اطلاعیه

بستن

راهنمای فروم - حتما بخوانید

با سلام

قابل توجه کاربران محترم تالار گفتگو

قبل از ارسال پست یا ایجاد موضوع جدید، تاپیک قوانین و راهنمای فروم را مطالعه نمائید.

کاربران و مخصوصا تازه واردین لطفا دقت باشید که هرگونه پیشنهاد مدیریت سرمایه یا فروش تحلیل و یا برگزاری کلاس و ... که خارج از محیط عمومی فروم باشد را به هیچ عنوان بدون تحقیق و کسب اطلاعات کامل و کافی دنبال نکنید در غیر این صورت مسئولیت و عواقب آن بر عهده خود شخص می باشد.

همچنین لازم به ذکر است مسئولیت ارتباطات خارج از پست های عمومی فروم اعم از پیام خصوصی یا چت یا دیداری یا شنیداری با سایر اعضای فروم کاملا با خود اعضا هست و وارد کردن آن به صورت عمومی در فروم ممنوع است. برای امنیت بیشتر جهت گرفتن پاسخ سوالات خود از انجمنها استفاده نمایید.

دوستان توجه داشته باشند که تمامی بخش های اختصاصی و عمومی فروم کاملا رایگان بوده و به هیچ عنوان نیاز به پرداخت وجه به هیچ کس برای باز شدن دسترسی نیست.

منتها به این دلیل که در این بخش ها معمولا کار تیم ورک و گروهی انجام میشود، مناسب ورود افراد با شرایط خاصی است که مدیر آن بخش تعیین میکند و برای همه افراد کارایی ندارد چون مستلزم بر عهده گرفتن مسئولیت یا دانش کافی در آن حوزه می باشد.

لذا ضمن پوزش از کاربرانی که تقاضای دسترسی آن ها به بخش های اختصاصی توسط مدیران بخش رد میشود، توصیه میکنیم که پس از فراگیری موضوعات عمومی و تخصصی فراوانی که در روی فروم قرار دارد چنانچه برنامه ویژه ای برای کار در بخش های اختصاصی و کار گروهی دارند آن را مکتوب برای مدیران هر بخش بنویسند و سپس اقدام به درخواست دسترسی بکنند.


با احترام
مشاهده بیشتر
مشاهده کمتر

دستیار معامله گر

بستن
این موضوع بسته شده است
X
X
 
  • فیلتر کردن
  • زمان
  • نمایش
پاک کردن همه
پست های جدید

  • #76
    نوشته اصلی توسط Seyedi نمایش پست ها
    جناب مهرداد ممنون از تحلیل های زیبایتان. تجربه شخصی شما کدام الگوها را موفق تر دیده است. لطفا به ترتیب اهمیت ذکر کنید. سپاس بسیار.
    سلام دوست عزیز
    خوب در جواب سوال شما باید بگم که اصولا باید در جهت روند معامله کرد و بدین منظور بهتر است روند را شناسایی کنیم ،همه میدونیم که روند ارایشی از سقف ها و کف هاست که در یک جهت از بازار شکل میگیرند و باعث افزایش و یا کاهش قیمت میگردند...
    یکی از مهمترین مفاهیم در روند ها این است که بدانیم یک روند چطور اغاز میشه و چطور پایان می یابد ،به عنوان مثال روند صعودی وقتی شروع میشه که ما شاهد ایجاد یک کف بالاتر در قیمت باشیم که این یک چراغ هشدار برای ما است و تایید اغاز روند این است که سقف قبل بشکند....
    از طرف دیگه پایان روند صعودی هم به همین ترتیب به این شکل هشدار داده میشود که در قیمت شاهد سقف پایینتر باشیم و تایید اتمام روند صعودی این هست که قیمت کف قبل را بشکنه ...
    لازم به ذکر است که الگوی ab=cd الگوی پایه ای برای همه الگوهای هارمونیک است و بر اساس تعریف روند و اصلاح فراوانترین و پرسود ترین الگو به شمار میرود...
    تو قوانین موجی میدانیم که موج 3 از همه قوی تر است پس باید دنبال الگو هایی باشیم که بتوانیم در جهت روند در این موج ترید کنیم پس الگوهایی که از موج 1 و 2 ساخته بشوند قویترین الگو ها هستند که به ترتیب میتوانیم به الگوهای بت و گارتلی اشاره کنیم (که به این دو الگو الگوی ادامه دهنده روند میگویند،البته ما گارتلی و بت بازگشتی هم داریم که از موج a و b تشکیل مشوند که بعد از آنها هم منتظر تشکیل یک 5 موجی هستیم برای تشکیل اصلاح مسطح،3-3-5) ...به عبارت بهتر ما در این الگو ها هشدار تغییر روند را شاهد بوده ایم و به امید تایید تغییر روند وارد میشویم که میشود سوار شدن به موج 3 ...پس این دو الگو معمولا ویرانگر هستند...البته واژه ی ویرانگر یک واژه نسبی است و بستگی دارد به این که در چه درجه ای از موج باشیم ...
    الگوهای بعدی که مهم هستند الگوهایی هستند که در انتهای روند شکل میگیرند و اینها هم با همان تعریف هشدار و تغییر روند به ما جهت سود رسانی کمک میکنند ...این الگو ها معمولا در موج 5 تشکیل میشوند که میتوان از جمله به پروانه ،کرب و دیپ کرب ،ALT BAT و شارک اشاره نمود...این الگوها معمولا در نقطه پایان روند تشکیل میشوند و به ما اجازه میدهند در جهت روند جدید وارد شویم که البته ریسک ترید در این الگوها بالاتر است...
    البته الگوهای هارمونیک ممکن است در موقعیت های دیگر هم تشکیل بشوند به شرطی که امواجی که با هم ترکیب میکنیم تا این الگو ها را بسازند هم درجه باشند و قانون همانندی و تعادل بین آنها رعایت شده باشد که این موردی مهم است در شناسایی همه الگوهای موجی....

    قدرت سنجی گامهای حرکتی بازار برای موفقیت در ترید بسیار مهم است و با عنوان این مورد میتوان به الگوهای ولفی(
    three drive patternیا الگوی سه حمله) هم اشاره کرد که در نهایت نشان دهنده خستگی در بازار هستند و خبر از احتمال وارد شدن معامله گران طرف دیگر را میدهند که هر چند در کل دارای ساختار اصلاحی است و یک زیگزاگ دو گانه یا سه گانه را مشخص میکند اما حرکتی است که میتوان آن را کانال کشی کرد و در طول کانال معامله نمود......
    به شخصه به مثلث های قطری پایانی (ending diagonal ) علاقه بیشتری دارم زیرا هر چند تشکیل این مثلت ها زمان بر است و به ندرت در بازار شکل میگیرند ولی معمولا در انتهای روند تشکیل میشوند (موج 5 ) و مشخصه جالب آنها این است که حرکت بعدی این الگوهای الیوتی بسیار قوی است و کل طول مثلث در نصف مدت زمان تشکیل آن اصلاح میشود...(این مورد هم تاییدی است به عجول بودن انسان که دوست دارد زود تکلیف ترید مشخص شود..)

    الگوهای کلاسیک هم هستند که از جمله به مهمترین آنها میتوان به پرچم ،کنج،سر وشانه و....اشاره نمود...
    اگر به قوانین موج آشنا باشیم بهتر میتوانیم از الگوها بهره ببریم چون تنها قوانین موج است که ظهور و بروز و اتمام و اشباع روند را با احتمال بالا تشخیص میدهند،بقیه قوانین احتمال خطا دارند...
    امید که توانسته باشم به شما کمکی بکنم و توضیحات بنده مثمر ثمر باشد...
    موفق باشید

    نظر


    • #77
      نوشته اصلی توسط Mehrdad نمایش پست ها

      سلام دوست عزیز
      خوب در جواب سوال شما باید بگم که اصولا باید در جهت روند معامله کرد و بدین منظور بهتر است روند را شناسایی کنیم ،همه میدونیم که روند ارایشی از سقف ها و کف هاست که در یک جهت از بازار شکل میگیرند و باعث افزایش و یا کاهش قیمت میگردند...
      یکی از مهمترین مفاهیم در روند ها این است که بدانیم یک روند چطور اغاز میشه و چطور پایان می یابد ،به عنوان مثال روند صعودی وقتی شروع میشه که ما شاهد ایجاد یک کف بالاتر در قیمت باشیم که این یک چراغ هشدار برای ما است و تایید اغاز روند این است که سقف قبل بشکند....
      استاد شیرانی عزیز...
      میخواستم از شما عزیز و دیگر اساتید بازار که با حوصله و ریزبینی علم خود را در اختیار دوستان قرار میدن تشکر کنم. حضور دوستانی مثل شما الگوی "حرفه ای گری یک استاد" برای بسیاری افراده که از استاد بودن فقط لقبشو یدک میکشن... باز هم ممنون از تمام تحلیلها و توضیحات با حوصله، دقیق و آموزندتون.

      نظر


      • #78
        سلام

        جناب شیرانی عزیز

        من هم بنوبه خودم از شما بابت تحلیل های زیبایتان تشکر میکنم.حقیقتا تحلیل های زیبای شما اعتماد بنفس خوبی بما میدهد و با خیالی آسوده تر ترید میکنیم.لقب استادی برازنده شماست دوست عزیز.
        امیدوارم در همه مراحل زندگی موفق باشید .
        برای شما بهترینها را آرزومندم
        اولین و کارآمد ترین و موثر ترین روش جهت ورود به بازار ، ورود در بالای خطوط حمایت و در زیر خطوط مقاومت می باشد. این اولین ، مهمترین و پر کاربرد ترین درسی است که یک تریدر باید بیاموزد.

        نظر


        • #79
          سلام و درود بسیار

          مهرداد عزیز
          استاد گرامی:

          حقیقتا من خیلی به شمارش امواج وارد نیستم.میخواستم بدانم با فرض شمارش امواج بشرح تصویر پین بار بزرگ را چگونه بحساب بیاوریم؟
          ممنون میشوم راهنمایی بفرمایید.



          با آرزوی بهترینها برای شما دوست گرانقدر
          اولین و کارآمد ترین و موثر ترین روش جهت ورود به بازار ، ورود در بالای خطوط حمایت و در زیر خطوط مقاومت می باشد. این اولین ، مهمترین و پر کاربرد ترین درسی است که یک تریدر باید بیاموزد.

          نظر


          • #80
            نوشته اصلی توسط bears hunter نمایش پست ها
            سلام و درود بسیار

            مهرداد عزیز
            استاد گرامی:

            حقیقتا من خیلی به شمارش امواج وارد نیستم.میخواستم بدانم با فرض شمارش امواج بشرح تصویر پین بار بزرگ را چگونه بحساب بیاوریم؟
            ممنون میشوم راهنمایی بفرمایید.



            با آرزوی بهترینها برای شما دوست گرانقدر
            سلام و عرض ادب خدمت شما
            ممنون که بنده را مورد لطف قرار میدهید ولی لفظ استاد برای بنده بسی ثقیل است و خود را لایق ان نمیدانم ،من کوچک همه اساتید و دوستان عزیز هستم و خوشحالم که در محضر شما کسب فیض میبرم...
            برای شمارش امواج باید در مرحله اول موج را بشناسیم
            موج: فاصله بین هر تغییر جهت قیمت تا تغییر جهت دیگر را موج گوییم
            پس باید بتوانیم تغییر جهت ها را تشخیص دهیم،تغییر جهت ها در نقاطی انجام میشود که ما به آنها پیوت گوییم که این پیوت ها در نقاطی از بازار شکل میگیرند که در اصطلاح ما دارای فراکتال هستیم و منتظریم از آنجا قیمت تغییر جهت دهد لذا باید فراکتالها را بشناسیم....
            فراکتالها ساختارهای ریاضی هستند که در مقیاس کوچک خود را تا بینهایت تکرار میکنند ،یک الگوی فراکتالی در هر تایم فریم دارای حد اقل 5 میله (بار ) است که در ان میله وسطی دارای لو پایین تر نسبت به دو میله کناری است (فراکتال پایین )یا میله وسطی دارای های بالاتر از دو میله کناری است(فراکتال بالا)...
            وقتی یک فراکتال بالا را تشخیص دادیم منتظر فراکتال پایین هستیم و دو فراکتال بالا یا دو فراکتال پایین نمیتوانند پشت سر هم قرار بگیرند البته یک فراکتال میتواند هم فراکتال بالا باشد و هم فراکتال پایین...
            به تصویر زیر دقت بفرمایید:

            خوب حالا برمیگردیم به چارت آزی دلار و بررسی آن .....
            ر
            نقطه ی A فراکتال بالا است و چون همزمان فراکتال پایین نیست پس منتظر فراکتال پایین هستیم که اگر جلو برویم به نقطه B میرسیم که یک فراکتال پایین است و به همین ترتیب بعد از آن منتظر فراکتال بالا هستیم که به نقطه C
            میرسیم !!!! پس شدو (پین بار )اصلا فراکتال نیست که بخواهیم به عنوان پیوت به حساب بیاریمش و برچسب ساختاری بهش بدیم.....
            مورد بعد این هست که چارتی که ما برای شمارش استفاده میکنیم باید دارای تناسب باشد به معنی اینکه یک حرکتی که به عنوان یک الگوی موجی در نظر میگیریم باید جزو دو دسته زیر قرار بگیرد :
            1-DIRECTIONAL ACTION یا D.A که در ان هیج موجی بیشتر از 62 درصد اصلاح نمیشود و کل ساختار به عنوان قطر یک مربع ( مستطیل ) با انحراف معیار 25 درصد قرار میگیرد
            2-NON DIRECTIONAL ACTION یا N.D.A
            که در ان هر موج بیش از 62 درصد اصلاح میشود و کل حرکت حول خط مرکزی یک مربع با انحراف معیار 25 درصد نوسان میکند...
            حرکت نزولی که در چارت با یک مستطیل مشخص کردم یک حرکت D.A است و اگر از پین بار استفاده کنیم طبق تعریف نمیتواند جزو D.A باشد و الگوی ما تناسب خود را از دست میدهد بنا بر این بهتر است در نظر گرفته نشود
            سخن آخر اینکه این پین بار ها در تایم های پایین تشکیل میشوند و هیچ موج شماری تنها در یک تایم نمیتواند صحیح باشد بلکه باید الگو های موجی را درتایم های مختلف دنبال کرد و درگیر این نوسانات و نویز ها نشد....
            امید که توضیحات
            در درجه اول صحیح بوده و راهکاری برای شما باشند
            موفق باشید.....

            نظر


            • #81
              سلام

              مهرداد عزیز:

              ممنون از توضیحات خوب و کامل.
              بابهترین آرزوها
              اولین و کارآمد ترین و موثر ترین روش جهت ورود به بازار ، ورود در بالای خطوط حمایت و در زیر خطوط مقاومت می باشد. این اولین ، مهمترین و پر کاربرد ترین درسی است که یک تریدر باید بیاموزد.

              نظر


              • #82
                نوشته اصلی توسط Mehrdad نمایش پست ها
                سلام
                سه بخش هر معامله عبارتند از:
                1.تجزیه و تحلیل نمودارهای قیمت
                2.تدوین یک طرح معاملاتی
                3.مدیریت معامله
                قبل از معامله همیشه از خود بپرسید :ایا یک الگوی موجی که به رسمیت بشناسم ،مشاهده میکنم؟؟
                سه فاز مدیریت ریسک عبارتند از :کاهش خطر(انتخاب استاپ لاس)
                حذف خطر(انتخاب نقطه مناسب برای استاپ لاس به نحوی که قیمت در صورت رسیدن به استاپ کلیه تجزیه و تحلیل نموداری شما نقض شود)
                محافظت از سودهای اشکار(جابجایی استاپ لاس و تریل کردن همراه با حرکت قیمت...)
                با رعایت موارد بالا و قدرت تجزیه و تحلیل نموداری شما درصد موفقیت در هر ترید بینهایت افزایش می یابد و ترید کردن به لذت بخش ترین کار برای شما تبدیل خواهدشد....
                نکته کلیدی:تا امواج را در نمودار خود تشخیص نداده اید هرگز دست به معامله نزنید!!!!!...،،
                نوشته اصلی توسط Mehrdad نمایش پست ها
                سلام
                همیشه موج یک را در تریدهایمان از دست میدهیم!!!! فاندامنتال و تکنیکال نمیتوانند شروع موج یک را به ما نشان دهند،موج 2 شروع میشود و ما تردید داریم که وارد بشویم یا نه برای انتهای موج 2 برنامه ریزی میکنیم :از 50 درصد قیمت برمیگردد....نه از 62 درصد برمیگردد...قیمت پایین میرود و 78 درصد را هم رد میکند و به 88.6 درصد میرسد....نمیدانیم چه کنیم یاد جمله گلن نلی می افتیم که وقتی موج 2 نسبت 78 درصد را رد کند مشکوک میشود(اصلاحهای بیش از 78 درصد مشکوک هستند و حتی به واگرایی ها هم نمیتوان بها داد...)
                هنوز وارد بازار نشده ایم و تردید داریم ..تا الان یک سقف بالاتر در قیمت دیده ایم و به نظر یک کف بالاتر هم داریم تئوری داو به ما میگوید برای تایید روند باید سقف قبل بشکند(در روند صعودی)...پس هنوز جرات نمیکنیم وارد شویم منتظر میمانیم تا سقف قبل بشکند!!!!در همین گیر و دار و شک سراغ هارمونیک میرویم و میبینیم گارتلی و یا بت هم تشکیل شده و واگرایی هم داریم باز یاد جمله نیما در کتابش میافتیم که واگرایی در سطوح غیر مهم سوخته میشود....پس هنوز ترید میکنیم !!! سراغ تحلیل زمانی میرویم و عکسی از چارت میگیریم و میزنیم توی تاپیک تحلیهایمان تا چنتا لایک بگیریم و دل خوش بشویم....سقف قبل شکسته میشود،با عجله میخواهیم وارد شویم :ریسک به ریوارد نمیخورد ،پلن مدیریت سرمایه انگار میخواهد جلوی سودها ما را بگیرد!!!با خود میگوییم لعنت به این چارت و بازار ،از نوشتن پلن و زمانی که برای آن صرف کرده ایم دلزده میشویم ،،،قیمت همچنان با شتاب بالا میرود و نسبت 100 درصد موج 1 را هم رد میکند ...بالاخره با دور زدن پلن مدیریت سرمایه و ریسک به ریوارد و...وارد میشویم اما موج 4 شروع شده!!!این موج برای تریدر دام بلاست،صبر خود را از دست میدهیم ...50پیپی هم تو ضرریم شروع میکنیم به تفسیر موج 4:
                احتمالا فلت است!قیمت پایین میرود،،،نه زیگزاگ است! زمان بر میشود...احتمالا مثلث است،سر و شانه است،سقف دو قلو و.........ساعت به 19 روز میرسد و روند جان خود را از دست داده و ما 100 پیپ در ضرریم ....به منابعی که تا کنون مطالعه کردیم و زمانی که صرف کردیم فکر میکنیم ،به پوچی میرسیم....از زمین و زمان خسته میشویم و سعی میکنیم ضررمان را جبران کنیم به سراغ جفت ارز دیگری میرویم و خلاف پلن ترید میکنیم و ضرری دیگر....تصمیم میگیریم فردا به محض دیدن موج 1 وارد شویم !!!! با خود میگوییم چرا اکثرا موج 3 را از دست میدهند برای ترید؟؟؟!!؟؟!!!؟؟؟
                چرا همه استراتژی ها اکثرا در روند های رنج جواب بهتری میدهند؟؟؟
                چرا اکثر ابزار های تحلیل دنبال برگشت روند هستند؟؟؟
                چطور میتوان روند های قوی را شکار کنیم و قویترین موج را ترید کنیم؟؟؟
                چرا و چرا و چرا؟؟؟؟؟
                ببخشید نظم تاپیک را به هم زدم این مروری بود بر ترید ها و وقتی که پای چارت اکثر ما هر روز هدر میدهیم بدون بهره وری کافی ،بدون نتیجه و با فرسایش روح و جسم...
                راستی چه باید کرد؟؟؟
                سلام استاد،
                به بهانه این جمله شما در تاپیک دیگر،
                "من مدتی از تحلیل گری به دور بودم ولی راسش اینکه عیبی را ببینی و نگی را خیانت میدونم...
                ایشالله که موفق باشی تو ترید هات
                تا میتونی از تحلیل فاصله بگیر !!!!!!!"


                یاد مطلبی دیگر که از شما خوانده بودم افتادم و بعد از کلی جستجو در یک تاپیک غیر از تاپیک خودتان دیدم.(ببخشید نظم تاپیک را به هم زدم این مروری بود بر ترید ها و وقتی که پای چارت اکثر ما هر روز هدر میدهیم بدون بهره وری کافی ،بدون نتیجه و با فرسایش روح و جسم...
                راستی چه باید کرد؟؟؟)
                می خواستم ایندو را با هم جمع کنم واز آن یک سئوال بیرون بیاورم که قانون اول سه بخش هر معامله شما را دیدم که در مورد الزام تحلیل است.
                حالا سئوالم این است،ترید بدون تحلیل؟ ببینید من حتی این سئوال را تکذیب نمی کنم، اما برای من مهم است بدانم جرا کسی که نمیدانم دقیقا" چقدر زمان برای یادگیری،کسب تجربه، تا رسیدن به تحلیلگری قابل و مورد اعتماد جمع زمان گذاشته به ناگاه خود را جدا از دانسته ها و علمی را که سالیان زیاد برای آن زحمت کشیده،کنار می کشد؟ در واقع سئوالم در مورد این است که چه عاملی باعث این تغییر رویکرد است(منظورم تجربه شخصی شما که باعث تغییر نگرش و بدنبال آن گام عملی موضوع است)
                ببخشید اگر سئوالم مقداری گنگ است ولی شما دومین نفری هستید که اعلام کردید از تحلیل گری فاصله گرفتید، در حالیکه جوابم از نفر اول را هنوز نگرفتم. لطفا" راهنمائی بفرمائید.

                با تشکر فراوان

                نظر


                • #83
                  نوشته اصلی توسط shahabi.ma نمایش پست ها
                  سلام استاد،
                  به بهانه این جمله شما در تاپیک دیگر،
                  "من مدتی از تحلیل گری به دور بودم ولی راسش اینکه عیبی را ببینی و نگی را خیانت میدونم...
                  ایشالله که موفق باشی تو ترید هات
                  تا میتونی از تحلیل فاصله بگیر !!!!!!!"


                  یاد مطلبی دیگر که از شما خوانده بودم افتادم و بعد از کلی جستجو در یک تاپیک غیر از تاپیک خودتان دیدم.(ببخشید نظم تاپیک را به هم زدم این مروری بود بر ترید ها و وقتی که پای چارت اکثر ما هر روز هدر میدهیم بدون بهره وری کافی ،بدون نتیجه و با فرسایش روح و جسم...
                  راستی چه باید کرد؟؟؟)
                  می خواستم ایندو را با هم جمع کنم واز آن یک سئوال بیرون بیاورم که قانون اول سه بخش هر معامله شما را دیدم که در مورد الزام تحلیل است.
                  حالا سئوالم این است،ترید بدون تحلیل؟ ببینید من حتی این سئوال را تکذیب نمی کنم، اما برای من مهم است بدانم جرا کسی که نمیدانم دقیقا" چقدر زمان برای یادگیری،کسب تجربه، تا رسیدن به تحلیلگری قابل و مورد اعتماد جمع زمان گذاشته به ناگاه خود را جدا از دانسته ها و علمی را که سالیان زیاد برای آن زحمت کشیده،کنار می کشد؟ در واقع سئوالم در مورد این است که چه عاملی باعث این تغییر رویکرد است(منظورم تجربه شخصی شما که باعث تغییر نگرش و بدنبال آن گام عملی موضوع است)
                  ببخشید اگر سئوالم مقداری گنگ است ولی شما دومین نفری هستید که اعلام کردید از تحلیل گری فاصله گرفتید، در حالیکه جوابم از نفر اول را هنوز نگرفتم. لطفا" راهنمائی بفرمائید.

                  با تشکر فراوان

                  سلام دوست عزیز قبل خواندن پست شما من پستی در لینک زیر نوشتم که فکر کنم جواب شما هم باشد...
                  http://traderha.com/f9/%D8%AA%D8%AD%...tml#post173441

                  نظر


                  • #84
                    نوشته اصلی توسط Mehrdad نمایش پست ها
                    سلام
                    ما با تحلیل کردن به دنبال یافتن نظم در بازار هستیم و الگوهای فرضی و انتزاعی را به چارت تحمیل میکنیم،ای بی مساوی سی دی داده و باید برگردد-بت زده پس برمیگرده معامله را ست میکنی و قیمت برنمیگرده بت میشه کرب و دیپ کرب و...
                    هیچ چیز را نمیشود به چارت تحمیل کرد پس با هیچ تحلیلی نمیتوانی سود کنی !!
                    بعد شروع میکنی به اینکه باید ریسک معقول داشته باشم و مدیزیت سرمایه رعایت کنم و در مرحله اخر شکست هات را ربط میدی به عدم خود کنترلی و روانشناسی و...هزاران خضعول دیگه...
                    چیزی که امکان قانون سازی نداشته باشد نمیتواند شما را موفق نماید و قانون چیزی است که مثال نقض نداشته باشد
                    ایا کسی میتواند ده ترید پشت سر هم با صحت صد درصد بوسیله تحلیل ارایه دهد!؟100 تا چطور؟1000 تا چطور؟و.....
                    پس تحلیل نمیتواند عامل موفقیت باشد
                    این را از یک تحلیل گر قبول کن دوست من
                    امیدوارم این پست نقل قول نشه والا باید باز برم تو غیبت کبری...
                    سلام مهرداد جان
                    از اینکه دوباره به فروم برگشتی خوشحالیم.
                    از اونجایی که مدتی در سایت غیبت داشتی این حدس رو زده بودم که تغییر نگرشی در شما ایجاد شده..
                    من با مطالب شما تا حدود زیادی موافقم. برای همین برای تایید و اضافه کردن چند مطلب برای سایر دوستان این پست رو میذارم.
                    بیشتر تحلیل هایی که ما با الگوهای رایج در بازار انجام میدیم ممکنه ناموفق باشه و کارایی نداشته باشه ولی علت چی هست؟ مهمترین دلیل اینکه ما از بازار توقع داریم و بعضی از توقعات هم نابجا هست. چون ما می خواهیم بازار کجا بره و کجا برگرده.. شاید الان بگید نه اینطور نیستم. ولی واقعیت امر اینه...فقط ما در نوعی خود انکاری هستیم...
                    وقتی چند شیوه تحلیل رایج مثل الیوت ، الگوهای هارمونیک و اسیلاتور ها رو با هم ترکیب می کنیم این اطمینان رو در درون خودمون ایجاد می کنیم که روند حتما باید از این نقطه برگرده.... وقتی پای حتما و قطعیت به میون میاد در ما توقع ایجاد میشه و این نکته اساسی و بسیار مهم رو فراموش می کنیم که تحلیل بر اساس احتمالات هست و قطعیت 100 درصد نداره. اگر بپذیریم در تحلیل احتمال فیل شدن به همان اندازه که احتمال موفقیت وجود داره پس هیچ وقت نباید دچار این توقع و انتظار بی جا از بازار بشیم.
                    متاسفانه اکثر ما از تحلیل چیزی که یاد گرفتیم اینه که هر چقدر تحلیل ما قوی تر باشه و هر چقدر ابزارهای بیشتری رو یاد بگیریم و اونها رو در تحلیل هامون بکار ببریم معامله ای که بر اساس این تحلیل می گیریم موفق خواهد بود که این کاملا نگرش اشتباهی هست. ممکنه خیلی از ما شنیده باشیم که بعضی ها از تریدر های قدیمی میگن هر چقدر تحلیل ساده تر باشه و یا اصلا با چارت خالی ترید کنیم موفق تریم اما علت چی هست؟

                    علت بر می گرده به اصل مهم و حیاتی معامله گری که همون روانشناختی درونی هست.... هر چقدر تحلیل ما پیچیده تر باشه به مراتب اما و اگر های بیشتری در تحلیل و به دنبال آن در ذهن ما قرار می گیره ...که ناخود اگاه نوعی ترس و دلهره در دل معامله گر پدید میاد که یا معامله گر رو از گرفتن اون موقعیت پشیمون میکنه یا اینکه اگر معامله ای رو باز کنه با وجود این ترس درونی همچنان به نقطه منفی این معامله فکر می کنه و کافیه اندکی معامله در ضرر بره و اینجا باز هم با تحلیل های گوناگون سعی می کنه به خودش بقبوله که نه این معامله ناموفق هست،پس قبل از اینکه حد ضررم فعال بشه از معامله خارج بشم. اما در اغلب موارد برعکس این اتفاق می افته و معامله به سمت سود و هدف مورد نظر پیش میره. اینجا ست که باز خودمون رو سرزنش می کنیم. تحلیل هامون رو زیر سوال میبریم.... بعضی ها اصلا از تحلیل گری صرف نظر و حتی برای همیشه فاصله می گیریم......
                    اما اگر بخواهیم واقعا ریشه ای به این موضوع نگاه کنیم، مشکل اساسی از نوع نگرش ما به بازار هست. تحلیل ما توقع و انتظار بی جا در ما ایجاد کرده که بازار حتما به اون سمتی که ما تحلیل کردیم پیش میره.
                    اگر بتونیم این تفکرات منفی از تحلیل گری رو در خودمون خنثی کنیم و بپذیریم که ذات تحلیل یعنی در نظر گرفتن احتمال و نه قعطیت... اون وقت هست که نگرش درونی ما هم نسب به تحلیل اصلاح میشه و دیگه انتظار حق جانبانه از بازار نداریم و پذیرفتیم که در بازار هر احتمالی امکان پذیر هست و ما باید به عنوان یک تحلیلگر بی طرفانه نظر بدیم و بازار رو به هر سمتی که رفت تعقیب کنیم و در ذهن خودمون دنبال سدی برای برگشت روند بازار نباشیم.خب شاید الان این سوال پیش بیاد پس تحلیل خوبه یا بده؟ اصلا تحلیل کنیم بازار رو یا نه؟!
                    پاسخ : تحلیل خیلی هم خوبه اما تحلیلی که 1) بی طرفانه باشه .2) تحلیل رو بر اساس احتمال در نظر بگیریم. 3)طوری پیچیده نباشه که ما رو سردگم کنه ..4)تحلیل باید قبل از ورود به معامله باشه و نباید بعد از ورود به معامله دوباره بازار رو تحلیل کنیم.( چون ما با پذیرش ریسک معامله وارد معامله شدیم پس نتیجه معامله ما دو حالت داره سود یا ضرر ... با پذیرش ریسک هیچ دلیلی برای تحلیل پس از معامله وجود نداره. مگر اینکه ما ریسک پذیر نباشیم و از حد ضرر از پیش تعیین شده ترس داشته باشیم.)

                    از جمله آخر مهراد عزیز استفاده می کنم : "تحلیل نمیتواند عامل موفقیت باشد " این جمله صحیح هست و با اضافه کردن یک واژه " به تنهایی " این جمله رو کامل تر می کنم. تحلیل نمی تواند به تنهایی عامل موفقیت باشد. رعایت مدیریت سرمایه صحیح ، روانشناختی درونی ( غلبه بر توقعات بی جا از بازار ،باور ها و عقاید غلط از بازار ، لجاجت و یکدندگی ،غرور و اعتماد به نفس کاذب، دلیل تراشی ها ،ترس ،عدم مسئولیت پذیری و ....) می تواند عامل موفقیت معامله گری باشد.

                    در پایان توصیه می کنم حتما کتاب" تحلیل بنیادی ، تکنیکال یا ذهنی " آقای مارک داگلاس رو مطالعه کنید. این کتاب سراسر مطالب روانشناسی در معامله گری هست وقتی این کتاب رو می خونید متوجه میشید که با خیلی از ویژگی های یک معامله گر ناموفق مواجه هستید . این کتاب به شما کمک می کنه این ویژگی های منفی رو درونتون پیدا کنید..
                    انتخاب استراتژی مناسب + تست استراتژی + رعایت ریسک به ریوارد + رعایت مدیریت سرمایه + کنترل احساسات و خویشتن داری + رعایت دیسیپلین کاری = سود مستمر و موفقیت .

                    نظر


                    • #85
                      به نظرم ابزار های تحلیل تکنیکال هر کدام به مانند یک عینک طبی برا انسان است !

                      الگوی های هارمونیک یک عینک
                      امواج الیوت یک عینک
                      الگو های کلاسیک یک عینک
                      الگو های کندلی یک عینک
                      پرایس اکشن یک عینک
                      تحلیل بر اساس گن یک عینک

                      حال تصور کنیم کسی را که با 5-6 عینک و یا حتی بیشتر به دنبال فرصت جویی در بازار است ، چی میشه دید ؟!
                      مساله از جایی آغاز میشود که ما خود را جایز خطا میدانیم

                      نظر


                      • #86
                        نوشته اصلی توسط karen92 نمایش پست ها
                        سلام مهرداد جان
                        از اینکه دوباره به فروم برگشتی خوشحالیم.
                        از اونجایی که مدتی در سایت غیبت داشتی این حدس رو زده بودم که تغییر نگرشی در شما ایجاد شده..
                        من با مطالب شما تا حدود زیادی موافقم. برای همین برای تایید و اضافه کردن چند مطلب برای سایر دوستان این پست رو میذارم.
                        بیشتر تحلیل هایی که ما با الگوهای رایج در بازار انجام میدیم ممکنه ناموفق باشه و کارایی نداشته باشه ولی علت چی هست؟ مهمترین دلیل اینکه ما از بازار توقع داریم و بعضی از توقعات هم نابجا هست. چون ما می خواهیم بازار کجا بره و کجا برگرده.. شاید الان بگید نه اینطور نیستم. ولی واقعیت امر اینه...فقط ما در نوعی خود انکاری هستیم...
                        وقتی چند شیوه تحلیل رایج مثل الیوت ، الگوهای هارمونیک و اسیلاتور ها رو با هم ترکیب می کنیم این اطمینان رو در درون خودمون ایجاد می کنیم که روند حتما باید از این نقطه برگرده.... وقتی پای حتما و قطعیت به میون میاد در ما توقع ایجاد میشه و این نکته اساسی و بسیار مهم رو فراموش می کنیم که تحلیل بر اساس احتمالات هست و قطعیت 100 درصد نداره. اگر بپذیریم در تحلیل احتمال فیل شدن به همان اندازه که احتمال موفقیت وجود داره پس هیچ وقت نباید دچار این توقع و انتظار بی جا از بازار بشیم.
                        متاسفانه اکثر ما از تحلیل چیزی که یاد گرفتیم اینه که هر چقدر تحلیل ما قوی تر باشه و هر چقدر ابزارهای بیشتری رو یاد بگیریم و اونها رو در تحلیل هامون بکار ببریم معامله ای که بر اساس این تحلیل می گیریم موفق خواهد بود که این کاملا نگرش اشتباهی هست. ممکنه خیلی از ما شنیده باشیم که بعضی ها از تریدر های قدیمی میگن هر چقدر تحلیل ساده تر باشه و یا اصلا با چارت خالی ترید کنیم موفق تریم اما علت چی هست؟

                        علت بر می گرده به اصل مهم و حیاتی معامله گری که همون روانشناختی درونی هست.... هر چقدر تحلیل ما پیچیده تر باشه به مراتب اما و اگر های بیشتری در تحلیل و به دنبال آن در ذهن ما قرار می گیره ...که ناخود اگاه نوعی ترس و دلهره در دل معامله گر پدید میاد که یا معامله گر رو از گرفتن اون موقعیت پشیمون میکنه یا اینکه اگر معامله ای رو باز کنه با وجود این ترس درونی همچنان به نقطه منفی این معامله فکر می کنه و کافیه اندکی معامله در ضرر بره و اینجا باز هم با تحلیل های گوناگون سعی می کنه به خودش بقبوله که نه این معامله ناموفق هست،پس قبل از اینکه حد ضررم فعال بشه از معامله خارج بشم. اما در اغلب موارد برعکس این اتفاق می افته و معامله به سمت سود و هدف مورد نظر پیش میره. اینجا ست که باز خودمون رو سرزنش می کنیم. تحلیل هامون رو زیر سوال میبریم.... بعضی ها اصلا از تحلیل گری صرف نظر و حتی برای همیشه فاصله می گیریم......
                        اما اگر بخواهیم واقعا ریشه ای به این موضوع نگاه کنیم، مشکل اساسی از نوع نگرش ما به بازار هست. تحلیل ما توقع و انتظار بی جا در ما ایجاد کرده که بازار حتما به اون سمتی که ما تحلیل کردیم پیش میره.
                        اگر بتونیم این تفکرات منفی از تحلیل گری رو در خودمون خنثی کنیم و بپذیریم که ذات تحلیل یعنی در نظر گرفتن احتمال و نه قعطیت... اون وقت هست که نگرش درونی ما هم نسب به تحلیل اصلاح میشه و دیگه انتظار حق جانبانه از بازار نداریم و پذیرفتیم که در بازار هر احتمالی امکان پذیر هست و ما باید به عنوان یک تحلیلگر بی طرفانه نظر بدیم و بازار رو به هر سمتی که رفت تعقیب کنیم و در ذهن خودمون دنبال سدی برای برگشت روند بازار نباشیم.خب شاید الان این سوال پیش بیاد پس تحلیل خوبه یا بده؟ اصلا تحلیل کنیم بازار رو یا نه؟!
                        پاسخ : تحلیل خیلی هم خوبه اما تحلیلی که 1) بی طرفانه باشه .2) تحلیل رو بر اساس احتمال در نظر بگیریم. 3)طوری پیچیده نباشه که ما رو سردگم کنه ..4)تحلیل باید قبل از ورود به معامله باشه و نباید بعد از ورود به معامله دوباره بازار رو تحلیل کنیم.( چون ما با پذیرش ریسک معامله وارد معامله شدیم پس نتیجه معامله ما دو حالت داره سود یا ضرر ... با پذیرش ریسک هیچ دلیلی برای تحلیل پس از معامله وجود نداره. مگر اینکه ما ریسک پذیر نباشیم و از حد ضرر از پیش تعیین شده ترس داشته باشیم.)

                        از جمله آخر مهراد عزیز استفاده می کنم : "تحلیل نمیتواند عامل موفقیت باشد " این جمله صحیح هست و با اضافه کردن یک واژه " به تنهایی " این جمله رو کامل تر می کنم. تحلیل نمی تواند به تنهایی عامل موفقیت باشد. رعایت مدیریت سرمایه صحیح ، روانشناختی درونی ( غلبه بر توقعات بی جا از بازار ،باور ها و عقاید غلط از بازار ، لجاجت و یکدندگی ،غرور و اعتماد به نفس کاذب، دلیل تراشی ها ،ترس ،عدم مسئولیت پذیری و ....) می تواند عامل موفقیت معامله گری باشد.

                        در پایان توصیه می کنم حتما کتاب" تحلیل بنیادی ، تکنیکال یا ذهنی " آقای مارک داگلاس رو مطالعه کنید. این کتاب سراسر مطالب روانشناسی در معامله گری هست وقتی این کتاب رو می خونید متوجه میشید که با خیلی از ویژگی های یک معامله گر ناموفق مواجه هستید . این کتاب به شما کمک می کنه این ویژگی های منفی رو درونتون پیدا کنید..
                        سلام
                        ممنون از مشارکت شما
                        بنا به گفته شماباید:
                        1.تحلیل ساده باشد
                        2.ترکیب روشهای تحلیل گری نباید باعث اطمینان بیشتر ما به تحلیلمان باشد
                        3.قطعیتی در بازار وجود ندارد
                        4.هر معامله باید بر اساس احتمالات تحلیلی ست شود
                        5.مهم روش تحلیل نیست بلکه خودشناسی و خود کنترلی است
                        6.غرور و ترس و طمع و ....مانع پیشرفت ما هستند
                        ...................
                        به نظرم جواب پست بعدی امیر را شما باید بدید!!!
                        ایشون به ترکیب سبک های تحلیل گری اعتقاد دارند و اینکه هرچه تحلیل با زوایای مختلف انجام بشه و تحلیل گر قویتری باشیم موفق تر خواهیم شد...
                        نظرت چیه؟

                        نظر


                        • #87
                          نوشته اصلی توسط AmiR.PCM نمایش پست ها
                          به نظرم ابزار های تحلیل تکنیکال هر کدام به مانند یک عینک طبی برا انسان است !

                          الگوی های هارمونیک یک عینک
                          امواج الیوت یک عینک
                          الگو های کلاسیک یک عینک
                          الگو های کندلی یک عینک
                          پرایس اکشن یک عینک
                          تحلیل بر اساس گن یک عینک

                          حال تصور کنیم کسی را که با 5-6 عینک و یا حتی بیشتر به دنبال فرصت جویی در بازار است ، چی میشه دید ؟!
                          نوشته اصلی توسط Mehrdad نمایش پست ها
                          سلام
                          ممنون از مشارکت شما
                          بنا به گفته شماباید:
                          1.تحلیل ساده باشد
                          2.ترکیب روشهای تحلیل گری نباید باعث اطمینان بیشتر ما به تحلیلمان باشد
                          3.قطعیتی در بازار وجود ندارد
                          4.هر معامله باید بر اساس احتمالات تحلیلی ست شود
                          5.مهم روش تحلیل نیست بلکه خودشناسی و خود کنترلی است
                          6.غرور و ترس و طمع و ....مانع پیشرفت ما هستند
                          ...................
                          به نظرم جواب پست بعدی امیر را شما باید بدید!!!
                          ایشون به ترکیب سبک های تحلیل گری اعتقاد دارند و اینکه هرچه تحلیل با زوایای مختلف انجام بشه و تحلیل گر قویتری باشیم موفق تر خواهیم شد...
                          نظرت چیه؟

                          من فکر می کنم منظور امیر این بوده که اگر هر کدام از الگوهای تحلیل گری رو مثل یک عینک طبی فرض کنیم و بخواهیم از همه یکجا استفاده کنیم مثل این می می مونه که بخواهیم همزمان روی چشممون همه عینک ها رو با شماره های متفاوت قرار بدیم .در نتیجه چشم ما نمی تونه به راحتی ببینه. منظور امیر عزیز از این مثال جالب این بوده که ترکیب سبک های تحلیل گری با هم اشتباه هست و منجر به پیچیده شدن و در نتیجه گمراهی میشه.
                          البته در اینجا امیر عزیز باید بگه کدوممون منظور از مثالش رو بد برداشت کردیم. بنده یا مهراد جان.
                          سپاسگزارم
                          ویرایش توسط Technical Trader : https://www.traderha.com/member/12644-technical-trader در ساعت 11-23-2015, 07:35 PM
                          انتخاب استراتژی مناسب + تست استراتژی + رعایت ریسک به ریوارد + رعایت مدیریت سرمایه + کنترل احساسات و خویشتن داری + رعایت دیسیپلین کاری = سود مستمر و موفقیت .

                          نظر


                          • #88
                            نوشته اصلی توسط Mehrdad نمایش پست ها
                            سلام
                            ممنون از مشارکت شما
                            بنا به گفته شماباید:
                            1.تحلیل ساده باشد
                            2.ترکیب روشهای تحلیل گری نباید باعث اطمینان بیشتر ما به تحلیلمان باشد
                            3.قطعیتی در بازار وجود ندارد
                            4.هر معامله باید بر اساس احتمالات تحلیلی ست شود
                            5.مهم روش تحلیل نیست بلکه خودشناسی و خود کنترلی است
                            6.غرور و ترس و طمع و ....مانع پیشرفت ما هستند
                            ...................
                            به نظرم جواب پست بعدی امیر را شما باید بدید!!!
                            ایشون به ترکیب سبک های تحلیل گری اعتقاد دارند و اینکه هرچه تحلیل با زوایای مختلف انجام بشه و تحلیل گر قویتری باشیم موفق تر خواهیم شد...
                            نظرت چیه؟
                            نوشته اصلی توسط karen92 نمایش پست ها
                            من فکر می کنم منظور امیر این بوده که اگر هر کدام از الگوهای تحلیل گری رو مثل یک عینک طبی فرض کنیم و بخواهیم از همه یکجا استفاده کنیم مثل این می می مونه که بخواهیم همزمان روی چشممون همه عینک ها رو با شماره های متفاوت قرار بدیم .در نتیجه چشم ما نمی تونه به راحتی ببینه. منظور امیر عزیز از این مثال جالب این بوده که ترکیب سبک های تحلیل گری با هم اشتباه هست و منجر به پیچیده شدن و در نتیجه گمراهی میشه.
                            البته در اینجا امیر عزیز باید بگه کدوممون منظور از مثالش رو بد برداشت کردیم. بنده یا مهراد جان.
                            سپاسگزارم
                            کارن و مهرداد عزیز

                            پست من در خصوص معامله گری است نه تحلیل
                            مساله از جایی آغاز میشود که ما خود را جایز خطا میدانیم

                            نظر


                            • #89
                              نوشته اصلی توسط Abolfazl Amini نمایش پست ها
                              دوست عزیز من نمیخوام که در مورد صحبت های شما مبنی بر عدم تحلیل پذیری بازار صحبت کنم چرا که اساتیدی مثل نیما آزادی و بهزادی و ... پاسخ این مطالب را داده اند و نیاز نیست مطالب تکراری دوباره عنوان شود.
                              ولی سوال من اینه اگه شما تحلیل نمیکنین پس چطور ترید انجام میدین؟ قطعا شیر یا خط که نمیکنین؟! خواهشن اگه امکان داره در مورد روشتون توضیح فرمایین. ممنون.
                              نظر خودت در مورد تحلیل پذیری بازار چیه؟

                              نظر


                              • #90
                                سلام آقا مهرداد،

                                ببخشید که نقل قول کرده بودم و ممنون بابت جواب. واقعیت مطلب نقل قول شما در بالا که با همیشه موج یک را از دست میدهیم شروع شده بود آنچنان با واقعیت درون من همخوانی داشت که فکر کردم یا قبلا با شما دردل کردم یا بلند فکر کردم و شما آنر را نوشتید.علت سئوال بعدی من هم همین بود و جواب شما یک شاه بیت داشت برای من:"چیزی که امکان قانون سازی نداشته باشد نمیتواند شما را موفق نماید و قانون چیزی است که مثال نقض نداشته باشد".
                                اون چیری که من از تحلیل فهمیدم این بود که تحلیل تکنیکال عبارت است از بررسی احتمالات حرکت قیمت در آینده براساس قیمت و روند آن در گذشته. این یعنی اینکه هیچ قطعیتی در بازار نیست و بازار هیچ الزامی ندارد که در آینده بر مبنای تحلیل من و تفکر ذهنی من عمل کند بنابراین ما با احتمال طرف هستیم و باید علاوه بر مدیریت ریسک و سرمایه بدنبال موقعیتی با بالاترین احتمال موفقیت برای گرفتن پوزیشن باشیم. مشکل من از همین جا شروع میشد که برای پیدا کردن بالاترین احتمال باید وسواس بخرج بدهیم و اول در مورد تمام روش های تحلیلی علم پیدا کنم بعد بهترینش را گلچین کنم و از ادغام آنها در هم یک چیزی کاستمایز کنم.بسیار بندرت پیش میاید همه آنها با هم سیگنال دهند و بعد هم مطابق تحلیل ما پیش برود. پس با تردید پوزیشن می گیرم و بمحض اینکه تیپی خورد با اطمینان بیشتر عمل میکنم ولی اینبار استاپ میخورد و شروع میکنم به بافتن دلیل و توجیه که اشتباه محاسباتی خودم است و... البته نه اینکه منکر تحلیل باشم و در آخرین مورد شاید ده بار کتاب استادی الیوت گلن نیلی را خواندم و برای خودم هم بلدم تحلیل کنم(حتی روشی برای خودم درست کردم) ولی همچنان مشکل پابرجاست چون پایه احتمال است. پس نتیجه گرفتم باید بدنبال قطعیت بود و معنی این همان شاه بیت مطلب شما است یعنی پیدا کردن قانونی که نقض نشود. البته معنی آن این نیست که کسی قانون را نقض نخواهد کرد و برای همین بقول بیل ویلیامز برای ماشین خودمان ایربگ هم تعریف میکنیم. نتیجتا"من بدنبال روشی برای ترید هستم که براساس قطعیت باشد نه احتمال و اگر نقض شد آسمان ریسمان نکنم. به دنبال روشی که هر موقع اراده کردم تریدکنم نه اینکه منتظر باشم و همیشه از برگشتها بترسم. دلیل ترس هم مشخص است. عدم علم قطعی، چون، احتمالات را در نظر میگیرم. امروز اینطور فکر میکنم هر چند که باز بلند فکر کردم.

                                نظر

                                پردازش ...
                                X