اطلاعیه

**مهدی موسوی** · 11-11-2013, 08:30 PM

نوشته اصلی توسط PCMFund نمایش پست ها

شخصاً فقط به هفت سال گذشته زندگی ام نگاهی میندازم ، واسم جالب و قابل تامل هست ! اینقدر بالا و پایین شدم که به نتیجه شما رسیدم ! هر آنچه برای شما نوشته شده باشد اجرا میشود ، اگر گام کج بردارید با پس دادن تاوان آن به راه درست برگردانده میشوید.

دوره بالا و پایینی خودم دو ساله هست ، هر دو سال یه تحول عظیم رخ داده... ( دو سال آتی هم در پادگان باید پا بچسبانیم )

اقا خلیل عزیز سلام

موضوع جون برام جالب بود از اینرو در زندگی افراد بیشتری تحقیق کردم یعنی موضوع را باهاشون در میان گذاشته .و آنها را به تامل واداشتم ؛؛با نوچه به نتیجه ای که گرفتم در مورد شما میتونم عرض کنم دو سال دوره کوتاهی برای موج اصلی هست از من بپرسی میگم موج اصلی در راهه که با توجه به شرایط موجود شما چه از نطر سنی و علمی و .... آرزومندم و مطمنم موج بزرگ آپ ترند خواهد بود

**مهدی موسوی** · 11-12-2013, 02:01 PM

وقتی که من بچه بودم،

================================================== ====

وقتی که من بچه بودم،
پرواز یک بادبادک می.بردت از بامهای سحرخیزی پلک
تا نارنجزاران خورشید
آه، آن فاصله های کوتاه.

وقتی که من بچه بودم،
خوبی زنی بود که بوی سیگار می.داد،
و اشک های درشتش
از پشت آن عینک ذره. بینی
با صوت قرآن می.آمیخت.

وقتی که من بچه بودم،
آب و زمین و هوا بیشتر بود،
و جیرجیرک شب.ها
در متن موسیقی ماه و خاموشی ژرف
آواز می.خواند.

وقتی که من بچه بودم،
در هر هزاران و یک شب
یک قصه بس بود
تا خواب و بیداری خوابناکت
سرشار باشد.

وقتی که من بچه بودم،
زور خدا بیشتر بود.

وقتی که من بچه بودم،
مردم نبودند.

وقتی که من بچه بودم
غم بود، اما کم بود.

**مهدی موسوی** · 11-15-2013, 02:45 PM

مادرم شاعر نیست
در عوض نصف غزل.های جهان را گفته
شعر را می.فهمد
مادرم قافیه.ی لبخند است
وزنِ احساس
ردیفِ بودن
مادرم مثنوی معنوی است
حافظ و سعدی و خیام و نظامی ...
اصلاً
مادرم شعرترین منزوی است

::

من رباعی هستم
خواهرانم غزل.اند
پدرم شعر سپید
خانه.ی ما شب شعر
صبح، بیدل داریم
با کمی نان و پنیر
ظهر، سهراب و عطر ریحان
شب، رهی یا قیصر

::

مادرم شاعر نیست
در عوض نصف غزل.های جهان را گفته
دفتر شعرش: آب
ناشرش: آیینه
و محل توزیع: خانه.ی کوچک ما ...

{رضا احسان.پور}

**asbehzad** · 11-15-2013, 05:04 PM

نوشته اصلی توسط مهدی موسوی نمایش پست ها

بچه ها سلام: اولا عذر میخوام که فکر کردم بهتره تاپیک جدید باز نکنم و مطلب را به این تاپیک انتقال بدم

بنده ناچیز ،، 63 سالمه و بخاطر شرایط موجود زندگی 90 در صد از زمانهائی که در خواب نیستم را به فکر کردن میگذرانم ،، مقداری به حرکت امواج و ماهیت موجود در آنها و ارتباط امواج با موجهای ماقبل ،، و بقیه زمانها را در فکر اینکه ما بعنوان اشرف موجودات چقدر در سرنوشت خودمون دخیل بوده و هستیم

به نتایج عجیب و غریبی رسیده ام که خیلی هم بخوام به عمقش بروم انرژی و انگیزه کار را از من خواهد گرفت ،،میدونید چرا؟؟

چون به این نتیجه قطعی رسیده ام که هر اتفاقی برای هر انسانی که میوفته جزو جبر سرنوشت اوست و این جبر سهمش خیلی بیشتر از اختیار هست یعنی شاید 95 در صد جبر هست و 5 در صد اختیار ،، و موضوع خیلی جالبتر اینکه همین اتفاقات یک روند سیکلی را در زندگی افراد طی میکنه که میتونم فکر کنم که از در صد های فیبو تبعیت میکنه ،، همچنین اتفاقاتی که در دنیا و در طول تاریخ و برای افراد یک کشور یا قوم یا یک منطقه وسیع تر روی میده ،

البته چون زندگی انسانها یصورت حیرت اوری کوتاه هست خیلی سخته در صد های فیبو را توش ترسیم کرد عی الخصوص اینکه یک سوم از عمر انسانها در کودکی و نوجوانی میگذره و به این موارد دقت نمیتونه بکنه،،

ماحصل کلام اینکه رندگی ما انسانها هم دقیقا مثل امواج فارکس دارای فراز و فرود هست و اگر در سرنوشت من نوشته شده که از فلان مبلغ بیشتر نباید داشته باشم ،،دیگه کاری نداره چقدر یه این علم واقفم ،، میبینی در جاهای خاص در ترید تصمیماتی میگیرم که بعدا توجیهش برای خود من نوعی هم سخته ،، یا مواجه شدن با بیماری ،، یا دور از جون موارد بدتر ،، و همچنین موارد خوب مثل عروسی فارغ التحصیلی و ووو ، نهایتا میبینم اون جبر داره کار خودشو میکنه،، و کمترین محلی به من و توانائی هایم نمیگذاره

خواهشا فکر نکنید دارم خیالبافی میکنم ،، چون بعد از اینهمه مدت که در علوم مختلف تحقیق و تفحض داشتم دیگه میدونم که یک امر چقدر باید اتفاق بیوفته تا بهش اعتقاد داشته باشم و بعنوان یک واقعیت آنرا بپذیرم،،

نمیدونم شما ها چقدر به این موارد فکر کرده اید ؟؟

ضمنا فاصله زمانی فراز و فرود های زندگی من 12 سال بوده ،،شما هم به پشت سرتون یه نگاهی بکنید ببینید میتونید حوادث زندگیتونو به صورت یک اندیکاتور در بیارید تا اقلا در اینده بتونید تصمیمات مناسبتری قبل از وقوع فراز یا فرود بعدی بگیرید

شاد باشید و همواره در فراز زندگیتان

سلام برشما دوست عزیزم
خوشحالم که شمارا دراین فروم سرحال وقبراق می بینم.من یک نیم سیکل از دوره تحولتان عقب تر از شماهستم.

خداکند درفهم وشعور نیز به همین میزان عقب تراز شما باشم ونه بیشتر.

هرچند اقرار میکنم که تحلیل هایتان نشان میدهد که دهها سال جلوترید.

اما من از موقعی شنیدم که فرمودند از مانیست کسی که دوروزش مشابه هم باشد.کارکشن هام شبانه شد.هرشب نگاه به روز قبل که چه کردیم وچه اصلاح وبهبودی باید دروضعیت خودایجاد نمایم.

اما میدانید چه میشود.گاهی اوقات انگار فیبو برعکس میشودودر اصلاحیه ها بجای انکه ازنسبت های ریتریس تبعیت کند میرود سراغ نسبت های اکستنشن.

ان موقع حال تریدری رادارم که چندین پوزیشن باز کرده وهمه به استاپ خورده باشد.حتما میتوانی حال ان تریدررا درک کنیوهمه اش به خود میگوید کاش پوزیشنی باز نمیکردم. حداقل سرمایه ام حفظ میشد.

برای ما هم بعضی مواقع همین اتفاق می افتدبخود میگویم کاش امروز بیرون نمی رفتم.با کسی مواجهه نمی شدم و.... این همه خطای روزانه را چطور می خواهی جبران کنی؟

اما مگر میشود بیرون نرفت.مگر میشود تماس ها را قطع کرد؟ نه شدنی نیست.باید این چرخه وسیکل ادامه یابد.تا این چند صباح هم بگذرد.

خدارحمت کند شیخ اجل سعدی را فرمود:ای که پنجاه رفت ودر خوابی مگر این پنج روزه دریابی...

همواره شاد وسربلند باشید:حاج عباس

**burix** · 11-18-2013, 03:24 PM

در زندگی زخم.هایی هست که مثل خوره روح را آهسته و در انزوا می.خورد و می.تراشد.
این دردها را نمی.شود به کسی اظهار کرد، چون عموماً عادت دارند که این دردهای باورنکردنی را جزو اتفاقات و پیش آمدهای نادر و عجیب بشمارند

نقل قول مشهور از صادق هدایت - بوف کور

**Mohandes** · 11-18-2013, 07:58 PM

استاد گرانقدر، من اکثرا نظرات شما را میخوانم و لذت میبرم، اینکه شما به یک دوره 12 ساله رسیدید برام جالبه که این در طالع بینی چینی هم این دوره وجود داره، ایا این اتفاقی است؟

**مهدی موسوی** · 11-19-2013, 01:43 PM

نوشته اصلی توسط Mohandes نمایش پست ها

استاد گرانقدر، من اکثرا نظرات شما را میخوانم و لذت میبرم، اینکه شما به یک دوره 12 ساله رسیدید برام جالبه که این در طالع بینی چینی هم این دوره وجود داره، ایا این اتفاقی است؟

مهندس عزیز سلام

ممنون از ابراز محبتتون

در پاسخ پرسش حضرتعالی بعرض میرسونم که نه ،، یعنی این مورد را الان از شما متوجه شدم ولی به اعتقاد بنده ناچیز،، ما انسانها یک چیزی در کله داریم بنام مغز ،، که فکر نمیکنم صد سال دیگه هم محققین به عمق توانائی های ان پی ببرند ،، و یک دنیائی وسیعی در پیرامونمون قرار داره که پر است از راز و رمز ( البته عرض کردم یک دنیا ،، باید مینوشتم حداقل یک دنیا چون امکان داره دنیای پیرامونمون ابعاد بیشتری داشته باشه که ما انسانها متاسفانه به جهت عمر کمی که میکنیم نمیتونیم به خیلی از حقایق پی ببریم تا الان از ابعاد موجود در دنیا 13 بعد شناخته شده ،، تا زمان زنده بودن انیشتن 4 یا 5 بعد شناخته شده بود در چند سال اخیر توسط یک دانش پژوه ایرانی بقیه ابعاد یعنی 8 بعد دیگر نیز کشف و به دنیای علم معرفی شد

جای بسی تاسف هست که بسیاری از انسانها از قدرت تفکرشان و نیز بی کران بودن دنیائی که در ان زندگی میکنند بی اطلاع هستند ،،

متاسفانه روزمرگی،، مردم دنیا مخصوصا کشور ما را فرا گرفته ،،یعنی حداکثر علاقه و خواسته یک انسانها در مادیات آنهم در حد بسیار پائین خلاصه شده

قربانت

**مهدی موسوی** · 12-03-2013, 09:39 PM

سلام

دیزوز در یک پست در مورد تصویری که جناب اوباما و روحانی را تنگ هم و در اغوش هم نشان میداد ،،به جهت اعتقاد قلبی به عدم صداقت در تصویر ،، غلیرغم کاریکاتور بودن ان ،،به خدا پناه برده از او استعانت خواستم ،،

حالا امروز خبر ها حاکی از دسته گل دوم از سوی جناب ظریف بوذند ،، میدانید چرا ؟؟ ایشان تشریف برده امارات متحده برای مذاکره ذر مورد سه جزیره ابو موسی و تنب ها،، سوال بنده این هست که آیا کسی در مورد ملک خودش که سند سیم سربشو دازه حاضر میشه بره خونه همسایه و با او مذاکره کنه ؟؟؟ مذاکره سر جه موضوعی ؟؟ سال 1971 که از سوی مراکز بین المللی مالکیت ایران محرز شناخته شده ؛

آیا این مذاکره یک قدم امارات ناچیز را به مشروعیت درخواستش نزدیک تر .و او زا محق تر نمیکنه،،

پی نوشت

الان زویتز اعلام کرد که یکی از شروط 5 + 1 در کوتاه امدن از تحریم ها ، تعهد ایران برای رفع مشگلش با کشور های عرب همسایه در مورد سه جزیره بوده

ای خدا چرا اینهمه دازیم کوچک میشویم ؟؟

**مهدی موسوی** · 12-24-2013, 01:47 PM

سلامت را نمی.خواهند پاسخ گفت

سرها در گریبان است

کسی سر بر نیارد کرد پاسخ گفتن و دیدار یاران را

نگه جز پیش پا را دید، نتواند

که ره تاریک و لغزان است وگر دست محبت سوی کسی یازی

به اکراه آورد دست از بغل بیرون

که سرما سخت سوزان است

نفس، کز گرمگاه سینه می.آید برون، ابری شود تاریک

چو دیوار ایستد در پیش چشمانت

نفس کاین است، پس دیگر چه داری چشم

ز چشم دوستان دور یا نزدیک؟

مسیحای جوانمرد من! ای ترسای پیر پیرهن چرکین

هوا بس ناجوانمردانه سرد است … آی

دمت گرم و سرت خوش باد

سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای

منم من، میهمان هر شبت، لولی وش مغموم

منم من، سنگ تیپاخورده.ی رنجور

منم، دشنام پست آفرینش، نغمه.ی ناجور

نه از رومم، نه از زنگم، همان بیرنگ بیرنگم

بیا بگشای در، بگشای، دلتنگم

حریفا! میزبانا! میهمان سال و ماهت پشت در چون موج می.لرزد

تگرگی نیست، مرگی نیست

صدایی گر شنیدی، صحبت سرما و دندان است

من امشب آمدستم وام بگزارم

حسابت را کنار جام بگذارم

چه می.گویی که بیگه شد، سحر شد، بامداد آمد؟

فریبت می.دهد، بر آسمان این سرخی بعد از سحرگه نیست

حریفا! گوش سرما برده است این، یادگار سیلی سرد زمستان است

و قندیل سپهر تنگ میدان، مرده یا زنده

به تابوت ستبر ظلمت نه توی مرگ اندود، پنهان است

حریفا! رو چراغ باده را بفروز، شب با روز یکسان است

سلامت را نمی.خواهند پاسخ گفت

هوا دلگیر، درها بسته، سرها در گریبان، دستها پنهان

نفسها ابر، دلها خسته و غمگین

درختان اسکلتهای بلور آجین

زمین دلمرده، سقف آسمان کوتاه

غبار آلوده مهر و ماه

زمستان است

**مهدی موسوی** · 12-26-2013, 02:35 PM

کودکی.هایم

------

کودکی هایم اتاقی ساده بود
قصه ای، دور اجاقی ساده بود

شب که می شد نقش ها جان می گرفت
روی سقف ما که طاقی ساده بود

می شدم پروانه، خوابم می پرید
خوابهایم اتفاقی ساده بود

زندگی دستی پر از پوچی نبود
بازی ما جفت و طاقی ساده بود

قهر میکردم به شوق آشتی
عشقهایم اشتیاقی ساده بود

ساده بودن عادتی مشکل نبود
سختی نان بود و باقی ساده بود

**hesam** · 12-31-2013, 11:54 PM

سلام و عرض ادب فراوان خدمت جناب موسوی عزیز که هم در فارکس استاد هستید هم در اخلاق.
بینهایت شاد و شاکرم که با شما آشنا شدم هر چند در این فضای مجازی و آرزو دارم که سعادت دیدار شما از نزدیک هم نصیب من بشود.
امروز در تاپیک تحلیل طلا نوشتید

(امروز به این فکر افتادم که فارکس دیگه بسه یعنی دیگه برام رمز الود و راز آلود نبست ، و وقت ازادم را به اموزش موسیقی بپردازم که از جوانی جزو ارزوهایم بود ؛؛ چون معلوم نیست چقدر از عمرمان باقیست ؛؛ باید از لحظه به لحظه اش استفاده کرد ؛؛البته به انضمام اموزش بورس،،ضمنا همه روزه در خدمتتون خواهم بود با لذت از تحلیل های زیبایتان،،))
من هم حرفی داشتم که چون تحلیل نیست و برآمده از دل هست اینجا مینویسم.
از شما خواهش می کنم ما را در این دنیای رمز آلود فارکس تنها رها نکنید. من مبتدی و دوستان مثل من خیلی به راهنمایی های بی دریق و تشویقها و تنبیه های شما احتیاج داریم.
من تازه یک هفته هست که شزوع کردم به مطالعه تمام پستهای شما از سال 2011 و بررسی چارت خالی و تا الان برام خیلی جالب بوده و تا همین حد هم بینهایت از شما ممنونم که نگرش من به این بازار را عوض کردید.
آرزو میکنم در پناه حق و سلامت و شاد باشید و شاگردان خودتون را فراموش نکنید.
شاگرد تنبل ته کلاس
حسام

**AIO** · 01-01-2014, 09:45 AM

نوشته اصلی توسط مهدی موسوی نمایش پست ها

بچه ها سلام: اولا عذر میخوام که فکر کردم بهتره تاپیک جدید باز نکنم و مطلب را به این تاپیک انتقال بدم

بنده ناچیز ،، 63 سالمه و بخاطر شرایط موجود زندگی 90 در صد از زمانهائی که در خواب نیستم را به فکر کردن میگذرانم ،، مقداری به حرکت امواج و ماهیت موجود در آنها و ارتباط امواج با موجهای ماقبل ،، و بقیه زمانها را در فکر اینکه ما بعنوان اشرف موجودات چقدر در سرنوشت خودمون دخیل بوده و هستیم

به نتایج عجیب و غریبی رسیده ام که خیلی هم بخوام به عمقش بروم انرژی و انگیزه کار را از من خواهد گرفت ،،میدونید چرا؟؟

چون به این نتیجه قطعی رسیده ام که هر اتفاقی برای هر انسانی که میوفته جزو جبر سرنوشت اوست و این جبر سهمش خیلی بیشتر از اختیار هست یعنی شاید 95 در صد جبر هست و 5 در صد اختیار ،، و موضوع خیلی جالبتر اینکه همین اتفاقات یک روند سیکلی را در زندگی افراد طی میکنه که میتونم فکر کنم که از در صد های فیبو تبعیت میکنه ،، همچنین اتفاقاتی که در دنیا و در طول تاریخ و برای افراد یک کشور یا قوم یا یک منطقه وسیع تر روی میده ،

البته چون زندگی انسانها یصورت حیرت اوری کوتاه هست خیلی سخته در صد های فیبو را توش ترسیم کرد عی الخصوص اینکه یک سوم از عمر انسانها در کودکی و نوجوانی میگذره و به این موارد دقت نمیتونه بکنه،،

ماحصل کلام اینکه رندگی ما انسانها هم دقیقا مثل امواج فارکس دارای فراز و فرود هست و اگر در سرنوشت من نوشته شده که از فلان مبلغ بیشتر نباید داشته باشم ،،دیگه کاری نداره چقدر یه این علم واقفم ،، میبینی در جاهای خاص در ترید تصمیماتی میگیرم که بعدا توجیهش برای خود من نوعی هم سخته ،، یا مواجه شدن با بیماری ،، یا دور از جون موارد بدتر ،، و همچنین موارد خوب مثل عروسی فارغ التحصیلی و ووو ، نهایتا میبینم اون جبر داره کار خودشو میکنه،، و کمترین محلی به من و توانائی هایم نمیگذاره

خواهشا فکر نکنید دارم خیالبافی میکنم ،، چون بعد از اینهمه مدت که در علوم مختلف تحقیق و تفحض داشتم دیگه میدونم که یک امر چقدر باید اتفاق بیوفته تا بهش اعتقاد داشته باشم و بعنوان یک واقعیت آنرا بپذیرم،،

نمیدونم شما ها چقدر به این موارد فکر کرده اید ؟؟

ضمنا فاصله زمانی فراز و فرود های زندگی من 12 سال بوده ،،شما هم به پشت سرتون یه نگاهی بکنید ببینید میتونید حوادث زندگیتونو به صورت یک اندیکاتور در بیارید تا اقلا در اینده بتونید تصمیمات مناسبتری قبل از وقوع فراز یا فرود بعدی بگیرید

شاد باشید و همواره در فراز زندگیتان

حقیقتاً جالب و آموزنده بود استاد. منتهی در یک امر من جسارتاً نظر مخالفی دارم و آن هم بحث اختیار است. من اعتقاد به اختیار 100% انسان دارم. به امید خدا در همین جستار نظرم را مشروح خواهم گفت.

شاد باشید

**burix** · 01-01-2014, 11:20 PM

نوشته اصلی توسط AIO نمایش پست ها

حقیقتاً جالب و آموزنده بود استاد. منتهی در یک امر من جسارتاً نظر مخالفی دارم و آن هم بحث اختیار است. من اعتقاد به اختیار 100% انسان دارم. به امید خدا در همین جستار نظرم را مشروح خواهم گفت.

شاد باشید

علی آقا با احترام به نظر شما به نظر من زندگی 99% جبر هست
آیا شما اختیار دارید نفس نکشید انسان 3 دقیقه نفس نکشه میمیره ؟؟؟
نهایتا یک هفته اختیار داریم غذا نخوریم بعدش میمیریم ..........
مثالهای متعددی میشه توی این زمینه زد

اون اختیاری هم که به اصطلاح توی رفتار به انسان دادن همش مشروطه و برای خنده . من اختیار دارم آدم بکشم ولی یا همین دنیا یا اگر اعتقادی به آخرت داشته باشم توی اون دنیا باید با عواقبش روبرو بشم و الی آخر .

انسان اختیار داره تفکر کنه ولی تفکر در ذات خداوند حرامه .

این که ما رو برخلاف میل در نقطه ای از زمان و مکان قرار بدن و بعد هم چند تا دوربین الهی هر لحظه از رفتار ما رو ضبط کنه که مبادا سر سوزن خلافی از مسیر الهی پیدا کنیم تا در زمانی نامعلوم در مورد اونها قضاوت بشه که دیگه اختیار نیست وقتی به اصل قضیه فکر می کنم بیشتر شبیه یک موش آزمایشگاهی هستیم ( البته جسارت بنده رو ببخشید )

**AmiR.HJ** · 01-02-2014, 01:21 AM

نوشته اصلی توسط AIO نمایش پست ها

حقیقتاً جالب و آموزنده بود استاد. منتهی در یک امر من جسارتاً نظر مخالفی دارم و آن هم بحث اختیار است. من اعتقاد به اختیار 100% انسان دارم. به امید خدا در همین جستار نظرم را مشروح خواهم گفت.

شاد باشید

من نیز با نظرتون کاملا موافقم .

برایه ما چندین سرنوشت نوشته شده که ما میتونیم از میان آنها انتخاب کنیم . مثلا انتخاب مسیر در سفر

**مهدی موسوی** · 01-02-2014, 03:42 AM

علی جان سلام

عزیز دل ،، از کجا معلوم که اون انتخابی که شما بهش اشاره کرده اید؛ فی نفسه یک اجبار در نوع انتخابمون نبوده،، ولی چون دامنه اگاهیمان نسبت به نادانسته هایمان تفاوت فاحشی داره، بنظرمون میرسه که خودمان در انتخابمون دخیل بوده ایم

بهر حال موضوع پشت پرده واقعا عجیب و غریب و پر از راز و رمزه

فدات

اطلاعیه

راهنمای فروم - حتما بخوانید

دل نوشته ها

نظر

نظر

نظر

نظر

نظر

نظر

نظر

نظر

نظر

نظر

نظر

نظر

نظر

نظر

نظر