اطلاعیه

بستن

راهنمای فروم - حتما بخوانید

با سلام

قابل توجه کاربران محترم تالار گفتگو

قبل از ارسال پست یا ایجاد موضوع جدید، تاپیک قوانین و راهنمای فروم را مطالعه نمائید.

کاربران و مخصوصا تازه واردین لطفا دقت باشید که هرگونه پیشنهاد مدیریت سرمایه یا فروش تحلیل و یا برگزاری کلاس و ... که خارج از محیط عمومی فروم باشد را به هیچ عنوان بدون تحقیق و کسب اطلاعات کامل و کافی دنبال نکنید در غیر این صورت مسئولیت و عواقب آن بر عهده خود شخص می باشد.

همچنین لازم به ذکر است مسئولیت ارتباطات خارج از پست های عمومی فروم اعم از پیام خصوصی یا چت یا دیداری یا شنیداری با سایر اعضای فروم کاملا با خود اعضا هست و وارد کردن آن به صورت عمومی در فروم ممنوع است. برای امنیت بیشتر جهت گرفتن پاسخ سوالات خود از انجمنها استفاده نمایید.

دوستان توجه داشته باشند که تمامی بخش های اختصاصی و عمومی فروم کاملا رایگان بوده و به هیچ عنوان نیاز به پرداخت وجه به هیچ کس برای باز شدن دسترسی نیست.

منتها به این دلیل که در این بخش ها معمولا کار تیم ورک و گروهی انجام میشود، مناسب ورود افراد با شرایط خاصی است که مدیر آن بخش تعیین میکند و برای همه افراد کارایی ندارد چون مستلزم بر عهده گرفتن مسئولیت یا دانش کافی در آن حوزه می باشد.

لذا ضمن پوزش از کاربرانی که تقاضای دسترسی آن ها به بخش های اختصاصی توسط مدیران بخش رد میشود، توصیه میکنیم که پس از فراگیری موضوعات عمومی و تخصصی فراوانی که در روی فروم قرار دارد چنانچه برنامه ویژه ای برای کار در بخش های اختصاصی و کار گروهی دارند آن را مکتوب برای مدیران هر بخش بنویسند و سپس اقدام به درخواست دسترسی بکنند.


با احترام
مشاهده بیشتر
مشاهده کمتر

جبر و اختیار

بستن
X
 
  • فیلتر کردن
  • زمان
  • نمایش
پاک کردن همه
پست های جدید

  • جبر و اختیار

    سلام به همگی

    دوستان لطفا در این بحث شرکت کنید سوال من اینه که در زندگی ما چند درصد جبر حاکمه و چند درصد اختیار ؟
    اگر دلیلی هم دارید عنوان کنید من با چند نفر صاحب نظر وارد بحث شدم ولی قانع ام نکردن اول نظر خودمو میگم ، 100 درصد جبر حاکمه ( کمی نظرم را کوته فکر شاید پندارید ولی خیلی تفکر کردم و چیزهایی دیدم که به جبر زندگی ایمان آوردم و هر وقت سود یا زیان میکنم خواست خدا میدانم و شکر میکنم )
    ویرایش توسط devoshca : https://www.traderha.com/member/4179-devoshca در ساعت 02-18-2015, 11:35 PM
    تریدهای حرفه ای بدون اندیکاتور
    در این سایت و در تلگرام
    SmartSignalFX@

  • #2
    لطفا بیشتر توضیح بدین آقا محمد عزیز

    به نظرم ما همانند ترید در زندگی هم سناریو های مختلف داریم ، که ما تصمیم میگریم کدوم رو پیش ببریم
    مساله از جایی آغاز میشود که ما خود را جایز خطا میدانیم

    نظر


    • #3
      سلام امیر جان، خوبی بردادر ؟
      فرمودی : به نظرم ما همانند ترید در زندگی هم سناریو های مختلف داریم

      حالا یه سوال - شما می فرمایی ما یا به نظرم - یعنی من ، چه چیزی باعث می شود که من تصمیم بگیرم ؟ تصمیم گیری من به چه چیزهایی بستگی دارد ؟ آیا واقعا من تصمیم میگیرم؟ یا نسبت به زمان و مکان و شرایط روحی ام تصمیم میگیرم؟ آیا شرایط حال به وجود آمده را من بوجود آوردم که حالا تصمیمی که میگیرم را با قاطعیت بگویم من تصمیم گرفتم؟
      ریشه یابی کنیم ببینیم به کجا میرسیم

      تصور میکنم در قسمتی از مطالب دوست بزرگوارم آقای موسوی خوانده بودم که ایشان به 80 درصد جبر و 20 درصد اختیار اشاره داشتند
      شما چطور؟
      تریدهای حرفه ای بدون اندیکاتور
      در این سایت و در تلگرام
      SmartSignalFX@

      نظر


      • #4
        جبر= شرایط حاکم و اختیار شرایطی که ما انتخاب و حق انتخاب را داریم

        حالا
        میگم 100 درصد جبر و شما میگید من اختیار دارم و این اختیار را دارم برم بالای ساختمان و خودمو پرت کنم پایین
        میگم نمیتونی چون این اختیار را نداری
        چرا این اختیار را نداری ؟ چون جبر حاکم ، شما را از رفتن به بالای ساختمان باز میدارد و شما تصور میکنید که خود به تنهایی تصمیم گرفتین که به بالای ساختمان نروید
        حتی خوردن و نوشیدن هم ارادی نیست و اجبار است
        روزی چیست و برکت چیست؟
        آیا همه روزی ثابت دارند و آیا روزی اضافه میشود و برکت چه نقشی در روزی ما دارد؟
        جبر چه تقشی در روزی ما دارد؟
        در ادامه از قرآن مطالبی قرار میدهم.
        تریدهای حرفه ای بدون اندیکاتور
        در این سایت و در تلگرام
        SmartSignalFX@

        نظر


        • #5
          این کنم یا آن کنم او کی گُودَ که دو دست وپای او بسته بود در تردّد مانده ایم اندر دو کار این تردّد کی بود بی اختیار

          نظر


          • #6
            محمد جان سلام


            غزیز دل ، اعتقاد بنده کمترین بنا به تجربه سالهای پشت سر همینه که مرقوم فرمودید ،، اولا یه موزد بهت عرض کنم که بیشتر وقت من به تفکر در باره همین موارد میگذره ، سوالهای زیاد با فکر و درکی محدود و از همه بدتر زمان کم که در اختیارمون هست ؛ به بنده اگر میگفتند اگر قرار باشه از اول زندگی کنی ذوست داشتی جه مواردی را بیشتر داشتی ، میگفتم حاضر بودنم از اعضای بدن ، انهائی که دو هستند مثل دست و پا و گوش و کلیه ، یکی از هر کدوم را میدادم بجایش چشمی حقیقت بین و عمقی نگر میگرفتم ، تا شاید از حقایق پشت پرده وجود .و خلقت ، ذزه ای دزک میکزدم ،

            این روزها صبح که بیدار میشم چشم انتطار رسیدن شب ، که در تاریکی نشسته و به عمق اسمان نظاره کنم البته با همین دید معمولی ، چون شبها مردم در خوابند یا خداقل کسب .و کار تعطیله .و لذا ارواح و افکار دروغین در اطراف فگر و ذهنمان کمتر هست ، و زاحتز میشه قکزتو به پرواز در بیاری و بتونی سفر کنی در عمق زیبائی های خلقت ؛

            نتیجه این همه فکر و تعمق البته در قیاس با عمر و فرصت کوتاهی که داریم این بوده که بیش از نود در صد باور های ما از جبر جغرافیائی سر چشمه میگیره ، و وای به حال افرادی که بدیگری میگویند مثل من باید فکر کنی و مثل من باور داشته باشی ، چه کوته فکرانند این گروه که البته شکل انسان هم دارند ،

            رفتم روی منبر ببخشید ، هز چند خیلی حرفها را اینچا نمیشه زد ولی در مورد جبر و اختیار ، اره غزیز انجه بنده ذیذه و درک کرده ام اینکه ما انسانها در یک جبر مادر زادی ، یک باریکه ای از اختیار نیز داریم ، بلا نسبت دوستان مثل اسبی هستیم که ان نیروی ناشناخته سوارمان شده و افسارمان بدستش هست ، ولی بنذه بعنوان ان اسب در مسیری که ان سوار کار مرا میراند ، به اختیار میتونم گاهی شیهه بکشم و یا سرم را اینور انور بجرخانم ، و یا یورتمه بروم ، .ولی در اصل مسیر نمیتونم تغیر ایجاد کنم ؛ در مورد نیروئی که با بنده همراهیم میکنه عجیب دوست داره با من شوخی کنه و سر به سرم بگذاره ؛ گاهی ( به کرات و مکررا ) مواردی پیش اومده که دیگه فاتحه خودم را خوندم .ولی ساعتی بعد میبینم این مشگل بزرگ از راهی که اصلا در مخیله ام نبوده رفع شده و وچدانا اون نیرو را میبینم ( با چشم دل ) که انطرفتر ایستاده و به تشویش من میخندد ،

            اره مجمد جان بنظرم ما در مخدوده بزرگ جبر یک راه باریک احتیار هم داریم ،، که اینچا توضیح بیشتر بدهم به دیوانگی متهم میشم

            ذنیا و زندگی موهبت زیبائی هست بشرط اینکه چشم حقیقت بین داشته باشیم که دشمن درجه یک ان پول و پولدوستی و همنشین بودن یا زیستن با افراد کاسب مسلک و زنان غیبت گو و افراد حسود هست ،


            زیاده حزف زدم

            شاد باشی و دارای چشمی حقیقت بین

            موسوی

            با اچازت این چزندیات زا به دلنوشته ها میبرم چون انچا قبلا راجع به جبر و اختیار مواردی نوشته بودم
            ویرایش توسط مهدی موسوی : https://www.traderha.com/member/3099-مهدی-موسوی در ساعت 02-19-2015, 01:25 AM
            تحلیل طلا در بازه های زمانی گوناگون در کانال https://t.me/sofitahlil
            قابل استفاده برای تریدر های مبتدی

            نظر


            • #7
              اینم الان دیدم خدمت شما :

              جبر و اختیار در آیینه ی مثنوی

              بیان ادبیات : نکته اول ، اینکه مولانا می گوید تردید کردن آدمیان در انجام کارها دلیل مختار بودن آنهاست ، همان بیت معروف : این که گویی این کنم یا آن کنم خود دلیل اختیار است ای صنم و بازهم در همین معنا می گوید : این کنم یا آن کنم او کی گُودَ که دو دست وپای او بسته بود در تردّد مانده ایم اندر دو کار این تردّد کی بود بی اختیار می گوید تردید و دودلی در انجام کارها دلیل اختیار است و کسی که در بند جبر است هیچ گاه تردید نمی کند چرا که یک راه بیش ، پیش رو ندارد اما مولانا برای این اختیار سقفی می نهد و آن را محدود میکند که : هیچ باشد این تردّد بر سرم که روم در بحر یا بالا پرم می گوید آدمی همیشه می داند که باید به وسیله ی پا برون زمین حرکت کند و هیچ وقت تردید نمی کند که پرواز کند یا بر روی آب حرکت کند : پس تردد را بیاید قدرتی ورنه آن خنده بود بر سبلتی حتی مولانا در میان یکی از حکایات مثنوی داد شکایت سر می دهد از این اختیار و این تردد : کای خداوند کریم بردبار ده امانم زین دو شاخه اختیار الغیاث ای تو غیاث المستغیث زین دو شاخه اختیارات خبیث من زدستان و زمکر دل چنان مات گشتم که بماندم از فغان من که باشم ؟ چرخ با صدکار و بار زین کمین فریاد کرد از اختیار جذب یک راهه صراط المستقیم به ز دو راه تردّد ای کریم زین دو ره گرچه همه قصد تویی لیک خود جان کندن آمد این دوی در نُبی بشنو بیانش از خدا آیت اشفقن ان یحملنها این تردد هست در دل چون وغا کین بود به یاد که آن ؟ حال مرا مولانا در ضمن شکایتی که از سنگینی بار اختیار میکند بیان می کند که این اختیار همان امانت الهی است که « آسمان بار امانت نتوانست کشید » چه رسد به من ظلوم و جهول؟!ن نکته دوم : مولانا می گوید میان دستی که شما می لرزانید و دست کسی که به علت پیری مرتعش و لرزان است تفاوت بسیاری وجود دارد : هر دو جنبش آفریده حق شناس لیک نتوان کرد این با آن قیاس زین پشیمانی که لرزانید بس چون پشیمان نیست مرد مرتعش مرتعش را کی پشیمان دیده ای بر چنین جبری چه بر چفسیده ای می گوید دستی که به اختیار می لرزد موجب پشیمانی میشود و این پشیمانی دلیل اختیار است . نکته سوم : ما همه شیران ولی شیر علم حمله مان از باد آید دم به دم حمله مان از باد و ناپیداست باد جان فدای آن که ناپیداست باد باد ماو بود ما از داد توست هستی ما جمله از ایجاد توست ما نبودیم و تقاضا مان نبود لطف تو نا گفته ی مامی شنود نقش باشد پیش نقاش و قلم عاجز و بسته چو کودک در شکم این ابیات پندار جبر را در ذهن مخاطب بوجود می آورد مولانا برای جلوگیری از این پندار بلافاصله این ابیات را می آورد : تو ز قرآن بازخوان تفسیر بیت گفت ایزد مارمیت اذ رمیت اشاره می کند به قسمتی از آیه ی 17 سوره انفال که : « ما رمیت اذ رمیت و لکن الله رمی » ( [ ای پیامبر ] هنگامی که [ ریگ ها یا تیرها ] را انداختی تو نینداختی بلکه خدا انداخت ) در این آیه خداوند به پیامبر و مومنان گوشزد می کند که گرچه شما در جنگ بدر پیروز شدید اما این پیروزی شما به خواست و اراده خداوند بود ، مولانا در ادامه چنین میگوید: گر بپراینم تیر آن نی ز ماست ما کمان و تیز اندازش خداست این نه جبر ، این معنی جباریست ذکر جباری برای زاری است می گوید این جبر نیست بلکه معنای « جبار بودن خداوند است ». تا ما بندگان متوجه عجز و ناتوانی خود در برابر باری تعالی شویم و نفوذ خواست و اراده او را در امور درک کنیم . زاری ما شد دلیل اضطرار خجلت ما شد دلیل اختیار گر نبودی اختیار این شرم چیست و این دریغ و خجلت و آزرم چیست می گوید اگر ما در اعمال و افعالمان مجبور بودیم هرگز از انجام کارهای خود پشیمان نمی شدیم ... نکته چهارم : این بار برای اثبات اختیار یک مثال محسوس می زند که آدمیان هنگام بیماری و به ویژه هنگام مرگ از اعمال خود استغفار میکنند ( حتی آنان که قائل به جبراند ) حسرت و زاری گه بیماری است وقت بیماری همه بیداری است آن زمان که می شوی بیمار تو می کنی از جرم استغفار تو می نماید بر تو زشتی گنه می کنی نیت که باز آیم بره پس یقین گشت اینک بیماری تو را می ببخشد هوش و بیداری تو را گر ز جبرش آگهی زاریت کو بینش زنجیر جباریت کو بسته در زنجیر کی شادی کند کی اسیر حبس آزادی کند در اینجا از جبری ستوده سخن می رود ( که در نکته دهم توضیحی درباره آن خواهد آمد ) مولانا خطاب به آن بیمار که مدعی جبر است می گوید : تو از جبر الهی بویی نبرده ای و « حرف درویشان بدزدی بسی » گرچه خود کسی نیستی ، از آن سو از زنجیر جبر می گویی و از این سو عنان اختیار به کف می گیری . دانش جبر خداوند را داری اما نشانی از بینش آن نداری و میان دانش و بینش فرق بسیار است . نکته پنجم : می گوید : در کاری که به آن رغبت داری ، خود را قدرتمند می یابی و آنجا که به کاری میل نداری ، آن را خواست خدا می دانی . در هر آن کاری که میل استت بدان قدرت خود راهمی بینی عیان در هر آن. کاری که میلت نیست خواست ... اندر آن جبری شوی کاین از خداست نکته ششم : در اینجا مولانا به قرآن نظر دارد که : جمله قرآن امر و نهی است و وعید امر کردن سنگ مرمر را که دید ؟! هیچ دانا هیچ عاقل این کند ؟ با کلوخ و سنگ خشم و کین کند ؟! می گوید : خداوند در سراسر قرآن بندگانش را به نیکی ها امر و از بدی ها نهی کرده ، به نیکان بشارت بهشت و به بدان وعده ی جهنم داده و اگر انسان بی اختیار بود اینها چه معنایی داشت ؟ نکته هفتم : در اینجا مولانا نه از جبر دفاع می کند و نه از اختیار بلکه در مقام داوری میان جبری و قدری است . جبری همه چیز را وابسته به خداوند می داند ، اما قدری انسان را قدرتمند می یابد و منکر قدرت خداوند بلکه منکر وجود اوست ؛ اما داوری مولانا : در خرد جبر از قَدَر رسواتر است زان که جبری حسّ خود را منکر است منکر حس نیست آن مرد قدر فعل حق حسی نباشد ای پسر پس تسفسط آمد این دعوی جبر لا جرم بدتر بود زین رو زگبر گبر گوید هست عالم نیست رب یا ربی گوید که نبود مستحب این همی گوید جهان خود نیست هیجهست سوفسطایی اندر پیچ پیچ جمله ی عالم مقر در اختیار امر و نهی این بیار و آن میار او همی گوید که امر و نهی لاست اختیاری نیست این جمله خطاست مولانا در مقام خرد ورزی جبری را رسوا می یابد چرا که او افعال ، حواس ، و اختیارات خود را انکار می کند و همه چیز را وابسته به خدا می داند . اما « مرد قدر » منکر این محسوسات نیست او منکر فعل خداست که آن محسوس نیست . مولانا جبری را سو فسطایی می نامد چرا که او در این بحث به دنبال جدل و سفسطه است نه حقیقت . اما مولانا در میان این دو ، داوری میکند و می فرماید : در میان جبری و اهل قدر همچنین جنگ است تا حشرِ بشر نکته هشتم : به باور مولانا : اختیار آدمی نه تنها در برابر اختیار خداوند قرار نمی گیرد و اختیار را از او سلب نمیکند بلکه اختیار آدمی مخلوق خداوند است و بنابراین مقهور و مغلوب او : اختیارات اختیارش هست کرد اختیارش چون سواری زیر کرد اختیارش اختیار ما کند امر شد ، بر اختیاری مستند حاکمی بر صورت بی اختیار هست هر مخلوق را در اقتدار قدرت تو بر جمادات از نبرد کی جمادی را .از آنها نفی کرد قدرتش بر اختیارات آنچنان نفی نکند اختیاری را از آن خواستش می گوی بر وجه کمال که نباشد نسبت جبر و ضلال چونکه که گفتی کفر من خواست وی است خواست خود را نیز هم می دان که هست زان که بی خواه تو خود کفر تو نیستکفر بی خواهش تناقض گفتی است نکته نهم : مولانا برای اثبات اختیار حکایات و تمثیلاتی را برای ما بیان می کند که در اینجا به دو مورد از آنها اشاره می کنیم : آن یکی می رفت بالای درخت می فشاند آن میوه را دزدانه سخت صاحب باغ آمد و گفت ای دنی از خدا شرمیت کو چو می کنی گفت از باغ خدا بنده ی خدا گر خورد خرما که حق کردش عطا عامیانه چه ملامت میکنی؟ بخل بر خوان خداوند غنی گفت ای ایبک بیاور آن رسن تا بگویم من جواب بوالحسن پس ببستش سخت آن دم بر درخت می کشی این بی گنه.اینگونه سخت گفت با چوب خدا یک بنده اش می زند بر پشت دیگر بنده خوش چوب حق و پشت و پهلو آن او من غلام و آلت فرمان او گفت توبه کردم از جبر.ای عیار اختیارست اختیار است اختیار اما مثال دیگر این است که حیوانات هم اختیار را درک کرده اند اما این انسان بی نوا اختیار را در نیافته است : گر شتربان اشتری را می زند آن شتر قصد زننده می کند خشم اشتر نیست با آن چوب او پس زمختاری شتر برده است بو عقل حیوانی چو دانست اختیار این مگو ای عقل انسان شرم دار نکته دهم ، جبر عاشقانه : در کلام حضرت مولانا در مقابل همه ی مواردی که او از اختیار می گوید مواردی هست که او خود را مجبور می یابد اما این جبر ، جبری ستوده است . عارف عاشق خویش را در برابر یار ، بی اختیار می یابد و چنین می گوید : لفظ جبرم عشق را بی صبر کرد هر که عاشق نیست حبس جبر کرد این معیت با حق است این جبر نیستاین تجلی مه است این ابر نیست ور بود این جبر ، جبر عامه نیست جبر آن امّاره ی خود کامه نیست جبر را ایشان شناسند ای پسر که خدا بگشادشان در دل بصر غیب آینده برایشان گشت فاش ذکر ماضی پیش ایشان گشت لاش اختیار و جبر ایشان دیگر است قطره ها اندر صدفها دیگر است باز در جای دیگر می گوید : جهد کن کز جام حق یابی نوی بی خود و بی اختیار آنگه شوی می گوید : تو اکنون مختاری و قدرتمند ، پس بکوش تا از جام عشق الهی مست شوی و اختیار خود را از دست دهی چرا که عاشقان هیچ اختیاری از خود ندارند : عشق قهّارست و من مقهور عشق چون شکر شیرین شدم از شور عشق و بعد خطاب به عشق می گفت : برگ کاهم پیش تو ای تند باد من چه دانم که کجا خواهم فتاد گربه در انبانم اندر دست عشق یک دمی بالا و یک دم پست عشق او همی گرداندم بر گرد سر نه به زیر آرام دارم نه زبر تصویر گری او بسیار زیباست . عاشق گربه ای است در انبان که به دست عشق گردان است یا پر کاهی است در مصاف تند باد ... ای رفیقان راه ها را بست یار آهوی لنگیم و او شیرشکار جز که تسلیم و رضا کوچاره ای در کف شیر نری خونخواره ای عاشق در برابر معشوق چون آهو است و در برابر شیر و چون صید است در برابر صیاد و این تصویری است که در کلام مولانا تکرار شده است ، در غزلیات خطاب به معشوق میگوید : همه صیدها بکردی هله میر بار دیگر سگ خویش را رها کردن که کند شکار دیگر همه غوطه ها بخوردی همه کار بکردی منشین زپای یکدم که بماند کار دیگر کار دیگری باقی مانده ی که آن شکار من است اما در این قمار عاشقانه ، عاشق همه ی وجود خویش را صادقانه در میان می نهد و در برابر یار همه چیز خود را از جمله اختیار را می بازد . پس : خنک آن قمار بازی بباخت آنچه بودش بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر با درود فراوان به پیشگاه روح قدسی خداوندگار عشق و عرفان حضرت مولانا جلال الدین .

              نظر


              • #8
                سلام دکتر جان

                شما لطف دارین و باعث افتخار ماست و از مطالب شما بهره میبریم

                mosayeb عزیز ممنون از شما ، این مطالب شما را قبلا خوانده بودم و جالب بود ، اگر به درصد بخواهید عنوان کنید چند درصد می باشد به دید شما نه مولانا ( شما تفکر کنید )

                حالا ، آیا قبل از تولد پیامبر اسلام نوید آن داده نشد که احمد خواهد آمد؟ آیا بعد از اینکه پیامبر اسلام به پیامبری مبعوث شد خود پیامبر خواستن پیامبر شود؟ آیا سختی ای که پیامبر کشید دیگران در زندگی خود ندیدند؟ آیا پیامبر اسلام به جنهم میرود؟ مسلما جایگاه پیامبر در پیش خداست ( بالاتر از بهشت ) پس چه چیزی باعث شد که پیامبر اسلام از عوام جدا شود و خاص شود؟ آیا این در اختیار پیامبر بود؟
                چرا خداوند فرق میگذارد؟
                دوست دارم تک تک افراد نظر شخصی خودشونو عنوان کنند و در نهایت جمع بندی کنم و نتیجه گیری نمایم

                در آخر ، نتیجه جالب خواهد بود و امیدوارم در زندگی ما تاثیر داشته باشه


                تریدهای حرفه ای بدون اندیکاتور
                در این سایت و در تلگرام
                SmartSignalFX@

                نظر


                • #9
                  سلام دوستان
                  در خصوص بحث جبر و اختیار بنا بر دلایل عقلی انسان با اختیار کامل آفریده شده ،

                  1-اگر اختیار کامل نباشه پس در قبال برخی رفتارها هم نباید مسئولیتی داشته باشیم ، یعنی اگر من فلان کار را کردم و بخشی از آن اراده در کف من نبوده پس می توانم مدعی شوم که چون اختیار کامل نداشتم نمی توانستم جلوگیری از آن حرکت بکنم

                  2- اگر انسان اختیار 100 درصد نداشته باشد پس عروسک خیمه شب بازی است که از جای دیگری حرکتش می دهند (به اصطلاح امروزی رباتی برنامه ریزی شده هست که از قبل همه برنامه ها بهش داده شده و یا در حین حرکت برنامه هایش توسط اپراتور (بخوانید آفریننده) دچار تغییر می شود)

                  3- این طرز فکر (تحت جبر بودن انسان ) موجب رخوت و خمودگی جوامعی می شود که بدان معتقدند ، یعنی من محکوم به فقر هستم و حتما مصلحتی بوده که من فقیر باشم !!!!!! اگر به طرز فکرها و اعتقادات ملل مختلف مراجعه کنید آینه تمام نمای تفکراتشان را در زندگی جمعی شان خواهید دید

                  4- اگر قرار باشد روزی جوابگوی اعمال و رفتار خود باشیم ، در صورت حاکم بودن جبر به راحتی می توان از آن شانه خالی کرد و از خود سلب مسئولیت کرد

                  5- فرض کنید من در محکمه ای حاضر شده ام و در خضوض اعمال زشت خودم بازخواست می شوم ، اگر بر اساس جبر من فقیر بوده ام ، به راحتی می توانم مدعی شوم که اگر من فقیر نبودم هرگز دست به چنین اعمالی نمی زدم

                  6- اگر به خدا اعتقاد داریم و عدالت او را قبول داریم باید بپذیریم که عدالت ایجاب می کنه که در تمامی مراحل اختیار (آن هم به طور کامل) باید وجود داشته باشد ، حتی قبل از تولد !

                  7- اگر قرار باشد روزی (زمینی) انسانها از روی جبر باشد ، به شدت نقض عدالت است ، عدالت به معنی این نیست که خدا هر کاری دلش خواست بکنه چون قدرت مطلق هست ، هر انسانی در هر گوشه دنیای پهناور از راه صحیح به دنبال پول درآوردن باشه مطمئنا به دست خواهد آورد ، منتها لازمه اش قرار گرفتن تو مسیر اقتصادی درست هست ، لازمه اون داشتن تفکر صحیح هست

                  8- انسان موجود خاصی هست ، اگر دقت کنید علیرغم شباهت انسان با حیوانات ، مهمترین وجه تمایز این موجود در قدرت اندیشه و تفکر هست ، این قدرت در هیچ موجود زنده دیگری به این وسعت وجود ندارد ، پس آفرینش انسان نمی توانسته دیمی و فقط بر اساس تکامل باشد ، از نظر جسمی چرا ، نوع بشر هم مانند سایر جانداران در طول هزاران سال تکامل پیدا کرده ، ولی داشتن عقل و اندیشه را نمی توان به تکامل نسبت داد ، اگر صاحب عقل و اندیشه شدن بر اساس تکامل بوده پس چرا در طول میلیونها سال فقط یک گونه به عقل و اندیشه دست یافته و دیگران نتوانسته اند ؟

                  غرضم از این مقدمه چینی این بود که هوشمندی عظیمی در پس آفرینش انسان وجود داره و بدون شک این هوشمندی عظیم به دنبال ساختن یک موجود بی اختیار نبوده


                  با عرض معذرت از دوستان

                  نظر


                  • #10
                    ممنون عرفان عزیز

                    در مورد تفاوت انسان با حیوان به راحتی نمیتوان گفت که انسان از حیوان سر هست و حیوان فهم ندارد
                    اگر انسان فهم دارد پس چطور مقدار جنگ بین ما نسبت به حیوانها بیشتر است
                    اگر حیوان فهم ندارد چطور یک شیر ماده ی گرسنه ، کره ی گاو میش را از چنگ کفتار نجات میدهد و کره گاومیش را نمیخورد!؟ و در همان زمان به دنبال شکار میرود در صورتی که کره گاومیش در کنار اوست و در حال تحرک است؟ بعد از یک روز و یک شب کره ی گاومیش به گله خود و به نزد مادر خود میرسد ( فیلم مستند پخش شده از تلویزیون ایران )

                    شما یک برنامه ی میکرو کنترلر برای روبات بنویسید و یک روبات جارو برقی طراحی نمایید ( در بازار وجود دارد ) کسی که از میکرو و برنامه نویسی اطلاع نداشته باشد میگوید این جارو برقی خودش همه جا میره و جارو میزند و دوباره به شارژ برمیگردد و هوشمند است و خودش همه کار را انجام میدهد
                    این جارو به مانع میخورد مسیر را در حافظه نگه میدارد و تغییر مسیر میدهد ولی بیننده میبیند که این روبات دارای هوش است در صورتی که شرایط برای او مهیا شده که طبق چارت تعریف شده عمل کند
                    پس جاروی روباتیک دارای اختیار نیست.
                    تریدهای حرفه ای بدون اندیکاتور
                    در این سایت و در تلگرام
                    SmartSignalFX@

                    نظر


                    • #11
                      سلام مجدد به دو بزرگوار نگارنده دو پست بالا

                      و اما پاسخ بنده ،، ببینید دوستان شما در ذهن و فکر خودتون ابتدا اومدید مورادی به نام خدا و روز جزا و پاداش و جزا و جهنم و بهشت و هدف افرینش و محکمه روز اخر و ووو برای ادامه بحثتون تعریف کرده اید یعنی متر یا وسیله سنجش را ساخته اید و سپس بقیه موارد را در اون قالب میریزید یا با اون متر ، متر میکنید و میبینید درست در نمیاد ، و هی چرا های بعدی تا دلت بخواد مطرح میشه ،، هر چه جلو تر میروید گنگ تر و گم تر میشوید ،،

                      شما از کچا میدونید فرضیات اولیه که هز ذو بزرگوار ازش اسم اوزدید ، واقعیت باشه ،، چه کسی میتونه خدا را تعریف کنه ؛ ایا بهشت چائیست که پر از درختان و جوی های اب و شیر و عسل و رنان زیبا باشه ایا این تغریف اهانت به همون خدا نمیتونه باشه ایا این موارد کم .و کسری های عربستان نبوده

                      بنده فقط سوالی که برایم مطرح میشه را عرص کردم

                      محمد چان من که عرض کردم جاضرم هر چه دارم بدهم فقط یه ذره دید واقع نگر داشته باشم تا نخواهم هر چه پدر یا مادرم در گوشم خونده اند را ذوباره نگری کنم


                      کاری که بنده کردم همه اموزه های دوران کودکی .را از ذهنم زدودم تا شاید بتونم واقعیت را به اندازه غباری که در اشعه افتاب در هوا شناوره را درک کنم


                      کاریست بس مشگل ، چون کلیه باورهایمان با شیر مادر در خونمان عجین شده ،،

                      ایا این نوع تفکر من و شما که برای اثباتش سر هم نوعمان را هم جلوی دید دنیا با چاقو از تن جدا میکنیم 1000 کیلومتر انطرفتر که گاو یا الت تناسلی را خدای خود میدانند خنده دار نیست ،، فکر نمیکنید شاید حق با اونها باشه ،، کلا برای مثال عرض کردم


                      این بحث باید نزذ هم باشیم بتونیم به راختی حرف ذلمان را بزنیم ، اینجا نمیشه

                      پش حزف اضلی من این شد که فرضیات اولیه هر دو پست بالا را بنده نمیتونم بپذیرم تا بخوام یه پله جلوتر بروم و فلان و بهمان موصوع را بررسی کنم یا پاسخ دهم


                      قدا
                      تحلیل طلا در بازه های زمانی گوناگون در کانال https://t.me/sofitahlil
                      قابل استفاده برای تریدر های مبتدی

                      نظر


                      • #12
                        نوشته اصلی توسط devoshca نمایش پست ها
                        ممنون عرفان عزیز

                        در مورد تفاوت انسان با حیوان به راحتی نمیتوان گفت که انسان از حیوان سر هست و حیوان فهم ندارد
                        اگر انسان فهم دارد پس چطور مقدار جنگ بین ما نسبت به حیوانها بیشتر است
                        اگر حیوان فهم ندارد چطور یک شیر ماده ی گرسنه ، کره ی گاو میش را از چنگ کفتار نجات میدهد و کره گاومیش را نمیخورد!؟ و در همان زمان به دنبال شکار میرود در صورتی که کره گاومیش در کنار اوست و در حال تحرک است؟ بعد از یک روز و یک شب کره ی گاومیش به گله خود و به نزد مادر خود میرسد ( فیلم مستند پخش شده از تلویزیون ایران )

                        شما یک برنامه ی میکرو کنترلر برای روبات بنویسید و یک روبات جارو برقی طراحی نمایید ( در بازار وجود دارد ) کسی که از میکرو و برنامه نویسی اطلاع نداشته باشد میگوید این جارو برقی خودش همه جا میره و جارو میزند و دوباره به شارژ برمیگردد و هوشمند است و خودش همه کار را انجام میدهد
                        این جارو به مانع میخورد مسیر را در حافظه نگه میدارد و تغییر مسیر میدهد ولی بیننده میبیند که این روبات دارای هوش است در صورتی که شرایط برای او مهیا شده که طبق چارت تعریف شده عمل کند
                        پس جاروی روباتیک دارای اختیار نیست.
                        دوست عزیز
                        در اینکه حیوانات دارای فهم و شعور نیستند هیچ شکی نیست ، مثالی که شما زدید به غریزه بر می گرده و ربطی به فهمیدن نداره
                        بهترین مثال اینه که شما یک حیوان را در دو هزار سال پیش در نظر بگیرید و کیفیت و سطح زندگی همان حیوان را با الان مقایسه کنید ، آیا تغییری دیده میشه ؟ خرس دو هزار سال پیش با خرس امروزی چه تغییری تو سطح و کیفیت زندگیش داشته ؟ هیچ ،خرس دو هزار سال پیش با چنگ و دندان می جنگید هنوز هم با همان شرایط می جنگد ، ولی میشه سطح زندگی انسان امروزی رو با انسان دو هزار سال پیش مقایسه کرد ؟

                        در خصوص اینکه چرا جنگ در بین انسانها بیشتر از حیوانات هست :
                        حیوان دنبال غریزه است ، غریزه مثل یک نرم افزار عمل می کنه ، اگر گرسنه باشه به هر قیمتی باید غذا بخوره ، اگر جنگی هم می کنه باز از روی غریزه است ، اما در مورد انسان قضیه فرق می کنه ، انسان تمام صفات حیوانات رو یکجا درون خودش به طور بالقوه داره ، و این اختیار رو داره که از هر کدوم خواست استفاده کنه ، درندگی گرگ ، مکار بودن روباه ، نیش زدن عقرب و ....

                        در خصوص مثال ربات جارو برقی یا سایر رباتهایی که وجود دارند :
                        اطلاق واژه هوشمند به معنی این نیست که هوشمندی ربات با انسان قابل مقایسه است ، علم کامپیوتر پیشرفت های چشمگیری داشته ، از نظر میزان ذخیره سازی اطلاعات ، سرعت پردازش و ... ولی هنوز از نظر هوشمندی نتوانسته اند در حد انسان پیشرفت نمایند ، بنابراین اگر بنده مثال ربات رو زدم منظور این بود که همه چیز را از قبل برایش تعریف کرده اند

                        نظر


                        • #13
                          نوشته اصلی توسط مهدی موسوی نمایش پست ها
                          سلام مجدد به دو بزرگوار نگارنده دو پست بالا

                          و اما پاسخ بنده ،، ببینید دوستان شما در ذهن و فکر خودتون ابتدا اومدید مورادی به نام خدا و روز جزا و پاداش و جزا و جهنم و بهشت و هدف افرینش و محکمه روز اخر و ووو برای ادامه بحثتون تعریف کرده اید یعنی متر یا وسیله سنجش را ساخته اید و سپس بقیه موارد را در اون قالب میریزید یا با اون متر ، متر میکنید و میبینید درست در نمیاد ، و هی چرا های بعدی تا دلت بخواد مطرح میشه ،، هر چه جلو تر میروید گنگ تر و گم تر میشوید ،،

                          شما از کچا میدونید فرضیات اولیه که هز ذو بزرگوار ازش اسم اوزدید ، واقعیت باشه ،، چه کسی میتونه خدا را تعریف کنه ؛ ایا بهشت چائیست که پر از درختان و جوی های اب و شیر و عسل و رنان زیبا باشه ایا این تغریف اهانت به همون خدا نمیتونه باشه ایا این موارد کم .و کسری های عربستان نبوده

                          بنده فقط سوالی که برایم مطرح میشه را عرص کردم

                          محمد چان من که عرض کردم جاضرم هر چه دارم بدهم فقط یه ذره دید واقع نگر داشته باشم تا نخواهم هر چه پدر یا مادرم در گوشم خونده اند را ذوباره نگری کنم


                          کاری که بنده کردم همه اموزه های دوران کودکی .را از ذهنم زدودم تا شاید بتونم واقعیت را به اندازه غباری که در اشعه افتاب در هوا شناوره را درک کنم


                          کاریست بس مشگل ، چون کلیه باورهایمان با شیر مادر در خونمان عجین شده ،،

                          ایا این نوع تفکر من و شما که برای اثباتش سر هم نوعمان را هم جلوی دید دنیا با چاقو از تن جدا میکنیم 1000 کیلومتر انطرفتر که گاو یا الت تناسلی را خدای خود میدانند خنده دار نیست ،، فکر نمیکنید شاید حق با اونها باشه ،، کلا برای مثال عرض کردم


                          این بحث باید نزذ هم باشیم بتونیم به راختی حرف ذلمان را بزنیم ، اینجا نمیشه

                          پش حزف اضلی من این شد که فرضیات اولیه هر دو پست بالا را بنده نمیتونم بپذیرم تا بخوام یه پله جلوتر بروم و فلان و بهمان موصوع را بررسی کنم یا پاسخ دهم


                          قدا
                          سلام
                          جناب موسوی من با برخی فرمایشات شما موافقم ، اگر دقت کرده باشید من در خصوص هوشمندی صحبت کردم ، تعریفی که از خدا شده قبول دارم که منصفانه نبوده ، یا بحث بهشت و جهنم ، اتفاقا بنده هم با شما هم عقیده هستم که باید از دیدگاههای سنتی و چیزی که به ما حقنه کرده اند باید دوری کرد یا حداقل در موردشون فکر کرد
                          یک مثالش همین موضوع تاپیک هست ، از منظر دیدگاه سنتی جبر حاکم بر جهان هستی است

                          علت اصلی جدا کردن سر از تن هم به خاطر عقاید ، خود حق پنداری است ، و متاسفانه هر قدر فرهنگ ملتی ضعیف تر و جهل حاکمیت بیشتری داشته باشد این خود حق پنداری شدید تره

                          نظر


                          • #14
                            سلام به همه عزیزان
                            این تاپیک را امشب دیدم و به نظرم جالب اومد با اجازتون نظر خودم را مینویسم
                            به نظر من انسان موجود مختاریست به نظر من خدا وقتی هر انسانی را میافریند یک چک سفید امضا هم به او میدهد تا به اختیار خودش هر چه میخواهد در اون بنویسد!!
                            این که ما چطور تو این چک بنویسیم دست خودمونه ،تازه خدا باز هم به ما یه تقلب رسونده تا ارزش خودمون را بدونیم و تو چکمون کم ننویسیم و اونم اینکه اولین حس غریزی فوق قدرتمند را به ما داده و این حس چیزی نیست جز حب ذات،،انسان با توجه به به این حس همیشه دوست داره به سمت خوبی ها بره وهیچ کس با عقل سالم خودش را از کوه پایین پرت نمیکنه...این نیاز فطری باعث ایجاد انگیزش و حرکت ما به سمت جلو میشه حالا منظور از حرکت به سمت جلو را من به رسیدن به کمال میدونم هر موجودی تو این جهان دنبال کمال مادی و معنوی خودشه حالا کمال به تبع ذات اون فرق میکنه کمال یه سیب اینه که بیاد تو ظرف غذای ما و توسط ما خورده بشه یا کمال یه گاو میش شکار شدن به دست یه تمساحه و....!!!!!
                            انسانها هم به همین نحو هستند علاوه بر این خدا به هر کس استعداد های ویژه ای داده و وظیفه اون را مشخص کرده حالا ما اینجا به تناقض میرسیم که مثلا چرا به من استعداد ریس جمهور شدن را نداده !!؟؟خوب از کجا معلوم که من این استعداد را دارم و نتونستم اون را کشف کنم و به کمال خودم که رسیدن به مقام دنیوی ریس جمهور بودنه برسم و نکته بعد اینکه همه ما به عنوان بخشی از یک سیستم بزرگ نظام خلقت هستیم و وظایف خاص خودمون را داریم مثل قطعات مختلف یه موتور که باید هر قطعه سر جای خودش قرار بگیره تا اون موتور وظیفه خودش را بتونه انجام بده...کمال یک نفر اینه که پیامبر باشه و کمال یکی اینه که پست ترین ادم بشه و کمال یکی اینه که تو همین پیامبر ها مقام خاتم را داشته باشه ...تازه خود خدا بازم انسان را تو یافتن مسیر خودش تنها نذاشته و پیامبران را فرستاده تا در رسیدن به کمال اون را راهنمایی کنن....کسی که مثلا ناقص العقل(البته از نظر ما) به دنیا میاد یه وظیفه ای تو این دنیا داره که اگه اون را درست انجام بده به کمال خودش رسیده و بهش ایرادی وارد نیست در واقع همه ما در حال تکامل و تبدیل شدن به اون چیزی هستیم که نیاز داریم تا بتونیم نقشمون را درست انجام بدیم هرکس باید نقش خودش را با توجه به توانایی هاش پیدا کنه و اون را انجام بده و از اینکه نمیتونه جای کس دیگری باشه غبطه نخوره چون نقش ها متفاوته....

                            نظر


                            • #15
                              من منبع را قرآن قرار داده ام و فرض را بر این نهادم که دوستان قرآن را منبع قبول دارند
                              حال آیا قرآن کتاب آسمانی است یا خیر یا توسط سلمان فارسی یا دیگران نوشته شده را کار ندارم ( منبع را قرآن قرار داده ام تا به نتایجی برسم )

                              آقا عرفان گرامی ، مثالی را که فرمودید صحیح میباشد ولی در مورد شیر که حیوانی دیگر را از دست شکارچی دیگر نجات داده تصور نمیکنم غریزه باشه
                              چند سال پیش اسب آبی هم آهویی را از چنگ تمساح نجات داده بود. وارد حاشیه نمیشم

                              آیا دقت کرده اید که یکی شب رو روز کار میکند چند شیفت کار میکند ولی پولی پس انداز نمیشود!؟
                              آیا دقت کرده اید که یکی به راحتی پول درمیاورد و خرج هم میکند و مشکل اقتصادی ندارد !؟
                              آیا دیده اید مغازه دار پیری که مغاره ی کوچکی دارد و عائله مند است و دانشجو هم دارد خرج دانشگاه و خانواده را میدهد !؟

                              انسان دارای نیروهای عجیبیست که باعث میشود انسان را از حیوان جدا کند و حیوان توانایی رسیدن به آن را ندارد و (حتی اجنه و شیاطین )
                              اگر انسان در علوم پیشرفت کرد باید دید در معرفت چقدر به تکامل رسیده

                              با پدیدار شدن علم مقدار جدیدی بیماری هم اضافه میشود نوع رژیم غذایی عوض شده بیماری نسبت به گذشته بیشتر شده و اگرتناسب بگبربد علم چندان کمکی به بشریت نکرده ( همه چیز نسبی هست )

                              میخوام بحث را برسونم ببینم شما چقدر خودتونو می شناسید؟ آیا واقعا به نیروهای خودتون ایمان دارید؟ میتوانید اراده ای که کرده اید به تحقق برسانید؟
                              برای چی شما بورس را انتخاب کرده اید ؟ چرا از حدود 70 میلیون ایرانی این چند هزار نفر در بورس وارد شدند و چطور آشنا شدند؟
                              آیا این یک اتفاق بود؟ هیچ چیز تصادفی نیست و دنیا روی اصولی ساخته شده و حرکات و کارهای ما روی اصولی در حال پیروی از آن است. ( جبر )
                              امیدوارم به سطح آگاهی برسیم

                              در پست بعدی از قرآن نقل خواهم کرد
                              تریدهای حرفه ای بدون اندیکاتور
                              در این سایت و در تلگرام
                              SmartSignalFX@

                              نظر

                              پردازش ...
                              X