اطلاعیه

بستن

راهنمای فروم - حتما بخوانید

با سلام

قابل توجه کاربران محترم تالار گفتگو

قبل از ارسال پست یا ایجاد موضوع جدید، تاپیک قوانین و راهنمای فروم را مطالعه نمائید.

کاربران و مخصوصا تازه واردین لطفا دقت باشید که هرگونه پیشنهاد مدیریت سرمایه یا فروش تحلیل و یا برگزاری کلاس و ... که خارج از محیط عمومی فروم باشد را به هیچ عنوان بدون تحقیق و کسب اطلاعات کامل و کافی دنبال نکنید در غیر این صورت مسئولیت و عواقب آن بر عهده خود شخص می باشد.

همچنین لازم به ذکر است مسئولیت ارتباطات خارج از پست های عمومی فروم اعم از پیام خصوصی یا چت یا دیداری یا شنیداری با سایر اعضای فروم کاملا با خود اعضا هست و وارد کردن آن به صورت عمومی در فروم ممنوع است. برای امنیت بیشتر جهت گرفتن پاسخ سوالات خود از انجمنها استفاده نمایید.

دوستان توجه داشته باشند که تمامی بخش های اختصاصی و عمومی فروم کاملا رایگان بوده و به هیچ عنوان نیاز به پرداخت وجه به هیچ کس برای باز شدن دسترسی نیست.

منتها به این دلیل که در این بخش ها معمولا کار تیم ورک و گروهی انجام میشود، مناسب ورود افراد با شرایط خاصی است که مدیر آن بخش تعیین میکند و برای همه افراد کارایی ندارد چون مستلزم بر عهده گرفتن مسئولیت یا دانش کافی در آن حوزه می باشد.

لذا ضمن پوزش از کاربرانی که تقاضای دسترسی آن ها به بخش های اختصاصی توسط مدیران بخش رد میشود، توصیه میکنیم که پس از فراگیری موضوعات عمومی و تخصصی فراوانی که در روی فروم قرار دارد چنانچه برنامه ویژه ای برای کار در بخش های اختصاصی و کار گروهی دارند آن را مکتوب برای مدیران هر بخش بنویسند و سپس اقدام به درخواست دسترسی بکنند.


با احترام
مشاهده بیشتر
مشاهده کمتر

شاخصهای سرنوشت ساز

بستن
X
 
  • فیلتر کردن
  • زمان
  • نمایش
پاک کردن همه
پست های جدید

  • #31
    به نقل از متا ( سالی دو درصد تورم هم غیر منطقی است )

    منطقی یا غیر منطقی ، واقعیتیست انکار ناپذیر . با وجود اینهمه تزریق
    هم اکنون در آمریکا تورم سالانه زیر دو درصد است و در ژاپن زیر 1 درصد و
    میانگین جهانی حدود دو درصد.
    اگر به اقدامات اخیر دولت جدید ژاپن و بانک مرکزیش توجه کنیم میبینیم که
    چه تلاش بیسابقه ای میکنند تا به گمان خود تورم را به دو درصد برسانند.

    ( اگر شما در یک جزیره ۱۰۰ نفر جمعیت داشته باشید نیازتان به چاپ پول برابر
    وقتی نیست که جمعیت جزیره ۲۰۰ نفر شوداگر سالی دو درصد جمعیت زیاد شود
    ممکنه ولی من فکر میکنم از ۱۲. سال قبل تا کنون جمعیت جهان بیش از سالی
    دو درصد افزایش یافته است)
    اینها اگر است و فکر ، واقعیت اینگونه نیست . آمار و ارقام واقعی به کنار ،
    هر کس به چشم خود میتواند ببیند شتاب افزایش جمعیت تمام شده و
    روند کاهش آغاز شده . کاهش ازدواج و فرزند ، افزایش انواع قدیم و جدید
    بیماریها و حتا رواج پرشتاب هم جنس گرائی
    و بسیاری عوامل
    دیگر
    نمایانگر آغاز روند بلند مدت کاهش جمعیتند .

    ( به نظر من انس رو یک کالا در نظر نگیرید فرض کنید یک نوع ارز است
    که در مقابل دلارقرار می گیرد )

    طلا را در نوشه قبلی خود اینگونه تعریف کردم : طلا در بلند مدت تنها
    پول واقعی است .
    که البته دقیق ترش اینستکه طلا تنها پول
    واقعی عمده جهان است .
    وگرنه نقره و مس ویا هر کالای دیگر هم میتواند نوعی پول به حساب آیند .

    اینکه ( نهایتا من بیشتر میتونم تضمین کنم انس ۲۰۰۰ را میبینه تا اینکه
    بگم انس ۱۰۰۰ رو میبینه )
    امریست در توان و به عهده جنابعالی .
    ویرایش توسط rashid : https://www.traderha.com/member/7373-rashid در ساعت 04-23-2013, 10:17 AM

    نظر


    • #32
      این نوشته را در وبلاگ دورنما
      ثبت نمودم و کپی آنرا در اینجا . اگر تصحیحی در انشای
      نوشته صورت گیرد همانجا خواهد بود .

      تورم همیشگی ، باور عمومی


      شنبه 18 خرداد 1392


      مردم چند نسل اخیر تا بیاد دارند همیشه همه چیز گرانتر شده .
      سه گام به پیش یک گام به پس الگوی تورم در یکصدسال اخیر بوده که
      پدیده ایست جهانی گرچه آهنگش در جهان سوم تند تر بوده .
      چیزی که مدت طولانی ادامه و تکرار شود مردم آنرا ابدی تصور میکنند ،
      جزو ژن آنها میشود . کار به جائی رسیده که مردم تورم را امری طبیعی
      میدانند و کاهش قیمت را حادثه ای ناپایدار و غیر طبیعی .
      از هزاران سال پیش تا قرن بیستم از تورم به صورت کنونی خبری نبود .
      در قرن بیستم رشد اقتصادی با تورم گاه توفنده و گاه ملایم همراه بوده .
      و حال آنکه در قرن 18 و 19 میلادی رشد اقتصادی نیرومندی وجود داشت ولی نه تنها تورم نبود بلکه هر چه اقتصاد جهانی بیشتر رشد میکرد قیمتها هم بیشتر کاهش پیدا میکردند . شاید باور نکردنی و یا معما باشد که طی هزاران سال تورمی در کار نبوده یا آنقدر ناچیز بوده که به چشم نمیامد ولی از حدود ابتدای قرن بیستم تا بحال سر به فلک گذاشته . پاسخ را در میتوان در رشد همه جانبه و انفجاری صد سال گذشته و تغییر
      سیستم پولی جهان جستجو کرد . در دوران سابق پول واقعی و قانونی طلا ونقره بودند . طلا درآمد حاصل از کار راحفظ میکرد .
      تورم عمومی در محدوده کاهش و افزایش موجودی و استخراج طلا کم و زیاد میشد .
      اگر رشد اقتصادی زیاد میشد چون طلا یعنی پول در جامعه پا به پای رشد تولید افزایش
      نمیافت قیمتها پائین تر میآمدند . البته گاهی هم به واسطه کشف و استخراج منابع مهم طلا حجم آن بیشتر میشد و قیمتها بالا میرفت . در زمانهای کاهش تولید و رکود و قحطی و جنگ و غیره هم قیمتها افزایش میافت چون نسبت طلا به کالا بیشتر میشد . خلاصه اینکه هرگاه نسبت طلا به کالا بیشتر میشد قیمتها بالا میرفت . نتیجه پول بیشتر و کالای کمتر افزایش قیمت است و برعکس آن کاهش قیمت .
      رشد دانش و تکنولوژی ، بهره برداری وسیع از سوختهای فسیلی را ممکن و به این وسیله موتوررشد کهکشانی تولید و تجارت و جمعیت و غیره بکار افتاد .
      طلای نقدی به تنهائی پاسخگوی تصفیه حساب این حجم تولید و مبادلات نبود .
      در این بزن گاه بانکداران هم متوجه فرصت طلائی شدند که هزاران سال کیمیاگران
      در حسرتش بودند .
      داستان تغییر سیستم پولی طلا به پول کاغدی بی پشتوانه موجود بسیار طولانی است .
      مختصر اینکه بانکداران گفتند به جای کار شاق و پر هزینه حمل و نقل خود طلا رسید یا سند آنرا دست بدست کنید . بعد از جنگ دوم و در کنفرانس برتون وودز bretton woods قدرتهای بزرگ توافق کردند که دلار آمریکا به دلیل داشتن بیشترین پشتوانه طلا بشود پول اصلی جهان .
      کاغذی به نام دلار شد سند مقدار معینی طلا . به عبارتی دلار دست مردم سند طلائی
      بود که در بانکها داشتند و هر زمان میتوانستند رسید را بدهند و طلا بگیرند .
      برای مدتی پول را میشد به بانک داد و مقدار طلای مشخص شده را پس گرفت .
      بعدها شرط و شروطهای محدود کننده ای برای بازپس گرفتن طلا از بانکهای آمریکائی
      مقرر شد . و سرانجام در سال 1971 آمریکا قرارداد برتون وودز را یک طرفته زیر پا گذاشت و اعلام کرد دیگر به دارندگان دلار طلائی داده نخواهد شد . و رسمآ طلا به عنوان پشتوانه دلار حذف شد . در واقع به اندازه ای دلاری که در دست مردم و دولتهای خارجی بود طلایشان مصادره شد . سر و صدا ها و اعتراضات هم اثر نکرد . گفتند پس پشتوانه این دلارها چی هست ؟ گفتند اقتصاد آمریکا .
      و سرانجام هم پشتوانه همه پولها شد اقتصاد جهانی . به عبارتی تا سال 1971 به اندازه همه پولهای در جریان ، مردم طلا از بانک طلب داشتند و از آن ببعد هیچ . راه زنان عهد قدیم نمیتوانستند حتا خواب چنین غارتی را ببینند .
      از آن ببعد اعتبار این پولها بستگی داشت به اعتمادی که مردم به آنها دارند و لا غیر . انحصار چاپ پول و بی پروائی دولتها به تورم موجب شد عمده ارزش پولها در یک قرن اخیر ازبین برود ولی پول واقعی که طلا باشد مانند همیشه قدرت خرید خود را حفظ کرده و خواهد کرد .

      دوشنبه 31 تیر 1392 22 ژولای 2013

      البته قیمت جهانی طلا در این چند سال اخیر از عملکرد تاریخیش که جبران تورم باشد
      فراتر رفته . قیمت جهانی طلا از یک قرن پیش یعنی زمان تآسیس بانک مرکزی آمریکا و در مقایسه با ضعیف شدن دلار و میانگین تورم جهانی چهار برابر بیش از اندازه ضعیف شدن دلار افزایش یافته . این چهار برابر افزایش در مقایسه با اوج قیمت 1920 دوسال پیش میباشد . شکاف تورم جهانی وقیمت جهانی طلا به گونه ای است که اگربا تورم یکصد سال اخیر مقایسه شود شود عددی حدود 500 دلار بدست میآید (هم اکنون که 1318 میباشد ) . طلا در صد سال گذشته از هر اونس بیست دلار به 1920 دلار افزایش یافت .
      طلا به گفته برنانکه کالائیست برای سرمایگذاری و به زعم من پول واقعیست سوای نوسانهای کوتاه مدت و میان مدت یعنی چند ماهه و حتا چند ساله .
      و با توجه به اینکه به باورمن ما تازه وارد دوران کاهش قیمتها در سطح جهانی شده ایم و تورم جهانی کاهشی باور نکردنی پیدا خواهد کرد ، قیمت جهانی طلا هم به حدود هر اونس دویست دلار یا کمتر سقوط خواهد کرد تا به وظیفه بلندمدت و تاریخی خود ، حفظ قدرت خرید ، عمل کرده باشد .
      البته این ارزیابی و برداشت من از مطالعاتم میباشد ،همین و بس .
      این قضاوت بازار است که سنگ محک همه دیدگاه هاست .

      ویرایش توسط rashid : https://www.traderha.com/member/7373-rashid در ساعت 07-22-2013, 04:20 PM

      نظر


      • #33

        دوشنبه 14 مرداد 1392 5 آگوست 2013

        شاخصهای سهام آمریکا بیش از چهار سال است که دارد بی وقفه افزایش میابد .


        در همین مدت هم زندگی عموم مردم اگر دشوارتر نشده باشد بهتر هم نشده .
        بانک مرکزی آمریکا و سایر همکارانش در کشورهای عمده صنعتی عزم خود را جزم کرده اند که
        به هرقیمتی شده نگذارند قیمتها سقوط کنند . در حالیکه اکنون میانگین نرخ تورم جهانی زیر دو درصد
        است بارها تصریح کرده اند که میخواهند تورم را به بالای دو درصد برسانند . گوئی قیمتها باید تحت امر
        آقایان باشد و نه پیرو حرکت طبیعی بازار . در بلند مدت معمولن افزایش قیمت سهام
        نشانه بهبود اقتصاد و
        زندگی مردم
        است و کاهش آن هم نشانه خرابی اوضاع . ولی این دوالزامن همزمان و هماهنگ نیستند و گاه
        چند سال با هم تفاوت دارند .




        یک نمونه دیگر همین ایران خودمان است . 4 سال پیش قیمت شاخص کل بورس تهران کمتر از 8 هزار بود و
        حالا بالای 57 هزار .
        آیا در این چهار سال اقتصاد و رفاه عمومی هفت برابر افزایش پیدا کرده ؟ به این نسبت
        شغل و پس اندازمردم بیشتر شده ؟ اداره مرکز آمار گفته در 8 سال اخیر پانصد هزار شغل ایجاد شده ولی
        نگفته چه تعداد شغل از دست رفته .
        بهترفاجعه را متوجه میشویم وقتی میبینیم درآمد نفتی ایران در این 8 سال
        چند برابر بیشتر شده .

        به هر حال همه بانکهای مرکزی آهنگی مشابه را نواخته اند و آن چاپ پول و دادن وام بی پشتوانه است
        و همین موتور محرک اصلی افزایش قیمتهای سهام است . ولی طبیعت و از جمله طبیعت بازار صبر
        زیادی دارد ، میدان میدهد تا روان بشر به اوج هرس و زیاده خواهی پرواز کند ، و سپس کار خود را میکند .
        مثل کوهی که هر چه شیب دامنه رو به بالایش تند و تیزتر باشد شیب رو به پائینش هم به همان شدت
        است ، شاخص های سهام و یا هر چیز دیگری هم همین است .
        شاخص های سهام آمریکا ارباب و چشم و چراغ همه هم نوعانش هست . این شاخص ها نوعی
        دماسنج اخلاق و رفتار و جنگ و صلح هم هست که حکایتش طولانیست . اقتصاد دنیا و به ویژه
        اروپا و آمریکا در عمل چند
        سالیست که مسیر سر پائینی را شروع کرده و لی قیمت سهام و
        شاخص ها
        آنرا ندیده میگیرند .

        گوئی دنیای سهام داران از دنیای واقعی سوا است . عموم مردم در تلاشند که از سقوط بیشترخود جلوگیری

        کنند و گروهی از مردم در اشتیاق سود بیشتر آنچنان چشم خود را به کامپیوتر و تابلو و نمودار
        قیمت دوخته اند
        که انگار هیچ چیز
        دیگر را نمیبینند . ساختارطبیعی ولی گاه فریبنده روان انسان به گونه ای طراحی شده که
        شیفتگی و تمرکز بسیار زیاد به چیزی
        باعث ندیدن یا نادیده گرفتن رویدادهای پیرامون میشود .
        با این دیدگاه و آنگونه که من سنجیده ام درآینده ای نزدیک شاخص های سهام آمریکا و به تبع آن اغلب
        شاخصهای سهام کشورهای دیگر شروع به کاهشی خواهند کرد که در صد سال اخیر مشاهده نشده .
        آنگاه که چنین شود قیمت بیشتر کالاها و مواد معدنی مانند نفت و مسکن وغیره هم کم یا بیش و دیر یا
        زود همان راه را خواهند پیمود و پیروز اصلی آن میدان هم دلار آمریکا میباشد .
        در
        چنان هنگامه ای خلق و خوی مردم و رهبرانشان هم تغییر خواهد کرد به گونه ای که تحمل پذیری ،
        مدارا ، صلح و سازش جای خود را به کینه ، خصومت و جنگ طلبی خواهند داد .
        و پیامد این دگرگونی
        در روان عمومی ، افزایش دامنه بحران های موجود در جهان و به ویژه بحران خاورمیانه و شدت یافتن
        تنش بین ایران و غرب خواهد بود .


        نمیدانم چرا جملات و پارگراف ها فاصله میگیرند و ریز و درشت میشوند .
        ویرایش توسط rashid : https://www.traderha.com/member/7373-rashid در ساعت 08-07-2013, 05:30 PM

        نظر


        • #34
          راشید جان ممنون از مطالب مفید و دقیق و پر محتوا

          در مورد سقوط استوک های جهانی الاخصوص ایالات متحده هر روزه مقالات و تحلیل های بیرون میاد و گرایش نزولی به شدت افزایش پیدا کرده و این تمایلات و دیدگاه ها از صعود بیش از حد و اشباع شدن بیرون میاد . میدانیم که هر روندی سیکل زمانی دارد و مدت هاست که روند صعودی حفظ شده و کم و بیش نوبت یک ریزش هست.

          در مورد هماهنگ نبودن استوک ها با دیتاهای اقتصادی باید عنوان کنم پیروز نهایی دیتاهای اقتصادی است و بلا اجبار باید روزی مسیر اصلی خود را طی کند ، هرچه خلاف جهت اصلی "واقعیت های اقتصادی" بیشتر پیشرویی کنند ،همراه با حرکت عکس شدیدتر خواهند بود.

          در زمینه تغییرات خلق و خو بی شک اتفاقات مهمی خواهد افتاد و پیامد های ناگواری در پیش خواهد داشت.

          با تمام گفته های شما موافقم و این پست در زمینه تشکر از مطالب با ارزش شما بود.


          ارادتمند - خلیل
          ویرایش توسط عبدالرحمان : https://www.traderha.com/member/7755-عبدالرحمان در ساعت 08-07-2013, 07:28 PM
          آموزش مالتی مدیا تحلیل فاندامنتال ( بنیادی )

          چه فرقی می کند یا من از این طوفان...به ساحل می رسم یا موج یا قایق


          نظر


          • #35
            خلیل رحمانی

            آقا خلیل گل ، هم با صفائی هم بزرگوار !
            وقتی گفتگوی تو با دیگران رو میخونم میبینم چقدر
            روون ، راحت ، با حوصله و منصفانه صحبت میکنی !
            روحیه تو فرهنگ و ادب ایرانی را به خوبی نشون میده .

            پیروز و کامروا باشی
            رشید

            ویرایش توسط rashid : https://www.traderha.com/member/7373-rashid در ساعت 08-08-2013, 11:07 PM

            نظر


            • #36
              سند از این بهتر ؟


              آقای آلن گرینسپان که بیش از ده سال رئیس بانک مرکزی آمریکا بوده به تازگی مطلبی نوشته تحت عنوان never saw it coming .
              در این نوشته توضیح میدهد Why the Financial Crisis Took Economists By Surprise .
              او اعتراف میکند هیچ کدام از الگوها و سیستم های پیشبینی های بانک مرکزی آمریکا ، اقتصاد دانان نامدار سبک جان مینارد کینز و برندگان جایزه نوبل و سازمان های بزرگ مالی مانند صندوق بین المللی پول ، جی پی مورگان ، و غیره نتوانست بحران پیش رو در سال 2008 و 2009 را حدس بزنند . و همه اینها در سال 2007 گفتند همه چیز به خوبی پیش میرود و در سال 2008 و 9 رشد اقتصادی آمریکا شتاب بیشتری خواهد گرفت .
              پیوند باز بینی اشتباهات به قلم آلن گرینسپان :

              Never Saw It Coming


              وقتی با ناباوری آنها همه چیز در سالهای 2008 تا 2009 برعکس میشود از خود میپرسد What went wrong? Why was virtually every economist and policymaker of note so blind to the coming calamity? How did so many experts, including me, fail to see it approaching?
              چه اشتباهی روی داد ؟ چرا به معنی واقعی همه اقتصاد دانان و سیاست مداران برجسته آنچنان چشم بسته بودند که نتوانستند فاجعه قریب الوقوع را ببینند ؟ و بعد از مدتها بررسی سرانجام به این نتیجه میرسد که بخش مهم پاسخ به این پرسشها در یک عقیده بسیار قدیمی نهفته که آنرا animal spirits و یا human behavior و همچنین herd behavior مینامند . و توضیح میدهد که این ارواح حیوانی یا رفتار گروهی با هیچ سیستم تحلیلی و عقلی نمیخواند و با کله شقی در مقابل هرگونه سیستم تحلیلی مقاومت میکند . و سپس ادامه میدهد که مدت چندین دهه اقتصاد دانان و منجمله خود من نتیجه گرفتیم که فاکتور های غیر عقلانی را نمیشود در هیچ گونه سیستم تحلیلی قابل اعتمادی جفت و جور کرد . و در پایان نتیجه میگیرد که این فاکتور را هم باید به نوعی در سیستم های پیشبینی خود داخل کنیم .
              تصور عمومی مردم اینست که مقامات عالیرتبه و دارای تخصص های خیلی بالا همه چیز را به درستی تشخیص میدهند و میدانند چه میکنند و به همین دلیل است که اینهمه گوش به زنگ سخنان این مقامات هستند و هر جمله و کلمه آنان را زیر ذره بین قرار میدهند و ساعتها و روزها در باره اش بحث میکنند . واقعیت اینگونه نیست و این سخنان آلن گرینسپان تنها یک نمونه است .
              به هر حال هر چه هم سیستم های پیش بینی و تحلیلی خود را پیشرفته تر و پیچیده تر کنند نتیجه همان خواهد بود که همیشه بوده و باز هم امور برخلاف تصور بزرگان اقتصاد و پول و سیاست پیش خواهد رفت .
              قبل از بزرگترین بحران جهانی در سال 1930 و همینطور قبل از سال 2000 و سپس در سال 2007 همه گفتند کارها روبراه است و خطری در بین نیست . و حالا که سیستم هایشان بهبود پیدا کرده خانم جانت یلن رئیس تازه بانک مرکزی آمریکا همان سخنان را با اطمینان بیشتر مطرح کرد . خانم یلن میگوید اقتصاد آمریکا و جهان در این پنج سال اخیر رشد خوبی کرده و هنوز جای پیشرفت خیلی بیشتری دارد که در سالهای آینده شاهد آن خواهیم بود . خانم یلن میگوید در شاخص های سهام حبابی وجود ندارد . میگوید بانکها و شرکتها وضعیت خوبی دارند و خطری متوجه آنها نیست . شاخص داو جونز صنعتی که در بین شاخص های جهان الگو هست هم اکنون در بالاترین نقطه تاریخی خود 16060 قرار دارد .
              تاریخ تکرار میشود ، البته با آب و رنگ و اندازه تازه تر ، و در آینده خانم یلن هم اعتراف خواهد کرد never saw it coming .

              منبع http://durnama.blogfa.com/

              ویرایش توسط rashid : https://www.traderha.com/member/7373-rashid در ساعت 11-24-2013, 07:42 PM

              نظر


              • #37
                بورس سهام تهران ، حباب شش دانگ

                یکشنبه 10 آذر 1392

                شاخص کل بورس سهام تهران میرود که از هر نظر حبابی تمام عیار شود .

                بورس تهران دارد کاری میکند که حباب های انگشت نمای جهانی مانند شاخص نزدک
                آمریکا تا سال 2000 و یا شاخص سهام شانگهای چین تا 2010 در برابرش کوتوله
                جلوه کنند . قیمت شاخص کل در سال 1384 به کمی پائین تر از هشت هزار رسیده
                بود و از آن به بعد شروع کرد به افزایش که تا به امروز به عدد 84675 رسید . حالا
                ببینیم بیش از ده برابر شدن میانگین کل سهام ها چه تناسبی با سایر بخش های جامعه دارد
                و چرا ششدانگ ؟

                افزایش شاخص کل وقتی معتبر و پایدار است که تا حدودی با سامان اقتصادی جامعه
                هماهنگ باشد و یا دست کم در تناقض شدید با آن نباشد . رشد اقتصادی به گفته عالی رتبه
                ترین مقامات دولتی و بانک مرکزی در چند سال اخیر نه مثبت بلکه منفی هم بوده .
                پس باید انگیزه های دیگر این رشد ده برابری سهام را پیدا کرد . نیروی محرکه واقعی
                این رشد انتشار پول بی پشتوانه بی حد و حصر میباشد . پول مازاد بر اقتصاد واقعی تنها
                یک هنر دارد و آن ایجاد تورم و انواع پیآمد هایش که فقیر کردن اکثریت مردم و روی
                دادن انبوهی از فساد و آشفته کردن جامعه باشد .
                ولی ماجرا ی شاخص کل از چاپ خود سرانه پول هم فراتر رفته .
                افزایش پول در گردش ، خود را در میانگین تورم عمومی نشان میدهد . به طور رسمی
                اعلام شده که نرخ تورم در یکی دو سال اخیر بیش از همیشه و حدود 40 درصد بوده .
                برای اطمینان بیشتر تورم سالانه از 1384 را هر سال 50 درصد هم بگیریم در این
                هشت سال میشود 400 درصد یا چهار برابر ، ولی قیمت شاخص کل سهام بیش از ده
                برابر شده . اگر افزایش شاخص را با قیمت دلار حدود هزار تومانی 1384 و اوج
                4000 تومانی سال 1391 هم سنجیده شود باز هم نمیتوان توجیه کرد .


                پس ماجرای بورس سهام از این عوامل هم فراتر رفته . انگیزه دیگر از حدود یک سال
                پیش هم اینستکه بازار دلار و سکه و به تازگی مسکن هم با رکود و کاهش مواجه شدند و
                پولهای سرگردان به طرف تنها پناهگاه ممکن بورس سهام حمله ور شدند .


                ولی رکود بازارهای موازی هم افزایش این چنینی سهام را توجیه نمیکند و انگیزه دیگری
                هم دست اندر کار است و آن سیاست است . گویا دولت هم مایل است پولهای سرگردان
                رهسپار بورس سهام شوند به این امید یا خیال که پول برود سمت تولید و اقتصاد. ولی
                هیهات که پولهای سرگردان و یا شکارچی در اصل دل داده پول بیشترند تا اقتصاد و آینده
                کشور و چاره ای هم غیر از این ندارند .

                وقتی بانک مرکزی با هیچ چی پول تولید میکند و بی ارزشش میکند و در حقیقت جیب مرد
                را میزند اگر نمیداند بداند که دارندگان چنین پولی هم به ناچار به دنبال این میروند که این
                پول روز به روز کم ارزش تر را دست کم بیشترش کنند تا شاید جبران مافات شود .
                در واقع این سیاست های پولی واقتصادی بی در و پیکر همه را ، هم دارا و هم ندار را
                آشفته و سر درگم کرده . دارا حالا خوشه و آنهم خوشی آمیخته بااضطراب که نوعی
                ناخوشیه . ندارها هم که حسابشان از اول پاک بوده و آب از سرشان گذشته .

                یک فاکتور تازه تر هم به تازگی اضافه شده و آن آشتی با غرب و پدیدار شدن افق تازه ای
                برای اقتصاد ایران است که موجب تشویق بیشتر سهام داران شده و میتوان افزایش چند ماه
                اخیر را به این عامل نسبت داد که به باور من توهمیست ناپایدار .

                از همه اینها گذشته به نظر میاید که سیاست پولی دولت جناب حسن روحانی ،
                برعکس دولت سابق ، تا کنون انقباضی میباشد و این پیام خوبی برای آینده سهام ندارد .


                از همه اینها هم که بگذریم وقتی شاخصی یا سهامی بدون وقفه و یا بدون اصلاح زمانی
                و قیمتی مناسب یک دنده و عمودی بالا میرود حتا اگر خیلی هم بالاتر رود فاجعه ای را به
                دنبال خواهد داشت .





                ویرایش توسط rashid : https://www.traderha.com/member/7373-rashid در ساعت 12-02-2013, 03:19 AM

                نظر


                • #38
                  پنج سال است که شاخصهای سهام آمریکا و به تبع آن سایر کشورها و از جمله ایران یک نفس
                  در حال افزایش هستند .

                  بانک مرکزی آمریکا و سایر بانکهای مرکزی تا توانستند کاغذ منتشر کردند . با اینهمه در این مدت
                  بهبود چندانی در اقتصاد جهانی که نتیجه اش افزایش شغل باشد حاصل نشد .

                  نا همخوانی بین افزایش قیمت سهام و نبود باور به رشد واقعی اقتصادی را میتوان در
                  شاخص VIX مشاهده کرد .

                  شاخصهای سهام آمریکا در این پنجسال بیش از دو برابر افزایش یافته و حال آنکه شاخص
                  وی آی ایکس درجا زده .
                  اگر معامله گران آپشن ( معاملات اختیاری ) اطمینان به پایداری افزایش قیمت سهام
                  داشتند تا به حال میبایست عدد VIX بسیار پائین از عدد کنونی 12.46 میبود .
                  نمودار سه ساله را میتوانید در این پیوند جستجو کنید ، پنج ساله هم تفاوت چندانی ندارد .

                  http://stockcharts.com/h-sc/ui?s=$VIX
                  به نظر من زور بانکهای مرکزی به پایان رسیده و در سالهای آینده شاخص های سهام شاهد
                  پیامدهای سنگین ولخرجی های بی حساب کتاب آنها خواهد بود .


                  ویرایش توسط rashid : https://www.traderha.com/member/7373-rashid در ساعت 12-29-2013, 01:29 PM

                  نظر


                  • #39
                    نوشته اصلی توسط rashid نمایش پست ها
                    یکشنبه 10 آذر 1392

                    شاخص کل بورس سهام تهران میرود که از هر نظر حبابی تمام عیار شود .

                    بورس تهران دارد کاری میکند که حباب های انگشت نمای جهانی مانند شاخص نزدک
                    آمریکا تا سال 2000 و یا شاخص سهام شانگهای چین تا 2010 در برابرش کوتوله
                    جلوه کنند . قیمت شاخص کل در سال 1384 به کمی پائین تر از هشت هزار رسیده
                    بود و از آن به بعد شروع کرد به افزایش که تا به امروز به عدد 84675 رسید . حالا
                    ببینیم بیش از ده برابر شدن میانگین کل سهام ها چه تناسبی با سایر بخش های جامعه دارد
                    و چرا ششدانگ ؟

                    افزایش شاخص کل وقتی معتبر و پایدار است که تا حدودی با سامان اقتصادی جامعه
                    هماهنگ باشد و یا دست کم در تناقض شدید با آن نباشد . رشد اقتصادی به گفته عالی رتبه
                    ترین مقامات دولتی و بانک مرکزی در چند سال اخیر نه مثبت بلکه منفی هم بوده .
                    پس باید انگیزه های دیگر این رشد ده برابری سهام را پیدا کرد . نیروی محرکه واقعی
                    این رشد انتشار پول بی پشتوانه بی حد و حصر میباشد . پول مازاد بر اقتصاد واقعی تنها
                    یک هنر دارد و آن ایجاد تورم و انواع پیآمد هایش که فقیر کردن اکثریت مردم و روی
                    دادن انبوهی از فساد و آشفته کردن جامعه باشد .
                    ولی ماجرا ی شاخص کل از چاپ خود سرانه پول هم فراتر رفته .
                    افزایش پول در گردش ، خود را در میانگین تورم عمومی نشان میدهد . به طور رسمی
                    اعلام شده که نرخ تورم در یکی دو سال اخیر بیش از همیشه و حدود 40 درصد بوده .
                    برای اطمینان بیشتر تورم سالانه از 1384 را هر سال 50 درصد هم بگیریم در این
                    هشت سال میشود 400 درصد یا چهار برابر ، ولی قیمت شاخص کل سهام بیش از ده
                    برابر شده . اگر افزایش شاخص را با قیمت دلار حدود هزار تومانی 1384 و اوج
                    4000 تومانی سال 1391 هم سنجیده شود باز هم نمیتوان توجیه کرد .


                    پس ماجرای بورس سهام از این عوامل هم فراتر رفته . انگیزه دیگر از حدود یک سال
                    پیش هم اینستکه بازار دلار و سکه و به تازگی مسکن هم با رکود و کاهش مواجه شدند و
                    پولهای سرگردان به طرف تنها پناهگاه ممکن بورس سهام حمله ور شدند .


                    ولی رکود بازارهای موازی هم افزایش این چنینی سهام را توجیه نمیکند و انگیزه دیگری
                    هم دست اندر کار است و آن سیاست است . گویا دولت هم مایل است پولهای سرگردان
                    رهسپار بورس سهام شوند به این امید یا خیال که پول برود سمت تولید و اقتصاد. ولی
                    هیهات که پولهای سرگردان و یا شکارچی در اصل دل داده پول بیشترند تا اقتصاد و آینده
                    کشور و چاره ای هم غیر از این ندارند .

                    وقتی بانک مرکزی با هیچ چی پول تولید میکند و بی ارزشش میکند و در حقیقت جیب مرد
                    را میزند اگر نمیداند بداند که دارندگان چنین پولی هم به ناچار به دنبال این میروند که این
                    پول روز به روز کم ارزش تر را دست کم بیشترش کنند تا شاید جبران مافات شود .
                    در واقع این سیاست های پولی واقتصادی بی در و پیکر همه را ، هم دارا و هم ندار را
                    آشفته و سر درگم کرده . دارا حالا خوشه و آنهم خوشی آمیخته بااضطراب که نوعی
                    ناخوشیه . ندارها هم که حسابشان از اول پاک بوده و آب از سرشان گذشته .

                    یک فاکتور تازه تر هم به تازگی اضافه شده و آن آشتی با غرب و پدیدار شدن افق تازه ای
                    برای اقتصاد ایران است که موجب تشویق بیشتر سهام داران شده و میتوان افزایش چند ماه
                    اخیر را به این عامل نسبت داد که به باور من توهمیست ناپایدار .

                    از همه اینها گذشته به نظر میاید که سیاست پولی دولت جناب حسن روحانی ،
                    برعکس دولت سابق ، تا کنون انقباضی میباشد و این پیام خوبی برای آینده سهام ندارد .


                    از همه اینها هم که بگذریم وقتی شاخصی یا سهامی بدون وقفه و یا بدون اصلاح زمانی
                    و قیمتی مناسب یک دنده و عمودی بالا میرود حتا اگر خیلی هم بالاتر رود فاجعه ای را به
                    دنبال خواهد داشت .






                    میگویند بورس سهام تهران در این روزها بطور احساساتی و از روی اخبار و شایعات دارد پائین میآید ، گله ای عمل میکند و نه منطقی یا عقلی ، فاند و تکنیک در نظر گرفته نمیشود . گاهی افزایشش را طبیعی نمیدانند و گاهی کاهش آنرا .
                    خبر و شایعه و تفسیرهای گوناگون هم بخشی از حیات نوسان ها است ولی
                    رفتار قیمت از عواملی بس فراتر مایه میگیرد .

                    نوسان قیمت در تمام بورسهای جهان و از جمله ایران و در هر قالب زمانی برآیند احساس و عقل جمعی ( گله ای ) است .
                    بالارفتنش گله ای است پائین آمدنش هم همینطور . این قانون طبیعی همه بورسها در همه کشور ها است . در جمع تا بینهایت افکار و عوامل متفاوت وجود دارد ، مهم برآیندش هست که تکلیف قیمت را معلوم میکند .
                    بورسهای پیشرفته جهان دست کم فاند های نسبتآ شفاف دارند ، نمودارهای پیوسته و استاندارد دارند . انواع نمودار و شاخص های معتبر سنجش احساسات و زوایای دیگر کارارائه میشود و همه اینها کمک میکند به آن اقلیتی که نمیخواهند به صرف نگاه تقلیدی و پیروی از جمع کار خود را تنظیم کنند یک حد اقل های واقعی از فاند و تکنیک در اختیار داشته باشند
                    در ایران صحبت فراوان از تکنیک و فاند میشود و غافل از اینکه کاربرد اصولی تکنیک و فاند شرایطی دارد . فاند مربوط به بازارهای شفاف است کجای بازار ایران شفاف و آزاد است که سهامش باشد ؟ بیشتر به تاریکخانه شبیه است تا بازار آزاد .گویا در سالهای اخیر علاقه مندان به تکنیک بیشتر شده . بنیاد وکاربرد تکنیک هم بازار شفاف و آزاد است . مثلآ بورسی که هر چند وقت یکبار بی خبر نمادهایش بسته میشود و معلوم نیست کی باز شود تکنیک بردار است ؟ نمودارهائی که که پیوستگی زمانی ندارند و حجم معاملات نقدی و یا کاغذی در آن وجود ندارد نمودار است ؟ البته که هستند ولی پر ابهام و بی اعتبار . با وجود همه اینها بازار سهام ایران هم در بلند مدت قابل تشخیص است به دلائلی که در نوشته پیشین آمده . افزایش پرشتاب و عمودی قیمت به ویژه در یکسال گذشته ، هجوم بخشهای بزرگ و بیگانه جامعه با فرهنگ سهام داری ، ناهمخوانی بسیار شدید یازده برابرشدن شاخص کل با واقعیات اقتصاد و تجارت برای پیش بینی کافی است . یازده برابر شدن قیمت سهام در هفت سال اخیر ، وهمزمان کاهش رفاه عمومی و پس انداز واقعی بعلاوه تورم پر شتاب ، اینها همگی نشان سیستم پولی و اقتصادی بیمار و ناپایدار و ناگزیری برگشت قیمت سهام دارد .


                    نظر


                    • #40
                      نوشته قبلی ادامه پیدا کرده و این کپیش از منبع نوشته :


                      پنج شنبه 3 بهمن 1392
                      میگویند بورس سهام تهران در این روزها بطور احساساتی و از روی اخبار و شایعات دارد پائین میآید ، گله ای عمل میکند و نه منطقی یا عقلی ، فاند و تکنیک در نظر گرفته نمیشود . گاهی افزایشش را طبیعی نمیدانند و گاهی کاهش آنرا ، گاهی توطئه و کار کسانی قلمداد میکنند و هزار جور حرف از اینگونه . سوای همه بگو مگوها قیمت زبان بی زبان بازار است و گویا پاسخ همه تهمت هائیست که به او زده میشود .
                      خبر و شایعه و تفسیرهای گوناگون هم بخشی از حیات بورس هست ولی رفتار قیمت از عواملی بس فراتر مایه میگیرد . نوسان قیمت در تمام بورسهای جهان و از جمله ایران و در هر قالب زمانی برآیند احساس و عقل جمعی ( گله ای ) است . بالارفتنش گله ای است پائین آمدنش هم همینطور . این قانون طبیعی همه بورسها در همه کشور ها است . در جمع تا بینهایت افکار و عوامل متفاوت وجود دارد ، مهم برآیندش هست که تکلیف قیمت را معلوم میکند . این احساس و عقل جمعی هم باز ریشه ای فراتراز همه دانسته های مردم دارد ، از غریزه ناخود آگاه و عوامل ناشناخته طبیعت هم تآثیر میگیرد .
                      بورسهای پیشرفته جهان دست کم فاند های نسبتآ شفاف دارند ، نمودارهای پیوسته و استاندارد دارند . انواع نمودار و شاخص های معتبر سنجش احساسات و زوایای دیگر ارائه میشود و همه اینها به آن اقلیتی که نمیخواهند به صرف نگاه تقلیدی و پیروی از جمع کار خود را تنظیم کنند کمک میکند یک حد اقل های واقعی از فاند و تکنیک در اختیار داشته باشند . در ایران صحبت فراوان از تکنیک و فاند میشود و غافل از اینکه کاربرد اصولی تکنیک و فاند شرایطی دارد . فاند مربوط به بازارهای شفاف است . کجای بازار ایران شفاف و آزاد است که سهامش باشد ؟ بیشتر به تاریکخانه شبیه است تا بازار آزاد . گویا در سالهای اخیر علاقه مندان به تکنیک بیشتر شده . بنیاد وکاربرد تکنیک هم بازار شفاف و آزاد است . مثلآ بورسی که هر چند وقت یکبار نمادهایش بسته میشود و معلوم نیست کی باز شود تکنیک بردار است ؟ نمودارهائی که پیوستگی زمانی ندارند و حجم معاملات نقدی و یا کاغذی در آن وجود ندارد نمودار است ؟ البته که هستند ولی پر ابهام و بی اعتبار . بورسی که صف خرید و فروش دارد یعنی چه ؟ جیره بندی و کوپنی کردن نیست ؟ و این روش راه را برای زدو بند و پارتی بازی باز نمیکند ؟ با وجود همه اینها بازار سهام ایران هم در بلند مدت قابل تشخیص است به دلائلی که در نوشته پیشین آمده . افزایش پرشتاب و عمودی قیمت به ویژه در یکسال گذشته ، هجوم بخشهای بزرگ و بیگانه با راه و رسم سهام داری ، ناهمخوانی بسیار شدید یازده برابرشدن شاخص کل با واقعیات اقتصاد و تجارت برای پیش بینی کافی است . قیمت سکه و طلا بعد از چند سال افزایش نسبتآ ملایم در سال 1391 پر شتاب و عمودی شد و سپس بخش عمودی شده خود را از دست داد . دلار و مسکن هم با آهنگی ملایم تر همین رفتار را از خود نشان داد . و حالا سهام که دارد سال به یاد ماندنی 1392 را به پایان میرساند و درشتاب رو به بالا فراتر و تیز تر از طلا و ارز و ملک رفته نوبتش فرا رسیده . تاکنون سکه و ارز و مسکن بخشی از پول مردم را در خود حبس کرده و اکنون بورس سهام بنا دارد همان راه را ادامه دهد .
                      یازده برابر شدن قیمت سهام در هفت سال اخیر ، وهمزمان کاهش رفاه عمومی و پس انداز واقعی بعلاوه تورم پر شتاب ، اینها همگی نشان سیستم پولی و اقتصادی بیمار و ناپایدار و ناگزیری برگشت قیمت سهام دارد .
                      البته سرنگونی شاخص کل به معنی سقوط همه سهام ها نیست .
                      سهام هائی که واقعآ شایستگی دارند و مورد توجه عموم نبوده اند میتوانند رشد هم داشته باشند و لی اینگونه سهام ها چیزی حدود 5 در صد میباشد و ارزش گذاری این گونه سهام ها کار خبرگانیست که انگشت شمارند .


                      و این هم دیدگاه یک کارشناس ارشد سرمایه گذاری

                      آیا بازار بورس حباب دارد؟

                      ویرایش توسط rashid : https://www.traderha.com/member/7373-rashid در ساعت 01-25-2014, 10:58 AM

                      نظر


                      • #41
                        5 شنبه 10 بهمن 1392 30 ژانویه 2014

                        شاخص VIX که نمایانگر معاملات آپشن ( اختیاری ) بورس نیویورک است و حرکت آن بطور کلی ، و نه الزامآ روزانه ، خلاف جهت شاخص کل سهام آمریکا هست تا به امروز در زیر آمده . با کاهش شاخص های سهام طی سه هفته اخیر VIX افزایش نسبتآ تندی داشته . طبق نمودار یک گپ در بالا و سه گپ در قسمت پائین وجود دارد که معمولآ دیر یا زود پوشش داده میشوند . تصور میکنم ابتدا با کاهش بیشتر شاخص ها ابتدا گپ بالا بسته شود و سپس باافزایش قابل توجه شاخصهای سهام آمریکا سه گپ نسبتآ بزرگ در پائین هم بسته شوند و حتا VIX کمتر از 12 را ثبت کند .
                        شاخص های سهام اغلب کشورها هم کم یا بیش از شاخص آمریکا پیروی خواهند کرد .

                        نمودار وی آی ایکس http://stockcharts.com/h-sc/ui?s=$VIX

                        نمودار
                        اس اند پی http://stockcharts.com/h-sc/ui?s=$SPX


                        فایل های پیوست شده
                        ویرایش توسط rashid : https://www.traderha.com/member/7373-rashid در ساعت 01-30-2014, 12:05 PM

                        نظر


                        • #42
                          این نمودارهای آپلود شده 30 ژانویه 20014 پست دیروز ، نمونه امکانات یک بورس استاندارد .
                          در منبع نوشته کمی توضیح اضافه به این شرح :

                          شاخص VIX که نمایانگر معاملات آپشن ( اختیاری ) بورس نیویورک است و حرکت آن بطور کلی ، و نه الزامآ روزانه ، خلاف جهت شاخص کل سهام آمریکا هست تا به امروز در زیر آمده . با کاهش شاخص های سهام طی سه هفته اخیر VIX افزایش نسبتآ تندی داشته . طبق نمودار یک گپ ( شکاف ) بلند مدت در بالا و سه گپ کوتاه مدت در قسمت پائین وجود دارد که معمولآ شکاف ها دیر یا زود پوشش داده میشوند . اصل حکم بازار است منتهاتصور من اینست که ابتدا با کاهش بیشتر شاخص ها ابتدا گپ بالا بسته شود و سپس باافزایش قابل توجه شاخصهای سهام آمریکا سه گپ نسبتآ بزرگ در پائین هم بسته شوند و حتا VIX کمتر از 12 را ثبت کند . شاخص های سهام اغلب کشورها هم کم یا بیش از شاخص آمریکا پیروی خواهند کرد .








                          فایل های پیوست شده

                          نظر


                          • #43
                            4 فوریه 2014 15 بهمن 1392

                            4 روز بعد از تحلیل و نمودار قبلی :

                            شاخص وی آی ایکس





                            نمودار اس اند پی

                            نظر


                            • #44
                              حکایت دو هفته اخیر

                              ( شاخص VIX که نمایانگر معاملات آپشن ( اختیاری ) بورس نیویورک است و حرکت آن بطور کلی ، و نه الزامآ روزانه ، خلاف جهت شاخص کل سهام آمریکا هست تا به امروز در زیر آمده . با کاهش شاخص های سهام طی سه هفته اخیر VIX افزایش نسبتآ تندی داشته . طبق نمودار یک گپ ( شکاف ) بلند مدت در بالا و سه گپ کوتاه مدت در قسمت پائین وجود دارد که معمولآ شکاف ها دیر یا زود پوشش داده میشوند . اصل حکم بازار است منتهاتصور من اینست که ابتدا با کاهش بیشتر شاخص ها ابتدا گپ بالا بسته شود و سپس باافزایش قابل توجه شاخصهای سهام آمریکا سه گپ نسبتآ بزرگ در پائین هم بسته شوند و حتا VIX کمتر از 12 را ثبت کند . شاخص های سهام اغلب کشورها هم کم یا بیش از شاخص آمریکا پیروی خواهند کرد . )

                              16 فوریه 2014 27 بهمن 1392

                              در 30 ژانویه 2014 پیشبینی بالا صورت گرفت .
                              هرکه علاقه دارد در نمودارها ببیند در این مدت در بازار سهام و شاخص وی آی ایکس
                              چه روی داده . البته طول و تفسیر انواع تایم های کوتاه و بلند مدت آینده این دو شاخص
                              زیاد است که من فرصت نوشتنش را ندارم .

                              ای داد و بیداد ! من هنوز یاد نگرفتم چطوری متن قبلی را در
                              اینجا کپی کنم که رنگی و مشخص باشه .

                              آقا خلیل رحمانی کجائی که دلم برات تنگ شده !؟




                              ویرایش توسط rashid : https://www.traderha.com/member/7373-rashid در ساعت 02-16-2014, 10:49 PM

                              نظر


                              • #45
                                درود بر رشید عزیز

                                ما هستیم همین اطراف ، منتهی کارای متفرقه باعث شده یه خورده از نت دور باشم

                                از تحلیل های شما لذت میبرم ، از کسانی که تحلیل بین بازاری ( و همچنین پازل خبری ) انحام میدن خیلی خوشم میاد !

                                ارادت
                                آموزش مالتی مدیا تحلیل فاندامنتال ( بنیادی )

                                چه فرقی می کند یا من از این طوفان...به ساحل می رسم یا موج یا قایق


                                نظر

                                پردازش ...
                                X