آیا تا به حال توانسته اید، وقتی سر و صدای زیادی وجود دارد، به چیزی گوش دهید؟آیا تا به حال توانسته اید، وقتی یک گروه راک در حال نواختن است، به راحتی فکر کنید؟تا به حال توانسته اید در میان سروصدا و قیل و قال، با صدای بلند صحبت کنید یا شنیده شوید؟یا زمانی که در یک زمین فوتبال یا راگبی هستید که تماشاچیان در آن، در حال تشویق و هیاهو هستند، می توانید روی چیزی تمرکز کنید؟
بازار نیز هر روز سر و صدای زیادی ایجاد می کند. سروصدایی که روند فکری سرمایهگذار کوشا، کسی که میخواهد نگاهی بلندمدت به روند بازار داشته باشد، تحلیل کند، تامل کند و قدم بعدی خود را بردارد، را مختل میکند.
با این حال، برای سرمایه گذار کوتاه مدت، سر و صدا مسئله ای با اهمیت است. معامله گر روزانه با گوش دادن به سر و صدا پول خود را به دست می آورد. سر و صدا برای چنین سرمایه گذارانی درآمد ایجاد می کند. سر و صدا منعکس کننده نوسانات موجود در بازار است که ناشی از انتشار اخبار مربوط به تصمیمات دولت، اعلام سیاست، تصمیم هیئت مدیره یک شرکت و غیره است، حتی قبل از اینکه بتوان آن را کاملا درک کرد.
این زمانی است که سرمایهگذاران کوتاهمدت یا معاملهگران روزانه بر اساس آنچه عقیده دارند، میشنوند و میبینند، عمل میکنند. اغلب آنها اشتباه می کنند. اما اگر به آنها کمک می کند تا در کوتاه مدت کمی پول به دست آورند، چرا باید نگران باشند؟آنها بازیگران زیادی در بازار هستند که می خواهند تا تنور گرم است، نان را بچسبانند و نمی توان آنها را سرمایه گذار به معنای واقعی نامید.
سرمایه گذار مبتنی بر ارزش نسبت به عوامل سروصدا محتاط است. او در واقع آن را نادیده می گیرد. او تحت تأثیر هیجانات یا احساسات ناگهانی بازار قرار نمی گیرد. این اصول یک شرکت و چشم اندازهای آینده آن است که برای او مهم است. آنچه اهمیت دارد، چشم انداز بلندمدت چیزی است که شرکت می تواند به آن تبدیل شود، بخش ویژه ای که اشغال خواهد کرد یا نوع سهم بازاری که پتانسیل آن را دارد. سر و صدای بازار برای سرمایه گذار مبتنی بر ارزش کمترین اهمیت را دارد. او می داند که کشتی های خالی بیشترین صدا را ایجاد می کنند.
چنین سرمایهگذاری مبتنی بر ارزشی ترجیح میدهد نمودارهایی که روندها را نشان میدهند، در نظر بگیرد. تحقیق کنید و اصول فاندامنتال و شرایط صنایع، مدیریت شرکت و اعتباری که اعضای هیئت مدیره و مروجین آن دارند، نظام اعتقادی و انطباق آنها با هنجارهای حکومتی، چشم انداز آنها و اعتقاد به رویاهایشان و به طور خلاصه، ارزش ذاتی شرکت که فراتر از هر سر و صدای بازار بود را در نظر داشته باشید.
بنابراین، چیزی به عنوان بهترین استراتژی وجود ندارد. در نهایت بستگی به این دارد که چه کسی هستید و چه هدفی را برای دستیابی به آن در نظر گرفته اید. بازار به اندازه کافی بزرگ است که انواع سرمایه گذاران را در خود جای دهد.
اکنون به شما بستگی دارد که استراتژی خود را انتخاب کنید و هوشمندانه پول در بیاورید.
منبع
بازار نیز هر روز سر و صدای زیادی ایجاد می کند. سروصدایی که روند فکری سرمایهگذار کوشا، کسی که میخواهد نگاهی بلندمدت به روند بازار داشته باشد، تحلیل کند، تامل کند و قدم بعدی خود را بردارد، را مختل میکند.
با این حال، برای سرمایه گذار کوتاه مدت، سر و صدا مسئله ای با اهمیت است. معامله گر روزانه با گوش دادن به سر و صدا پول خود را به دست می آورد. سر و صدا برای چنین سرمایه گذارانی درآمد ایجاد می کند. سر و صدا منعکس کننده نوسانات موجود در بازار است که ناشی از انتشار اخبار مربوط به تصمیمات دولت، اعلام سیاست، تصمیم هیئت مدیره یک شرکت و غیره است، حتی قبل از اینکه بتوان آن را کاملا درک کرد.
این زمانی است که سرمایهگذاران کوتاهمدت یا معاملهگران روزانه بر اساس آنچه عقیده دارند، میشنوند و میبینند، عمل میکنند. اغلب آنها اشتباه می کنند. اما اگر به آنها کمک می کند تا در کوتاه مدت کمی پول به دست آورند، چرا باید نگران باشند؟آنها بازیگران زیادی در بازار هستند که می خواهند تا تنور گرم است، نان را بچسبانند و نمی توان آنها را سرمایه گذار به معنای واقعی نامید.
سرمایه گذار مبتنی بر ارزش نسبت به عوامل سروصدا محتاط است. او در واقع آن را نادیده می گیرد. او تحت تأثیر هیجانات یا احساسات ناگهانی بازار قرار نمی گیرد. این اصول یک شرکت و چشم اندازهای آینده آن است که برای او مهم است. آنچه اهمیت دارد، چشم انداز بلندمدت چیزی است که شرکت می تواند به آن تبدیل شود، بخش ویژه ای که اشغال خواهد کرد یا نوع سهم بازاری که پتانسیل آن را دارد. سر و صدای بازار برای سرمایه گذار مبتنی بر ارزش کمترین اهمیت را دارد. او می داند که کشتی های خالی بیشترین صدا را ایجاد می کنند.
چنین سرمایهگذاری مبتنی بر ارزشی ترجیح میدهد نمودارهایی که روندها را نشان میدهند، در نظر بگیرد. تحقیق کنید و اصول فاندامنتال و شرایط صنایع، مدیریت شرکت و اعتباری که اعضای هیئت مدیره و مروجین آن دارند، نظام اعتقادی و انطباق آنها با هنجارهای حکومتی، چشم انداز آنها و اعتقاد به رویاهایشان و به طور خلاصه، ارزش ذاتی شرکت که فراتر از هر سر و صدای بازار بود را در نظر داشته باشید.
بنابراین، چیزی به عنوان بهترین استراتژی وجود ندارد. در نهایت بستگی به این دارد که چه کسی هستید و چه هدفی را برای دستیابی به آن در نظر گرفته اید. بازار به اندازه کافی بزرگ است که انواع سرمایه گذاران را در خود جای دهد.
اکنون به شما بستگی دارد که استراتژی خود را انتخاب کنید و هوشمندانه پول در بیاورید.
منبع