان دهد که در این صورت یک خط مشاهده خواهید کرد و یا می تواند قیمتهای پیشنهادی برای خرید و فروش را (بید و اسک یا همان آفر) را نشان دهد که در این صورت یک جفت خط خواهید دید که تقریبا به موازات یکدیگر با یک فاصله (که همان اسپرد در آن لحظه است) حرکت می کنند.
چارت ها یا همان نمودار قیمتها می توانند از منطق های دیگری برای نمایش تغییر قیمت ها در طول زمان استفاده کنند که از معروف ترین و محبوب ترین های آن کندل استیک (Candle Stick) یا نمودار شمعی می باشد. دلیل این نامگذاری اینست که در هر واحد زمان بالای محور افقی قیمت های اولین، آخرین، بالا ترین و نازل ترین معاملات انجام شده منعکس شده و این چهار عدد به شکل یک شمع (معمولا با دو فتیله از بالا و پائین) دیده می شوند.
تایم فریم (Time Frame) به معنای بازه زمانی: بیشتر در مورد نمودار شمعی یا همان کندل استیک اهمیت دارد و عبارتست از بازه زمانی یا طول مدتی که برای رسم هر کندل به عنوان مبنا در نظر گرفته شده. مثلا نمودار کندل استیک طلا در تایم فریم یا همان بازه زمانی یک ساعت (H1) به این معناست که در شروع این یک ساعت مورد نظر، قیمت اولین معامله انجام شده روی طلا چه بوده است و در طول این یک ساعت بالاترین و نازل ترین قیمتی که طلا را خریده و یا فروخته اند چه بوده و نهایتا آخرین قیمتی که طلا با آن قیمت در این یک ساعت معامله شده چه بوده است. بالاترین قیمت نوک فتیله بالائی شمع، نازل ترین قیمت نوک فتیله پائین شمع و اولین و آخرین معامله در این تایم فریم یا بازه زمانی می تواند بالا و یا پائین شمع باشد که بستگی دارد به این مطلب که قیمت های اول و آخر این بازه زمانی نسبت به یکدیگر بالاتر و یا پائین تر بوده اند. معمولا اگر قیمت اولین معامله از قیمت آخرین معامله بالاتر باشد (یعنی قیمت در طول این تایم فریم یا بازه زمانی سقوط کرده باشد) کندل به رنگ قرمز و در حالت عکس آن کندل را به رنگ آبی یا سبز نمایش می دهند اگر چه این یک قانون نیست.
پائین ترین (کوتاه ترین) تایم فریم یا همان بازه زمانی برای چارت یا همان نمودار قیمت، تایم فریم یا بازه زمانی تیک (Tick) نام دارد که می تواند قیمت آخرین معامله انجام شده و یا تغییرات بید و اسک را نمایش دهد. کلمه تیک به معنای کوچک ترین واحد ممکنه تغییر زمان (مثل تیک عقربه ثانیه شمار ساعت) است. به همین دلیل چون در این مورد طول مدتی وجود ندارد در تایم فریم یا همان بازه زمانی تیک نمودار کندل استیک معنائی پیدا نمی کند و تیک فقط می تواند خطی باشد. سایر تایم فریم ها یا همان بازه های زمانی معمولا عبارتند از یک دقیقه (Min 1)، پنج دقیقه (Min 5)، ده دقیقه (Min 10)، پانزده دقیقه (Min 15)، نیم ساعت (Min 30)، یک ساعت (H1)، دو ساعت (H2)، چهار ساعت (H4)، هشت ساعت (H8)، روزانه (D)، هفتگی (W) وماهانه (M) اگرچه می توان هر چارت یا همان نمودار قیمت در هر تایم فریم یا همان بازه زمانی دیگری را نیز با در دست داشتن اعداد لازم ترسیم کرد.
تایم پریود برای یک چارت در یک تام فریم مشخص عبارتست از طول مدت زمانی که چارت تغییر قیمتها را نشان می دهد. اغلب نرم افزار های چارت و تحلیل این امکان را می دهند که تعداد کندل هائی را که می خواهید در تایم فریم یا همان بازه زمانی مورد نظر مشاهده کنید را انتخاب کنبد که این در واقع همان طول مدتی است که این چارت تغییر قیمت ها را پوشش داده است.
مارکت ترند یا ترند بازار که به روند بازار ترجمه شده است
وقتی به چارت یا همان نمودار قیمت در یک تایم فریم یا همان بازه زمانی مشخص و در یک پریود مشخص نگاه کنید، می توان دید که در مجموع قیمت روند صعودی و یا نزولی داشته است که به این روند ترند هم می گویند. اگر قیمت رو به بالا باشد ترندیا همان روند صعودی و در حالت عکس نزولی است.
تارگت (Target): كلمه تارگت در زبان انگلیسی به معنای هدف است. در اصطلاح فارکس و بازار مالی حد سودی است که تریدر آنرا نشانه می گیرد. مثلا ده یا پنجاه یا دویست پیپ (تیک). یک تریدر حرفه ای همیشه برای پوزیشنی که می گیرد یک تارگت یا همان حد سود دهی در نطر دارد و با رسیدن قیمت به تارگت خود که آنرا به هر روشی محاسبه کرده و به عبارت دقیق تر انتظار داشته است معمولا فورا پوزیشن خود را می بندد و سود خود را قبل از آنکه مارکت جهت خود را تغییر دهد از بازار می گیرد.
ا دامه دارد...
نظر