اطلاعیه

بستن

راهنمای فروم - حتما بخوانید

با سلام

قابل توجه کاربران محترم تالار گفتگو

قبل از ارسال پست یا ایجاد موضوع جدید، تاپیک قوانین و راهنمای فروم را مطالعه نمائید.

کاربران و مخصوصا تازه واردین لطفا دقت باشید که هرگونه پیشنهاد مدیریت سرمایه یا فروش تحلیل و یا برگزاری کلاس و ... که خارج از محیط عمومی فروم باشد را به هیچ عنوان بدون تحقیق و کسب اطلاعات کامل و کافی دنبال نکنید در غیر این صورت مسئولیت و عواقب آن بر عهده خود شخص می باشد.

همچنین لازم به ذکر است مسئولیت ارتباطات خارج از پست های عمومی فروم اعم از پیام خصوصی یا چت یا دیداری یا شنیداری با سایر اعضای فروم کاملا با خود اعضا هست و وارد کردن آن به صورت عمومی در فروم ممنوع است. برای امنیت بیشتر جهت گرفتن پاسخ سوالات خود از انجمنها استفاده نمایید.

دوستان توجه داشته باشند که تمامی بخش های اختصاصی و عمومی فروم کاملا رایگان بوده و به هیچ عنوان نیاز به پرداخت وجه به هیچ کس برای باز شدن دسترسی نیست.

منتها به این دلیل که در این بخش ها معمولا کار تیم ورک و گروهی انجام میشود، مناسب ورود افراد با شرایط خاصی است که مدیر آن بخش تعیین میکند و برای همه افراد کارایی ندارد چون مستلزم بر عهده گرفتن مسئولیت یا دانش کافی در آن حوزه می باشد.

لذا ضمن پوزش از کاربرانی که تقاضای دسترسی آن ها به بخش های اختصاصی توسط مدیران بخش رد میشود، توصیه میکنیم که پس از فراگیری موضوعات عمومی و تخصصی فراوانی که در روی فروم قرار دارد چنانچه برنامه ویژه ای برای کار در بخش های اختصاصی و کار گروهی دارند آن را مکتوب برای مدیران هر بخش بنویسند و سپس اقدام به درخواست دسترسی بکنند.


با احترام
مشاهده بیشتر
مشاهده کمتر

جبر و اختیار

بستن
X
 
  • فیلتر کردن
  • زمان
  • نمایش
پاک کردن همه
پست های جدید

  • #16
    نوشته اصلی توسط devoshca نمایش پست ها
    من منبع را قرآن قرار داده ام و فرض را بر این نهادم که دوستان قرآن را منبع قبول دارند
    حال آیا قرآن کتاب آسمانی است یا خیر یا توسط سلمان فارسی یا دیگران نوشته شده را کار ندارم ( منبع را قرآن قرار داده ام تا به نتایجی برسم )

    آقا عرفان گرامی ، مثالی را که فرمودید صحیح میباشد ولی در مورد شیر که حیوانی دیگر را از دست شکارچی دیگر نجات داده تصور نمیکنم غریزه باشه
    چند سال پیش اسب آبی هم آهویی را از چنگ تمساح نجات داده بود. وارد حاشیه نمیشم

    آیا دقت کرده اید که یکی شب رو روز کار میکند چند شیفت کار میکند ولی پولی پس انداز نمیشود!؟
    آیا دقت کرده اید که یکی به راحتی پول درمیاورد و خرج هم میکند و مشکل اقتصادی ندارد !؟
    آیا دیده اید مغازه دار پیری که مغاره ی کوچکی دارد و عائله مند است و دانشجو هم دارد خرج دانشگاه و خانواده را میدهد !؟

    انسان دارای نیروهای عجیبیست که باعث میشود انسان را از حیوان جدا کند و حیوان توانایی رسیدن به آن را ندارد و (حتی اجنه و شیاطین )
    اگر انسان در علوم پیشرفت کرد باید دید در معرفت چقدر به تکامل رسیده

    با پدیدار شدن علم مقدار جدیدی بیماری هم اضافه میشود نوع رژیم غذایی عوض شده بیماری نسبت به گذشته بیشتر شده و اگرتناسب بگبربد علم چندان کمکی به بشریت نکرده ( همه چیز نسبی هست )

    میخوام بحث را برسونم ببینم شما چقدر خودتونو می شناسید؟ آیا واقعا به نیروهای خودتون ایمان دارید؟ میتوانید اراده ای که کرده اید به تحقق برسانید؟
    برای چی شما بورس را انتخاب کرده اید ؟ چرا از حدود 70 میلیون ایرانی این چند هزار نفر در بورس وارد شدند و چطور آشنا شدند؟
    آیا این یک اتفاق بود؟ هیچ چیز تصادفی نیست و دنیا روی اصولی ساخته شده و حرکات و کارهای ما روی اصولی در حال پیروی از آن است. ( جبر )
    امیدوارم به سطح آگاهی برسیم

    در پست بعدی از قرآن نقل خواهم کرد
    سلام اقا محمد عزیز
    من با نظر شما در مورد نظم طبیعت کاملا هم عقیده ام و به تصادفی نبودن اون معتقدم...
    خودم تو این سی و سه سال عمر که از خدا گرفتم خیلی با این مسائل برخورد کردم ،تو یه خانواده پر جمعیت نقش فرزند اخر را داشتم و علاوه بر اینکه راهنمایی و متوسطه را تو اموزشگاههای تیزهوشان گذروندم به دلیل مشکلات عدیده ای که در اون سالها برام و خانوادم پیش اومد از ادامه تحصیل باز موندم ،به ناچار راهی خدمت شدم و از اینکه نتونسته بودم ادامه تحصیل بدم همیشه احساس بدی داشتم و نمیدونستم کی را باید مقصر بدونم ..تو خدمت تدریس میکردم دانش اموز های ابتدایی داشتم که ضرب دو رقم در دو رقم را ذهنی حساب میکردند! ولی میدونم خیلی از اونها حتی دوران ابتدایی را هم نتونستن تموم کنن و به جبر خانواده مجبور به ترک تحصیل شدن!!دیدن این موارد علاوه بر اینکه برایم دردناک بود یکم بهم ارامش میداد..بعد خدمت استخدام اموزش و پرورش شدم بعد یک سال دانشگاه دولتی قبول شدم رفتم سراغ تحصیل اما باز مشکلات ول کن نبود ناچار باز ترک تحصیل کردم و رفتم استخدام یه شرکت شدم چند سال کار کردم و ازدواج کردم و فکر نمیکردم دیگه بتونم ادامه تحصیل بدم ...بعد ازدواج با شرایطی که همسرم برام فراهم کرد رفتم دانشگاه و مدرک گرفتم بدون کلاس رفتن و حتی دیدن استاد با معدل بالا درسها را پاس میکردم..تصادفی با این فروم اشنا شدم و با اساتید و بزرگانی چون شما و دکتر موسوی عزیز و استاد ازادی و...اشنا شدم و خود خوان به مطالعه منابع پرداختم و با وجود دوستان و اساتید ارجمند این فروم تونستم به سرعت رشد کنم ..الان که مسیر زندگیم را دوره میکنم میبینم همه اون سختی ها و مشکلاتی که قبلا داشتم باعث رشد عقلی و شخصیتی من شد و از مسیری که به واسطه اونها تو زندگیم طی کردم گاها خوشحال هم میشم وقتی که خودم را با هم سن و سالام مقایسه میکنم...اولاش ناراحت بودم که چرا دیر با این بازار اشنا شدم ولی خوب سعی کردم خودم را بهش برسونم ...کلا ادم منظمی هستم و همیشه برای کارهام برنامه ریزی دارم و به توانایی های خودم ایمان دارم و مطمئنم تو این بازار میتونم نقش خودم را پیدا کنم و ازش بهره ببرم ...
    به هر حال هر کس مسیری را تو زندگیش طی میکنه و وقتی سر راه زندگیش مسائل و مشکلاتی پیش میاد به دلیل اینکه حکمت اونها را نمیدونه ناراحت میشه و حسرت میخوره ولی اگه بتونه برای خودش هدف مشخص کنه و به تواناییهاش ایمان داشته باشه حتما موفق خواهد بود.؟.
    تو مگر بر لب ابی به هوس بنشینی................ور نه هر فتنه که بینی همه از خود ،بینی
    موفق باشید

    نظر


    • #17
      .........
      ویرایش توسط jamali : https://www.traderha.com/member/2911-jamali در ساعت 02-19-2015, 08:22 AM

      نظر


      • #18
        نوشته اصلی توسط مهدی موسوی نمایش پست ها
        سلام مجدد به دو بزرگوار نگارنده دو پست بالا

        و اما پاسخ بنده ،، ببینید دوستان شما در ذهن و فکر خودتون ابتدا اومدید مورادی به نام خدا و روز جزا و پاداش و جزا و جهنم و بهشت و هدف افرینش و محکمه روز اخر و ووو برای ادامه بحثتون تعریف کرده اید یعنی متر یا وسیله سنجش را ساخته اید و سپس بقیه موارد را در اون قالب میریزید یا با اون متر ، متر میکنید و میبینید درست در نمیاد ، و هی چرا های بعدی تا دلت بخواد مطرح میشه ،، هر چه جلو تر میروید گنگ تر و گم تر میشوید ،،

        شما از کچا میدونید فرضیات اولیه که هز ذو بزرگوار ازش اسم اوزدید ، واقعیت باشه ،، چه کسی میتونه خدا را تعریف کنه ؛ ایا بهشت چائیست که پر از درختان و جوی های اب و شیر و عسل و رنان زیبا باشه ایا این تغریف اهانت به همون خدا نمیتونه باشه ایا این موارد کم .و کسری های عربستان نبوده

        بنده فقط سوالی که برایم مطرح میشه را عرص کردم

        محمد چان من که عرض کردم جاضرم هر چه دارم بدهم فقط یه ذره دید واقع نگر داشته باشم تا نخواهم هر چه پدر یا مادرم در گوشم خونده اند را ذوباره نگری کنم


        کاری که بنده کردم همه اموزه های دوران کودکی .را از ذهنم زدودم تا شاید بتونم واقعیت را به اندازه غباری که در اشعه افتاب در هوا شناوره را درک کنم


        کاریست بس مشگل ، چون کلیه باورهایمان با شیر مادر در خونمان عجین شده ،،

        ایا این نوع تفکر من و شما که برای اثباتش سر هم نوعمان را هم جلوی دید دنیا با چاقو از تن جدا میکنیم 1000 کیلومتر انطرفتر که گاو یا الت تناسلی را خدای خود میدانند خنده دار نیست ،، فکر نمیکنید شاید حق با اونها باشه ،، کلا برای مثال عرض کردم


        این بحث باید نزذ هم باشیم بتونیم به راختی حرف ذلمان را بزنیم ، اینجا نمیشه

        پش حزف اضلی من این شد که فرضیات اولیه هر دو پست بالا را بنده نمیتونم بپذیرم تا بخوام یه پله جلوتر بروم و فلان و بهمان موصوع را بررسی کنم یا پاسخ دهم


        قدا
        سلام دکتر جان ولی این تیر انتقاد متوجه خودتون هم میشه شمای تو یکی از پستهای بالا فرمودین
        گاهی ( به کرات و مکررا ) مواردی پیش اومده که دیگه فاتحه خودم را خوندم .ولی ساعتی بعد میبینم این مشگل بزرگ از راهی که اصلا در مخیله ام نبوده رفع شده و وچدانا اون نیرو را میبینم ( با چشم دل ) که انطرفتر ایستاده و به تشویش من میخندد ،
        فکر نمیکنید شما هم مثل بقیه دوستان تعریفی ،چیزی را در ذهن درست کردین وبعنوان متر ازش دارین استفاده میکنین و بقیه چیزها را دارین با اون میسنجین
        اینکه شما ممکنه کمی چشم باطن داشته باشین درسته ولی ایا خودتون هم تعریف دقیقی از خودتون میتونین داشته باشین؟
        ایا اون نیرویی که میبینین سوای از خودتونه؟
        ببخشید اگه کمی انتقادم تند بود

        نظر


        • #19
          سلام
          جبر و اختیار....... موضوع مهمی که بنظر من اگر هرآدمی توی زندگیش بتونه جواب این معما رو لااقل برای خودش پیدا کنه خیلی میتونه توی آرامش درونی و حتی اعتماد بنفسشاثر گذار باشه و تکلیف خیلی مسائل زندگیش براش روشن میشه


          چند وقت پیش داشتم مطلبی در مورد طبع انسان(مزاجشناسی) میخوندم ،خیلی جالب بود،خصوصیات و ویژگی های رفتاری آدم ها با طبع های مختلف رو نوشته بود به طور مثال خصوصیات افرادی با طبع گرم و تر این بود که زود عصبی میشن، مهربونن، دست و دلبازن، بینظمن و حتی اینکه مستعد چه بیماری هایی هستن و ... از طرفینوشته بود طبع آدم ها ذاتیه ،یعنی هر آدمی که به دنیا میاد طبع و مزاجش روتا آخر عمر با خودش داره و شاید بتونه با بعضی خوارکی ها و ورزش ها تا حدی تادیلشکنه و نه عوض


          این یه مثال کوچیک بود برای خودم برای اینکهبدونم من نه تنها در مورد ظاهرم ، خانوادهای که در اون متولد شدم، بهره هوشیم،محلتولدم و هزار تا چیز دیگه هیچ کاره ام ، حتی در مورد بیس شخصیت خودم هم کاری ازم بر نمیاد.

          دکتر موسوی(پدر بزرگ عزیز) مثال جالبی زدندکه اصل مطلب رو بیان کردن من با اجازه ایشون مثالشون رو دوباره نقل قول میکنم:


          ولی در مورد جبر و اختیار ، اره غزیز انجه بنده دیدهو درک کرده ام اینکه ما انسانها در یک جبر مادر زادی ، یک باریکه ای از اختیار نیزداریم ، بلا نسبت دوستان مثل اسبی هستیم که ان نیروی ناشناخته سوارمان شده وافسارمان بدستش هست ، ولی بنذه بعنوان ان اسب در مسیری که ان سوار کار مرا میراند، به اختیار میتونم گاهی شیهه بکشم و یا سرم را اینور انور بجرخانم ، و یا یورتمهبروم ، .ولی در اصل مسیر نمیتونم تغیر ایجاد کنم

          خب دونستن این مطلب چه تاثیری داره ؟
          اولین تاثیرش اینه دست از قضاوت کردن آدم هابر می داریم و کمتر از رفتارهای دیگران ناراحت میشیم .
          دومین و مهمترینش اینه که وقتی من بدونم تویمدت زمان زندگیم توی این دنیا ،که به طرز مضحکی کوتاهه یه نیروی قوی (خدا)زندگیمرو تحت کنترل خودش داره بیشتر به ضعف خودم پی میبرم به اینکه من هر کی هم که باشمهر چقدر هم تلاش کنم اگرخدا نخواد نمیشه ...بیشتر دست به دامنش میشم و عجز وناتوانیم رو و شکایتم رو به پیش خودش میبرم ...
          البته گفتن این مطلب به معنی سلب مسئولیت کردننیست بلکه بر عکس تلاش بیشتر به معنی اتمام حجت کردن آدم با خدا هست که بتونه ازخودش دفاع کنه و بگه من با وجود واقف بودنم بر ضعف های خودم مثلا بی نظمی یا زودجوش بودن تمااام تلاشم رو کردم! حالانتیجه هر چی شد دیگه خودت خواستی نه من ...
          پر حرفی من رو ببخشید.
          ویرایش توسط جودی آبوت : https://www.traderha.com/member/17974-جودی-آبوت در ساعت 02-19-2015, 11:16 AM

          نظر


          • #20
            با درود و احترام نسبت به دیدگاه های دوستان.
            بنده نمی خوام وارد مباحث فلسفی بشم اما با یک مطلب مخالفم و اون هم جمله آخر پست اول جناب محمد گرامی هست. با احترام به نظر جنابعالی این مطلب که : " هر وقت سود یا زیان میکنم خواست خدا میدانم و شکر میکنم " به نظر بنده کاملا اشتباه هست. سود و ضرری که ما می کنیم به شیوه و رفتار تریدری خود ما بستگی داره. نظم و ذات بازار طوریه که سود و ضرر تواما درونش موجوده و اینکه ما این ها رو به خدواند ربط بدیم اشتباهه. اگر تریدر با دید دینی به بازار نگاه کنه انگار داره رفتار تریدری خودشو به نوعی توجیه می کنه که اگر من ضرر کردم به خاطر اینه که خدا منو تنبیه کرده و اگر سود کنم خدا به من پاداش داده و به مرور زمان این عقیده منجر به مشغولیات ذهنی و روانی شخص تریدر میشه و سرانجام شاید به جای ترید های منطقی گریبانگیر ترید های احساسی بشه. به طور کلی دخالت احساسات و عقاید مذهبی در بازار سم مهلکی برای موفقیت یک تریدر هست . در بازار باید بی احساس اما منطقی باشیم. نه از سود کردن خوشحال بشیم نه ناراحت از ضرر کردن ! اما به اعتقاد من متاسفانه بیش از 90 درصد تریدرها احساسی ترید می کنند.
            موفق و پیروز باشید
            ویرایش توسط Technical Trader : https://www.traderha.com/member/12644-technical-trader در ساعت 02-19-2015, 11:22 AM
            انتخاب استراتژی مناسب + تست استراتژی + رعایت ریسک به ریوارد + رعایت مدیریت سرمایه + کنترل احساسات و خویشتن داری + رعایت دیسیپلین کاری = سود مستمر و موفقیت .

            نظر


            • #21
              نوشته اصلی توسط SHIRANI نمایش پست ها
              سلام به همه عزیزان
              این تاپیک را امشب دیدم و به نظرم جالب اومد با اجازتون نظر خودم را مینویسم
              به نظر من انسان موجود مختاریست به نظر من خدا وقتی هر انسانی را میافریند یک چک سفید امضا هم به او میدهد تا به اختیار خودش هر چه میخواهد در اون بنویسد!!
              این که ما چطور تو این چک بنویسیم دست خودمونه ،تازه خدا باز هم به ما یه تقلب رسونده تا ارزش خودمون را بدونیم و تو چکمون کم ننویسیم و اونم اینکه اولین حس غریزی فوق قدرتمند را به ما داده و این حس چیزی نیست جز حب ذات،،انسان با توجه به به این حس همیشه دوست داره به سمت خوبی ها بره وهیچ کس با عقل سالم خودش را از کوه پایین پرت نمیکنه...این نیاز فطری باعث ایجاد انگیزش و حرکت ما به سمت جلو میشه حالا منظور از حرکت به سمت جلو را من به رسیدن به کمال میدونم هر موجودی تو این جهان دنبال کمال مادی و معنوی خودشه حالا کمال به تبع ذات اون فرق میکنه کمال یه سیب اینه که بیاد تو ظرف غذای ما و توسط ما خورده بشه یا کمال یه گاو میش شکار شدن به دست یه تمساحه و....!!!!!
              انسانها هم به همین نحو هستند علاوه بر این خدا به هر کس استعداد های ویژه ای داده و وظیفه اون را مشخص کرده حالا ما اینجا به تناقض میرسیم که مثلا چرا به من استعداد ریس جمهور شدن را نداده !!؟؟خوب از کجا معلوم که من این استعداد را دارم و نتونستم اون را کشف کنم و به کمال خودم که رسیدن به مقام دنیوی ریس جمهور بودنه برسم و نکته بعد اینکه همه ما به عنوان بخشی از یک سیستم بزرگ نظام خلقت هستیم و وظایف خاص خودمون را داریم مثل قطعات مختلف یه موتور که باید هر قطعه سر جای خودش قرار بگیره تا اون موتور وظیفه خودش را بتونه انجام بده...کمال یک نفر اینه که پیامبر باشه و کمال یکی اینه که پست ترین ادم بشه و کمال یکی اینه که تو همین پیامبر ها مقام خاتم را داشته باشه ...تازه خود خدا بازم انسان را تو یافتن مسیر خودش تنها نذاشته و پیامبران را فرستاده تا در رسیدن به کمال اون را راهنمایی کنن....کسی که مثلا ناقص العقل(البته از نظر ما) به دنیا میاد یه وظیفه ای تو این دنیا داره که اگه اون را درست انجام بده به کمال خودش رسیده و بهش ایرادی وارد نیست در واقع همه ما در حال تکامل و تبدیل شدن به اون چیزی هستیم که نیاز داریم تا بتونیم نقشمون را درست انجام بدیم هرکس باید نقش خودش را با توجه به توانایی هاش پیدا کنه و اون را انجام بده و از اینکه نمیتونه جای کس دیگری باشه غبطه نخوره چون نقش ها متفاوته....
              بسیار زیبا گفتید

              نظر


              • #22
                سلام
                بحث در مورد جبر واختیار مربوط به فلسه وبسیار پیچیده می باشد .
                ولی برای درک این مبحث نیاز به خودشناسی وخداشناسی دارد .
                ......
                ولی انسان با سرکوب کردن نفس اماره به درجاتی میرسد .که از حالت اختیار به جبر واز جبر به فنا .
                ودر طول تاریخ بوده اند افرادی که اراده انها اراده خدایی شده ودر وتوانسته اند کارهای خارج از قوانین طبیعت انجام بدهند مثل طی الرض وامثال اینها

                نظر


                • #23
                  نوشته اصلی توسط karen92 نمایش پست ها
                  با درود و احترام نسبت به دیدگاه های دوستان.
                  بنده نمی خوام وارد مباحث فلسفی بشم اما با یک مطلب مخالفم و اون هم جمله آخر پست اول جناب محمد گرامی هست. با احترام به نظر جنابعالی این مطلب که : " هر وقت سود یا زیان میکنم خواست خدا میدانم و شکر میکنم " به نظر بنده کاملا اشتباه هست. سود و ضرری که ما می کنیم به شیوه و رفتار تریدری خود ما بستگی داره. نظم و ذات بازار طوریه که سود و ضرر تواما درونش موجوده و اینکه ما این ها رو به خدواند ربط بدیم اشتباهه. اگر تریدر با دید دینی به بازار نگاه کنه انگار داره رفتار تریدری خودشو به نوعی توجیه می کنه که اگر من ضرر کردم به خاطر اینه که خدا منو تنبیه کرده و اگر سود کنم خدا به من پاداش داده و به مرور زمان این عقیده منجر به مشغولیات ذهنی و روانی شخص تریدر میشه و سرانجام شاید به جای ترید های منطقی گریبانگیر ترید های احساسی بشه. به طور کلی دخالت احساسات و عقاید مذهبی در بازار سم مهلکی برای موفقیت یک تریدر هست . در بازار باید بی احساس اما منطقی باشیم. نه از سود کردن خوشحال بشیم نه ناراحت از ضرر کردن ! اما به اعتقاد من متاسفانه بیش از 90 درصد تریدرها احساسی ترید می کنند.
                  موفق و پیروز باشید
                  سلام
                  بنده دقیقا با شما موافقم ، تو پست قبلی خودم اشاره کردم ، این اعتقاد (که هر چی خدا بخواد همون میشه ) باعث عقب ماندگی و زمین گیری انسان میشه ، من توجه دوستان رو یکبار دیگه جلب می کنم به اینکه به رفتارها و اعتقادات ملت های مختلف توجه کنند ، علت عقب ماندگی و واپسگرایی برخی ملتها و همچنین علت پیشرفت سایر ملتها را بدون تعصبات بررسی کنند

                  نکته : خداوند همانی را می خواهد که انسان خواستار آن است

                  نظر


                  • #24
                    با سلام خدمت دوستان فرهیخته و گرامی
                    فکر میکنم حول و حوش سال 74 یا 75 بود که من 14 یا 15 سال بیشتر نداشتم و این بحث جبر و اختیار بدجوری روی ذهنم مانور میداد و هیچ نتیجه ای از مطالعه و بحثهای مختلف نمیگرفتم ...چون قصدم رسیدن به یک جواب مطلق بود ... تو همون دوران معلم عکاسی داشتیم که یک بعد از ظهر من رو دعوت کرد به سخنرانی علامه جعفری تو منزل خود علامه برای شنیدن سخنرانیشون ....بعد از اتمام سخنرانی ایشون فرمودن اگر کسی سوالی داره میتونه بپرسه ...منم دستم رو بلند کردم و پرسیدم استاد بالاخره جبره یا اختیار ؟
                    ایشون خندیدن و گفتن : هم جبره هم اختیار ، نه جبره نه اختیار
                    این جواب ایشون بعدها برای من تو زندگی مشخص شد و بهش خیلی فکر کردم و دیدم واقعا جواب درست و منطقی به سوال سخت من دادن
                    خواستم این خاطره رو با شما به اشتراک بگذارم بلکه شاید براتون جالب باشه
                    به امید رسیدن به آگاهی کافی برای داشتن یک زندگی عالی
                    و فاركس وسيع است به وسعت زندگي
                    و ساده است به سادگيه زندگي

                    نظر


                    • #25
                      نوشته اصلی توسط devoshca نمایش پست ها
                      من منبع را قرآن قرار داده ام و فرض را بر این نهادم که دوستان قرآن را منبع قبول دارند
                      حال آیا قرآن کتاب آسمانی است یا خیر یا توسط سلمان فارسی یا دیگران نوشته شده را کار ندارم ( منبع را قرآن قرار داده ام تا به نتایجی برسم )

                      آقا عرفان گرامی ، مثالی را که فرمودید صحیح میباشد ولی در مورد شیر که حیوانی دیگر را از دست شکارچی دیگر نجات داده تصور نمیکنم غریزه باشه
                      چند سال پیش اسب آبی هم آهویی را از چنگ تمساح نجات داده بود. وارد حاشیه نمیشم

                      آیا دقت کرده اید که یکی شب رو روز کار میکند چند شیفت کار میکند ولی پولی پس انداز نمیشود!؟
                      آیا دقت کرده اید که یکی به راحتی پول درمیاورد و خرج هم میکند و مشکل اقتصادی ندارد !؟
                      آیا دیده اید مغازه دار پیری که مغاره ی کوچکی دارد و عائله مند است و دانشجو هم دارد خرج دانشگاه و خانواده را میدهد !؟

                      انسان دارای نیروهای عجیبیست که باعث میشود انسان را از حیوان جدا کند و حیوان توانایی رسیدن به آن را ندارد و (حتی اجنه و شیاطین )
                      اگر انسان در علوم پیشرفت کرد باید دید در معرفت چقدر به تکامل رسیده

                      با پدیدار شدن علم مقدار جدیدی بیماری هم اضافه میشود نوع رژیم غذایی عوض شده بیماری نسبت به گذشته بیشتر شده و اگرتناسب بگبربد علم چندان کمکی به بشریت نکرده ( همه چیز نسبی هست )

                      میخوام بحث را برسونم ببینم شما چقدر خودتونو می شناسید؟ آیا واقعا به نیروهای خودتون ایمان دارید؟ میتوانید اراده ای که کرده اید به تحقق برسانید؟
                      برای چی شما بورس را انتخاب کرده اید ؟ چرا از حدود 70 میلیون ایرانی این چند هزار نفر در بورس وارد شدند و چطور آشنا شدند؟
                      آیا این یک اتفاق بود؟ هیچ چیز تصادفی نیست و دنیا روی اصولی ساخته شده و حرکات و کارهای ما روی اصولی در حال پیروی از آن است. ( جبر )
                      امیدوارم به سطح آگاهی برسیم

                      در پست بعدی از قرآن نقل خواهم کرد
                      سلام مجدد
                      اتفاقا دوست عزیز نکته همینجاست ، صرف کار کردن دلیل بر پول درآوردن نیست ، مسئله زمان و مکان هم مطرحه ، این باز هم بر می گرده به اینکه چقدر از اندیشه استفاده می کنیم ، اگر دقت کنید همه پولدارهای روی زمین در زمان مناسب موقعیت هایی رو برای خودشان خلق کرده اند ، کاری به مشروع یا نامشروع ندارم ، مطمئن باشید با کار فیزیکی و کارمند کسی بودن هیچکس پولدار نشده و نخواهد شد ، و البته شرایط اقتصادی کشور محل زندگی هم تاثیر داره ، تو برخی کشورها یک نفر با یک حقوق کارمندی می تونه زندگی متعارفی داشته باشه ، و به قول شما تو کشور ما با سه شیفت کار کردن نمیشه یک زندگی رو اداره کرد ، تو همین مملکت با همین شرایط اقتصادی خیلی ها بوده اند که از صفر شروع کرده و به جاهای بالای اقتصادی رسیده اند ، طیف گسترده ای شامل اینگونه افراد میشه ، چه آنهایی که با اختلاس و دزدی و چه آنهایی که با خلاقیت و ابتکار به جایی رسیده اند ، اتفاقا اختلاس گرها علاوه بر تبهکار بودن دارای نوعی نبوغ (البته مخرب) نیز هستند ، ای بسا من خودم هم بدم نیاد که چند هزار میلیارد بتونم اختلاس کنم ولی اون قدرت اندیشه در من برای رسیدن به اون نقطه وجود نداره و بنابراین این تیپ آدمها رو سرزنش می کنم !

                      مطلب بعدی اینکه اگر حیوانات دارای اندیشه باشند چرا در خصوص کیفیت زندگی خودشان نتوانسته اند پیشرفتی حتی جزئی داشته باشند ؟ ضمن اینکه شما خودتان هم اشاره کردید که حیوان توانایی رسیدن به آن را ندارد

                      اینکه هیچ چیزی تصادفی نیست را من قبول دارم ، ولی به این معنی نیست که اراده ای خارج از اراده من انسان ، مرا به سمت بورس سوق داده ، ببینید اگر عقلی و منطقی فکر کنیم هر چیزی که به من تحمیل بشه از من سلب مسئولیت خواهد کرد ، مثال می زنم ، فرض کنید شما فرزندی دارید که علاقه به رشته موسیقی دارد و دوست دارد در این زمینه ادامه تحصیل بدهد ، ولی شما مجبورش می کنید وارد رشته مهندسی فلان شود ، مطمئن باشید حتی در صورت فارغ التحصیلی نه تنها موفق نخواهد شد بلکه در طول زندگی خودش شما را مقصر قلمداد خواهد کرد (و حق هم دارد) که جلوی پیشرفتش در زندگی را گرفتید ، در صورتیکه تحصیلات بخش کوچکی از زندگی انسان هست و قابل جبران ، حال تصور کنید نیرویی یا اراده ای خارج از اراده من بخواهد خط زندگی من رو مشخص کنه ، باز مثال می زنم ، فرض کنید تو امتحان کنکور پاسخنامه ای که در اختیار داوطلبان قرار می گیرد از قبل پر شده باشد ، و در واقع برگزیدگان کنکور از قبل مشخص شده باشند ، آیا من و شما که در کنکور شرکت کرده ایم معترض نمی شویم که این چه نوع امتحانی است ؟ اصلا اگر قرار بود از قبل انتخاب کنید چه نیازی به برگزار کردن کنکور بود

                      شاد باشید

                      نظر


                      • #26
                        با سلام خدمت همه دوستان
                        به نظر من انسان دارای اختیار کامله و اون چیزی رو که ما به عنوان جبر ازش صحبت میکنیم همون جنبه هایی از زندگیه که خارج از فهم و دانشه امروز ماست و شاید انچه که ما جبر میدانیم برای شخصی دیگربه صورت مسئله قابل تآمل و حل شدنی باشد. زندگی هر شخص با توجه به باید ها و نبایدهایی که به او اموخته شده شکل میگیرد و همانطور که جناب موسوی اشاره کردند گویی این باورها همراه باشیر مادر در وجود ما رخنه کرده اند و تغییر انها نیز کاری دشوار است، اما غیر ممکن نیست.ما در ذهن خود سینمایی داریم که هر لحظه در حال به تصویر کشیدن گوشه هایی از زندگی گذشته ، حال و ایندمونه .کارگردان این فیلم خودمونیم ( که این خودمونو، همون باورامون و اعتقاداتمون ساختند) . میتونیم زندگیه حال و ایندمونو، بدونه دخالت گذشته کارگردانی کنیم و اون طوریکه میخوایم اونو به تصویر بکشیم .میتونیم اون فیلمرو به عنوان واقعیت زندگیمون بپذیریم و شاهد به وقوع پیوستن تمام قسمتهای تصاویر ذهنیمون در دنیای واقعی باشیم . حالا اگه ما نمیایم در مورد عملکرد ذهنمون تحقیق کنیم و نمیدونیم که چطوری میتونیم تصاویر، باورها و اعتقاداتی که دوست نداریم رو باید عوض کنیم و با همون باورهایی که به ما اموخته شده میخوایم شبیه ادمهایی زندگی کنیم که باورها و اعتقاداتشون یه چیز دیگس ، حداقل بیاید بهش جبر نگیم .

                        نظر


                        • #27
                          این تاپیک منو یاد دوران مدرسه انداخت اون زمان زیاد به مذهب و دین اعتقاد نداشتم استدلالم این بود که چرا معلم دینی مون نمی تونه پاسخ منو بده معلم میگفت یکی از صفات خداوند اینست که همه چی رو میدونه و علم خداوند بر همه چیز احاطه داره منم میگفتم خب خدواند که همه چی رو میدونه چرا ما وبهشت و جهنم رو افرید خب اخرش میدونه کدوم بنده اش میره بهشت مثل شما و کدومش جهنم مثل من

                          بعد ها به این نتیجه رسیدم و تا الان هم اینطور نهایت تونستم برای خودم هضم کنم

                          اینکه ما موجوداتی هستیم که نهایت میتونیم تا 3 بعد رو تشخیص بدیم یک کتابی هست دراین زمینه شهر دو بعدی ها و اینکه اونها چطور سه بعدی ها رو میبینند به صورت داستانه خیلی جالبه حتما بخونید

                          و اینکه خداوند ورای 3 بعد هست

                          همانطور که انیشتین میگه زمان یک توهمه برای خداوند زمان مفهومی که ما از زمان درک میکنیم وجود نداره و ما نمی تونیم درک کنیم همانطوریکه یک مربع (دوبعدی) نمیتونه درک درستی از مکعب (سه بعدی)داشته باشه و از هر طرف به مکعب نگاه کنه هر بار یک چیز میبینه یکبار مربع (از روبه رو ) یکبار خط (از کنار ) پس هیچ وقت نمیتونه مفهوم مکعب رو درک کنه چون در دنیای دوبعدی زندگی میکنه

                          همانطور که در قران حضرت موسی اگه اشتباه نکنم اصرار میکنند که خداوند رو ببینند و خداوند در پاسخ میفرمایند که نمی تونی ببینی و در نهایت به پاره پاره شدن کوه و از حال رفتن پیامبر ختم میشه

                          اما با خوندن معنی فارسی ایات قران به این نتیجه رسیدم که خداوند یکجا میفرمایند هر کار بدی به سوی خود فرد و هر کار خوبی هم به سوی خود فرد بر میگرده ( قانون کارما)

                          من فکر میکنم خداوند زمان افرینش خلقت همه قوانین رو همانطور که میفرمایند در کتابی محفوظ نوشته اند

                          و هر تصمیمی که ما بگیریم طبق قانونی از قبل نوشته شده نتیجه ای داره که به ما بر میگرده یعنی هیچ مسیری وجود نداره که خداوند از عاقبت اون خبر نداشته باشه چون خودش همه قوانین هستی رو نوشته( تئوری کوانتم و ازمایش معروفش رو حتما سرچ کنید )

                          یعنی خداوند تمام مسیرهایی که مادر زندگی انتخاب کنیم رو میدونه ولی این ما هستیم که از بین هزاران راه یکی رو گزینش میکنیم ( تئوری دنیا های موازی) و خداوند سرانجام هر یک از انتخاب ها رو میداند ولی انتخابش رو به اختیار ما گذاشته

                          اینطور بود که به این نتیجه رسیدم که چون علم ما محدوده پاسخ هر سوالی رو نمیتونیم بدیم وهمینطور ما قادر به در ک سه بعد هستیم پس فهم بعضی از مسایل ورای درک و شعور ماست

                          در اخر جایی در قران خوندم که از سوالاتی که باعث تزلزل در دین میشه باید پرهیز کرد چون علم ما کمه و ممکنه نتیجه گیری در نهایت ما رو به بیراهه ببره

                          موفق وپیروز باشید

                          نظر


                          • #28
                            دوستان سلام

                            تاپیک خیلی جلو رفته و من الان اظهار نظر دوستان عزیزم را دیدم یکی دو مورد مربوط به اظهارات بنده بوده که سعی میکنم در وسع و حدی که این فضای مجازی اجازه میده پاسخ بدم و اکر میبینید به تجربه شخصی رجوع میکنم ( از خود نوشتن را ناپسندترین عمل میدونم ولی اینجا باید دوستان منو ببخشند ) چون اولا یکی بعلت تفاوت سنی و دومی و مهمتر اینکه بنده ذهن پرسشگر دارم یعنی به چون و چرائی اتفاقات زیادی توجه میکنم این مورد باعث نکارش یک پستی در پارسال شد که در ان نوشتم ( وقتی که سالهای قبل زندگیم فکر میکنم متوجه میشم شادی ها و موفقیت های زندگی بنده در قیاس با تلخی ها و بیماری و زیان مالی ها را کلا بررسی که کردم دیدم در یک تناوب 12 ساله مرتبا این بالا پائین شدنها تکرار شده یعنی مثل همین امواج فا رکس ،، این مورد را 20 سال پیش متوجه شدم و پس از ان توجهم را به این امر بیشتر کردم و با کمال تعجب در سالهای مورد نظر همان پستی بلندی ها اتفاق افتاد ،، بعد از این پست تعدادی از دوستان نیز در مورد اتفاقات زندگی خودشان تعمق کرده و امدند و تائید کردند ،،

                            jiran عزیز بنظرم پست بنده را خوب متوجه نشده اید چون بنده در سطر بالاترش نوشته بودم که طبق اتفاقات عجیب غریبی که برایم رخ داده به جبر اعتقاد دارم ببینید من سال 56 سعی کردم با کار زیاد در مطب بتونم یکساله یک خونه بخرم ، یک سال شد دو سال و اگر روزی n عدد بیمار پیش بینی کرده بودم ، دو برابر دیدم ، انتهای سال دوم فقط تونستم یک پیکان بخرم ، انموقع بود که در مقابل همین نیروی ناشناس دستم را بعنوان تسلیم بردم بالا و تسلیم شدم ، اینبار تصمیم گرفتم به ان نیرو پیام بدم که حالا میسپارم دست خودت ، انگار کسی منو واداشت برم دنیاگردی ،، یکسال بعد حتی یکروز هم کار نکردم ، وقتی برگشتم یک دوستی که مهندسی بود و به دعوت دولت اقای بازرگان بود یا بنی صدر ، درست یادم نیست ، از امریکا برگشته بود و بهش 3.5 میلیون دلار ، دلار 7 تومنی داده بودند ( یعنی کلا 23 میلیون تومان ) که کارخانه بزنه ولی شرط اولشون این بود که این اقای مهندس یک شریک با مدرک بالا معرفی کنه تا ارز را بگیره ، که اومد با اصرار فراوان و چند بار انکار بنده ، چون میدیدم این کار کار من نیست ، بهر حال قبول کردم و از این اتفاقات کم پیش نیومده تا جائیکه مدتهاست تسلیم ان نیروی مراقب هستم ، و مهمترین دستاوردش برای من ، ارامش خاطر فراوان هست ، و اینکه نگران موردی نباشم البته این باعث نمیشه که ول و بیکار بگردم که خودتون از مقدار فعالیت بنده بی اطلاع نیستید

                            بچه ها واقعا عذر میخوام از خاطرات شخصیم نوشتم ، هر چند خیلی خیلی دلم میخواست میتونستم راحتتر حرفهامو و باور هامو ( اصراری به پذیرش این باورها از سوی شخص دیگر ندارم ) برای شما هم بنویسم که نمیشه عزیزان

                            مورد مهمتر اینکه در اینگونه بحث ها نباید به زمینه دینی وارد شد و اضلا از یک فرسنگیش هم نباید گذشت ، چون اگر به ادیان مردم دنیا نگاه کنی خواهی دید که از صدها مورد بیشتره و مسلما هر شخص در زمینه باورهای خودش ، باور های دیگری را بهیچ وجه نمی پذیره و لذا رجوع به انها نیز نمیتونه مرجع مورد توافق همه باشه،، البته بنده منظور نظرم به خودم نیست ، بلکه بصورت کلی دارم عرض میکنم

                            نهایتا اینکه بحث اولیه محمد عزیز در مورد وجود جبر و اختیار هست ،، که مجددا عرض میکنم عقیده بنده اینه که یک نیروئی حاکم بر کل دنیا هست و مانده ام ایا این نیرو از وجود خودمان بر میخیزد یا خارج از وجودمان هست ، اگر خارج از ما هست ایا جامع و کلی نگر هست یا برای هر فردی وظیفه جداگانه داره ،، چون اتفاقاتی که در کل دنیا رخ میده در خیلی موارد قابل تحلیل نیست ،، در انقلاب من یادم هست ،، اصلا انگار یک نیروی ماورائی داشت مردم را هدایت میکرد و به جلو هل میداد ،، ( خواهشا به این بحث اخری وارد نشید و بدبختم نکنید )

                            ممیز عزیز حرفهای باب دل بنده را هم زدی یعنی با 99 در صدش موافقم اون یک درصد اختلاف را اخیر بهش رسیدم که اینجا نمیشه بحثش کرد یک دیدار خصوصی میطلبه موفق باشی عزیز


                            شاد باشید
                            ویرایش توسط مهدی موسوی : https://www.traderha.com/member/3099-مهدی-موسوی در ساعت 02-19-2015, 04:25 PM
                            تحلیل طلا در بازه های زمانی گوناگون در کانال https://t.me/sofitahlil
                            قابل استفاده برای تریدر های مبتدی

                            نظر


                            • #29
                              نوشته اصلی توسط مهدی موسوی نمایش پست ها
                              دوستان سلام

                              تاپیک خیلی جلو رفته و من الان اظهار نظر دوستان عزیزم را دیدم یکی دو مورد مربوط به اظهارات بنده بوده که سعی میکنم در وسع و حدی که این فضای مجازی اجازه میده پاسخ بدم و اکر میبینید به تجربه شخصی رجوع میکنم ( از خود نوشتن را ناپسندترین عمل میدونم ولی اینجا باید دوستان منو ببخشند ) چون اولا یکی بعلت تفاوت سنی و دومی و مهمتر اینکه بنده ذهن پرسشگر دارم یعنی به چون و چرائی اتفاقات زیادی توجه میکنم این مورد باعث نکارش یک پستی در پارسال شد که در ان نوشتم ( وقتی که سالهای قبل زندگیم فکر میکنم متوجه میشم شادی ها و موفقیت های زندگی بنده در قیاس با تلخی ها و بیماری و زیان مالی ها را کلا بررسی که کردم دیدم در یک تناوب 12 ساله مرتبا این بالا پائین شدنها تکرار شده یعنی مثل همین امواج فا رکس ،، این مورد را 20 سال پیش متوجه شدم و پس از ان توجهم را به این امر بیشتر کردم و با کمال تعجب در سالهای مورد نظر همان پستی بلندی ها اتفاق افتاد ،، بعد از این پست تعدادی از دوستان نیز در مورد اتفاقات زندگی خودشان تعمق کرده و امدند و تائید کردند ،،

                              jiran عزیز بنظرم پست بنده را خوب متوجه نشده اید چون بنده در سطر بالاترش نوشته بودم که طبق اتفاقات عجیب غریبی که برایم رخ داده به جبر اعتقاد دارم ببینید من سال 56 سعی کردم با کار زیاد در مطب بتونم یکساله یک خونه بخرم ، یک سال شد دو سال و اگر روزی n عدد بیمار پیش بینی کرده بودم ، دو برابر دیدم ، انتهای سال دوم فقط تونستم یک پیکان بخرم ، انموقع بود که در مقابل همین نیروی ناشناس دستم را بعنوان تسلیم بردم بالا و تسلیم شدم ، اینبار تصمیم گرفتم به ان نیرو پیام بدم که حالا میسپارم دست خودت ، انگار کسی منو واداشت برم دنیاگردی ،، یکسال بعد حتی یکروز هم کار نکردم ، وقتی برگشتم یک دوستی که مهندسی بود و به دعوت دولت اقای بازرگان بود یا بنی صدر ، درست یادم نیست ، از امریکا برگشته بود و بهش 3.5 میلیون دلار ، دلار 7 تومنی داده بودند ( یعنی کلا 23 میلیون تومان ) که کارخانه بزنه ولی شرط اولشون این بود که این اقای مهندس یک شریک با مدرک بالا معرفی کنه تا ارز را بگیره ، که اومد با اصرار فراوان و چند بار انکار بنده ، چون میدیدم این کار کار من نیست ، بهر حال قبول کردم و از این اتفاقات کم پیش نیومده تا جائیکه مدتهاست تسلیم ان نیروی مراقب هستم ، و مهمترین دستاوردش برای من ، ارامش خاطر فراوان هست ، و اینکه نگران موردی نباشم البته این باعث نمیشه که ول و بیکار بگردم که خودتون از مقدار فعالیت بنده بی اطلاع نیستید

                              بچه ها واقعا عذر میخوام از خاطرات شخصیم نوشتم ، هر چند خیلی خیلی دلم میخواست میتونستم راحتتر حرفهامو و باور هامو ( اصراری به پذیرش این باورها از سوی شخص دیگر ندارم ) برای شما هم بنویسم که نمیشه عزیزان

                              مورد مهمتر اینکه در اینگونه بحث ها نباید به زمینه دینی وارد شد و اضلا از یک فرسنگیش هم نباید گذشت ، چون اگر به ادیان مردم دنیا نگاه کنی خواهی دید که از صدها مورد بیشتره و مسلما هر شخص در زمینه باورهای خودش ، باور های دیگری را بهیچ وجه نمی پذیره و لذا رجوع به انها نیز نمیتونه مرجع مورد توافق همه باشه،، البته بنده منظور نظرم به خودم نیست ، بلکه بصورت کلی دارم عرض میکنم

                              نهایتا اینکه بحث اولیه محمد عزیز در مورد وجود جبر ئ اختیار هست ،، که مجددا عرض میکنم عقیده بنده اینه که یک نیروئی حاکم بر کل دنیا هست و مانده ام ایا این نیرو از وجود خودمان بر میخیزد یا خارج از وجودمان هست ، اگر خارج از ما هست ایا جامع و کلی نگر هست یا برای هر فردی وظیفه جداگانه داره ،، چون اتفاقاتی که در کل دنیا رخ میده در خیلی موارد قابل تحلیل نیست ،، در انقلاب من یادم هست ،، اصلا انگار یک نیروی ماورائی داشت مردم را هدایت میکرد و به جلو هل میداد ،، ( خواهشا به این بحث اخری وارد نشید و بدبختم نکنید )

                              شاد باشید
                              سلام و عرض ادب جناب موسوی

                              در خصوص نیرویی که صحبت کردید و مثال از خودتون زدید باید بگم چنین چیزی وجود داره ولی نه اینکه بخواد کمک کنه یا چلوگیری مستقیم بکنه ، اینطور بگم خدمتتون که زمان و مکان (همون فلک) دیکتاتوری بردار نیستند ، یعنی من اگه بگم باید در زمان فلان بتونم به فلان هدف برسم مطمئن باشید نخواهم رسید ، چون این دو عامل زمان و مکان و شاید خیلی عوامل دیگه در برابر دیکتاتوری ما مقاومت عجیبی از خودشون نشون میدن ، مثال زمانیش خیلی جالبه ، این موضوع برای خیلی از دوستان حتما پیش اومده ، فرض کنید یک هفته به یک مسافرت عالی رفته اید و خیلی خوش می گذره بهتون ، اصلا دوست ندارید زمان بگذره ، ولی زمان عین برق و باد میگذره ، و بالعکس وقتی جایی هستید که دوست دارید زمان سریعتر بگذره ولی انگار عقربه های ساعت با شما لج کرده باشند اصلا وقت نمی گذره
                              البته منظور این نیست که انسان تو زندگی نباید هدفی داشته و پیگیرش باشه بلکه لجاجت کردن نتیجه برعکس خواهد داد

                              نظر


                              • #30
                                زندگی ما هم جبر هست هم اختیار
                                به این معنا که خداوند توی زندگی سر راه ما گزینه هایی میزاره که این میشه جبر و ما با اختیار کامل میتونیم از بین اون گزینه ها یکی رو انتخاب کنیم ، در حقیقت زندگی مثل امتحان تستی میمونه که طراح سوال پیش پای ما چند گزینه قرار میده و ما از بین اون گزینه ها باید یکی رو انتخاب کنیم... یعنی در گزینه ها مختار نیستیم اما در انتخاب مختاریم . و زندگی مثل امتحان تشریحی نیست که به ما یک کاغذ سفید بدن و بگن مختاری هر چی دوست داری خودت ترسیم کنی.

                                و از اونطرف خدا در نهایت میدونه اخر و عاقبت ما به کجا میرسه . مثلا میدونه من نوعی وقتی این گزینه ها رو جلوی پام بزاره کدوم رو انتخاب میکنم ، چون علم خدا نامحدود هست و در حصار مکان و زمان نیست ، اما اینکه خداوند از اخر و عاقبت ما خبر داره به معنی بی ارادگی ما در زندگی نیست . بلکه خدا مثل معلمی میمونه که با توجه به شناختی که از دانش اموزهاش داره میدونه کی قبول میشه و کی رد میشه . ایا علم معلم باعث شکست و موفقیت شاگردان میشه؟ قطعا خیر.

                                نظر

                                پردازش ...
                                X