مسئله ارزیابی ریسک و بازده در بازار فارکس بسیار پیچیده است. به دلیل عدم ثبات شرایط بازار، یافتن پاسخ صحیح بسیار دشوار است. از این نظر، ریسک و بازده در معاملات فارکس مشابه آب و هوا است، به این معنی که هیچ قانونی وجود ندارد، فقط تخمین زده می شوند.
رایج ترین توصیه در مورد ریسک و بازده به ما می گوید که نسبتی را که کمتر از 2:1 نباشد، اِعمال کنیم. این بدان معناست که باید تعداد پیپ هایی را که می خواهیم به دست آوریم، نگاه کنیم و آن را بر دو تقسیم کنیم. نتیجه مقداری است که ما به خطر خواهیم انداخت. یعنی با فرض اینکه دنبال سود 200 هستیم، استاپ ما 100 می شود.
در ابتدا، با توجه به اینکه ما باید فقط چهار بار از ده بار حق داشته باشیم تا به سود برسیم، به نظر می رسد که مانند یک طلسم عمل می کند. با این حال، پیدا کردن کسی که واقعاً این را در درازمدت با موفقیت به کار برده باشد، بسیار سخت است. و در حالی که نظریهپردازانی که هرگز هیچ ریسکی نکردهاند یا درآمد اصلیشان به معاملات فارکس وابسته است، سریعاً این روش را پیشنهاد میکنند، تقریباً غیرممکن است کسی را پیدا کنید که از این روش دو به یک برای تضمین منبع اصلی درآمد خود استفاده کند.
این مسئله را میتوان عمدتاً با این واقعیت توضیح داد که کسانی که از طریق معامله امرار معاش نمیکنند، نمیتوانند ببینند که بازار فارکس هیچ بازدهی ندارد، و صرفاً مستلزم ریسک است. بازارها بسیار متغیر هستند و به ندرت امیدها و انتظارات شما را برآورده می کنند. بیایید بگوییم که ما 50 امتیاز شرط می بندیم و هدف ما کسب 100 امتیاز است. در ابتدا سود و زیان شناور تا 99+ افزایش می یابد و همه چیز خوب خواهد بود. اکنون، ما این روش را دنبال می کنیم و برای رسیدن به هدف خود ایستاده ایم تا یک معامله سودآور دیگر را انجام دهیم. با این حال، بازار به طور غیرمنتظره ای متوقف می شود و به عقب می رود. تجارت بسیار سودآور پس از آن فقط معکوس می شود. در حالی که به نظر می رسد ما تنها 50 امتیاز از دست داده ایم، اما در حقیقت از 149 امتیاز محروم هستیم، چون 50 امتیاز خود و 99 امتیازی را که نتوانسته ایم، کسب کنیم، را از دست داده ایم. متأسفانه واقعیت خشن معاملات فارکس اینگونه است.
آن چه می توان نتیجه گرفت این واقعیت است که ما هرگز نمی توانیم پاداش را در معاملات فارکس پیش بینی کنیم. بلکه بهترین چیزی که می توانیم به آن امیدوار باشیم، تنظیم ریسک است.
منبع
رایج ترین توصیه در مورد ریسک و بازده به ما می گوید که نسبتی را که کمتر از 2:1 نباشد، اِعمال کنیم. این بدان معناست که باید تعداد پیپ هایی را که می خواهیم به دست آوریم، نگاه کنیم و آن را بر دو تقسیم کنیم. نتیجه مقداری است که ما به خطر خواهیم انداخت. یعنی با فرض اینکه دنبال سود 200 هستیم، استاپ ما 100 می شود.
در ابتدا، با توجه به اینکه ما باید فقط چهار بار از ده بار حق داشته باشیم تا به سود برسیم، به نظر می رسد که مانند یک طلسم عمل می کند. با این حال، پیدا کردن کسی که واقعاً این را در درازمدت با موفقیت به کار برده باشد، بسیار سخت است. و در حالی که نظریهپردازانی که هرگز هیچ ریسکی نکردهاند یا درآمد اصلیشان به معاملات فارکس وابسته است، سریعاً این روش را پیشنهاد میکنند، تقریباً غیرممکن است کسی را پیدا کنید که از این روش دو به یک برای تضمین منبع اصلی درآمد خود استفاده کند.
این مسئله را میتوان عمدتاً با این واقعیت توضیح داد که کسانی که از طریق معامله امرار معاش نمیکنند، نمیتوانند ببینند که بازار فارکس هیچ بازدهی ندارد، و صرفاً مستلزم ریسک است. بازارها بسیار متغیر هستند و به ندرت امیدها و انتظارات شما را برآورده می کنند. بیایید بگوییم که ما 50 امتیاز شرط می بندیم و هدف ما کسب 100 امتیاز است. در ابتدا سود و زیان شناور تا 99+ افزایش می یابد و همه چیز خوب خواهد بود. اکنون، ما این روش را دنبال می کنیم و برای رسیدن به هدف خود ایستاده ایم تا یک معامله سودآور دیگر را انجام دهیم. با این حال، بازار به طور غیرمنتظره ای متوقف می شود و به عقب می رود. تجارت بسیار سودآور پس از آن فقط معکوس می شود. در حالی که به نظر می رسد ما تنها 50 امتیاز از دست داده ایم، اما در حقیقت از 149 امتیاز محروم هستیم، چون 50 امتیاز خود و 99 امتیازی را که نتوانسته ایم، کسب کنیم، را از دست داده ایم. متأسفانه واقعیت خشن معاملات فارکس اینگونه است.
آن چه می توان نتیجه گرفت این واقعیت است که ما هرگز نمی توانیم پاداش را در معاملات فارکس پیش بینی کنیم. بلکه بهترین چیزی که می توانیم به آن امیدوار باشیم، تنظیم ریسک است.
منبع